شاخ برگ های زمستانی
صف بسته ،خواندن تنهایی
رگ های خونین نیمه گرم شب را
چه وحشت وار
بغض گلو بی پناهان را درخفا شکستن
کبوتردلبسته بی هق شد بیمار
چرا دررویا
زمان بی آزار یک پای بی دست راببستن
تو چشم باز کن
تن خیس جدا از ریشه های درخت شاد کن
نیاز پنج شنبه شب
کُشته الماس رویا بی عاطفه را دعا کن
نهایت دست همت را بلند کن
یه چند روزی از تاریک خانه شبا شب بگذر
تقلا کن سوار برقایق امید را صدا کن
بکن پیراهن طوفان قایقران را پاره
اگر پارو قایقران زیبا، به ضرب نیم سکه بازار شکستن
منوچهر فتیان پور (راد)
تعداد آرا : 3 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 1
امیر عاجلو 20 دی 1401 13:58
سلام ودرود