به بهانه ی روز مادر

.
سیزده بدر بود :
شکوفه های گل و غنچه های
درختان سیب ، گلابی ، آلبالو ، گیلاس با برگ های سبز طرحی کشیده بودند مثل یک تخته فرش تبریزی ؛ به حیاط باغچه ی خانه مان نقش داده بودند . بنفشه ها دزدانه سر از پرچین باغچه ها به بیرون سَرَک کشیده بودند و به خورشید سلام می دادند . رایحه ی روح انگیز گل ها فضا را عطر آگین کرده بود.
به مادرم گفتم بیا یک عکس یادگاری با هم پشت به ” گل ها” بگیریم مادرم لبخندی زد گفت : باشد پسرم عکس را انداختم .‌در حالی که پیچ دوربین را برای عکس دوم آماده می کردم گفت :
فقط عکس ها نیستند که خاطره می شوند ! گاهی حرفی جمله ای ماندگاری اش بیشتر از یک عکس در یاد آدمی می ماند ؛ و شاید یک عمر پسرم !
آری مادرم راست و درست می گفت گاهی یاد حرفی می افتی سال ها گذشته است اما وقتی یادت می افتد مثل خنجر از روح تا روان آدمی را زخم می کند .مراقب حرف هایمان باشیم .
و تولد من :
فردای سیزده فروردین با چشم گریان به دنیا چشم گشودم !

محمد مولوی
کوتاه نوشت ها
به مناسبت میلاد فاطمة الزهرا (س)و روز زن مصادف با تقویم خورشیدی 15 بهمن ماه 1399
@m_molavi91

کاربرانی که این نوشته را خواندند
این نوشته را 157 نفر 319 بار خواندند
محمد مولوی (15 /11/ 1399)   | نازی خباز نیاز (16 /11/ 1399)   | کرم عرب عامری (16 /11/ 1399)   |

نظر 4

تنها اعضا میتوانند نظر بدهند.

سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا