3 Stars

کتاب روحم

ارسال شده در تاریخ : 13 آذر 1402 | شماره ثبت : H9427417


دوباره ناگهان کتاب روحم راگشودم
وبا روح نجواگرم به کتاب خانه ی زندگانی روحم رفتم
آنجا پر از ایستگاه بود
ایستگاه اول عمرم کبوتر ی سفید رنگ بودم
که هر طلوع در شاخساری مینشست
و آوازی از زندگی سر میداد
در پله های ایستگاه دوم
به ناگاه خودم را دیدم
که صدای زیبای بادی بودم
که شاخه های درختان را تکان میداد
در نربادن ایستگاه سوم
آب روانی که جاری بود
ودلخوش از سرزنده بودن
اما در شیار های بی زمانی ایستگاه چهارم
ایستگاه خدا بود
که من همانند ذره ای طلایی
در انواری از نور معلق بودم
اما در آسمان ایستگاه پنجم
فقط ارتعاش صدایی بودم
که در شیار های زمان بخش میشد
در میان کتاب روحم که قدم میزدم

صفحه های بسیاری از عمر هایم بود
اما من همان ارتعاشی بودم
که در فضا بخش میشد
ودر گوش روحم شنیده میشد
اریحا

شاعر نمی خواهد که این شعر را نقد کنید.

تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
ارسال ایمیل
کاربرانی که این شعر را خواندند
این شعر را 47 نفر 91 بار خواندند
امیر عاجلو (13 /09/ 1402)   | سحر خالقی (13 /09/ 1402)   | محمد مولوی (14 /09/ 1402)   | سیاوش دریابار (14 /09/ 1402)   | سروش اسکندری (14 /09/ 1402)   | مجید ساری (14 /09/ 1402)   | مهدی بابایی (16 /09/ 1402)   |

رای برای این شعر
امیر عاجلو (13 /09/ 1402)  سروش اسکندری (14 /09/ 1402)  مهدی بابایی (16 /09/ 1402)  
تعداد آرا :3


نظر 3

  • امیر عاجلو   13 آذر 1402 13:44

    .مانا باشید و شاعر rose

  • سیاوش دریابار   14 آذر 1402 09:41

    چکمه چرکی
    وقتی اومد
    با خودش گِل اورد
    چکمه چرکی
    بجاش گل ها رو برد
    .......
    سلام
    سرودهتان زیبا بود
    مانا باشید

  • سروش اسکندری   14 آذر 1402 10:19

    درود بر شما بانو خالقی بسیارزیبا سرودید
    big hug rose rose

تنها اعضا میتوانند نظر بدهند.

سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا