3 Stars

چَرا چِرا

ارسال شده در تاریخ : 07 اردیبهشت 1402 | شماره ثبت : H9424671

بچه ای بود شب نخوابید صبح گفت چَرا *

دوسال از مدرسه محروم کردند‌ برای چَرا
اینجا مثل پادگان است من چَرا گویم چَرا

گوسفندان در صحرا می چرند من هم چِرا 
مشت ها در هوا می چرخید من حیران چَرا

در مشت سوم مادر تحمل نکرد گفت چَرا
 نزنید‌آقا این بچه بتیم است اما نگفت چَرا

با مشت و لگد از پله ها می برد پایین چَرا
این دنیا دست کیه چَرا به چه می گویم چَرا

من نه سر پیازم و نه ته پیازم پس چَرا چَرا
در سرم به فکر آسایشم ناز بالشم من چَرا

چَرا اینطور شده آنطور شده پس من چَرا
خود خموشم و تو لک  دل غوغاست چَرا

هر چی سنگه مال پای لنگه چَرا 
نخواهم گفت چَرا

ما را از رو بردن خودشان از رو نرفتن چَرا
نخواهم گفت چَرا

تو گوشت می بینی من استخوان شکسته را چَرا
نخواهم گفت ؛ خواهم خفت چَرا ؟!

محمد مولوی
*سینوهه پزشک فرعون

شاعر از شما تقاضای نقد دارد

تعداد آرا : 4 | مجموع امتیاز : 4 از 5
ارسال ایمیل
کاربرانی که این شعر را خواندند
این شعر را 82 نفر 215 بار خواندند
امیر عاجلو (07 /02/ 1402)   | بهاالدین داودپور (07 /02/ 1402)   | محمد مولوی (07 /02/ 1402)   | علی معصومی (08 /02/ 1402)   | فاطمه منشدی (08 /02/ 1402)   | حسن مصطفایی دهنوی (11 /02/ 1402)   | فیروزه سمیعی (11 /03/ 1402)   | صدف تاجمیریان (28 /03/ 1402)   |

رای برای این شعر
امیر عاجلو (07 /02/ 1402)  علی معصومی (08 /02/ 1402)  محمد مولوی (09 /02/ 1402)  حسن مصطفایی دهنوی (11 /02/ 1402)  فیروزه سمیعی (11 /03/ 1402)  
تعداد آرا :5


نظر 11

تنها اعضا میتوانند نظر بدهند.

سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا