سـر درد را چـاره و دردسـر نـباش ..
هـرگـز پـیـگـرد شــور و شــر نـبـاش
آتش باش ، پـرتـو بر تیـرگی ببـخش
دنـبال سـوختـن خشک و تـر نـبـاش
نیرنگبـاز مملـو و خـرج بده تلاش :
دیـگـر ؛ هـالـوی آسـیمـه سـر نـبـاش
با تـلخـی ؛ روزگار بگذشـت ، ولـی :
مـانـنـد شــربــت بـیشـکــر نـبــاش
چـون آب چـشمـهای لکّـه را بِـشـوی
ســدّ راه و مــعـبــر رهـگـذر نــبـاش
ای دوست بر دشمنـت متّـکـی بـمان
هـرگـز با آشـنـا ، هـمـسفـر نـبـاش ..
بــیـهـوده راه نــرو ؛ ردّپـا ز خــود :
بـگـذار بـر یـادگار ، بـیاثــر نــبـاش
کارساز
یزدان_ماماهانی
سـرایـش۱۳_۳_۱۴۰۱
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 2
امیر عاجلو 14 خرداد 1401 00:08
!درود
محمد نیک روش 15 خرداد 1401 22:26
عرض سلام جناب ماهانی
شعر خوبی بود. قافیه ها درست و مضمون شعر هم حامل پیام های اخلاقی و اموزنده.
اما جسارتا پیشنهاد میکنم اوزان عروضی رو مطالعه کنید. چون شعر متاسفانه فاقد وزن بود.
به امید مشاهده اشعار جدید و خوش اندام.و ارتقا ادبی تان