دفاتر شعر

آخرین نوشته ها

معرفی کنید

    لینک به آخرین اشعار :
  • لینک به دفاتر شعر:
  • لینک به پروفایل :
3 Stars

خیال وصل

ارسال شده در تاریخ : 21 امرداد 1399 | شماره ثبت : H9412066

هر گه خیال وصل تو در سر گذر کند
خویشش قرار گیرد و خویشم به در کند
بوی بنفشه می دهد آن خاطر عزیز
گویی بهار در نفسش مشک تر کند
یا للعجب درون آینه"او"می نمود"ما"
صدق نگاه آینه را بی اثر کند
ماه تمام روی تو ما را جنون فزود
آری تمام ماه تو را در بدر کند
مستیم و بی نشانه در این وادی جنون
چشمش مگر به راه مرا راهبر کند

شاعر از شما تقاضای نقد دارد

تعداد آرا : 3 | مجموع امتیاز : 3 از 5
ارسال ایمیل
کاربرانی که این شعر را خواندند
این شعر را 96 نفر 181 بار خواندند
امیر عاجلو (21 /05/ 1399)   | محمد مولوی (21 /05/ 1399)   | کمال بنا (21 /05/ 1399)   | منصور آفرید (21 /05/ 1399)   | محمد علی رضا پور (21 /05/ 1399)   |

رای برای این شعر
امیر عاجلو (21 /05/ 1399)  محمد مولوی (21 /05/ 1399)  منصور آفرید (21 /05/ 1399)  
تعداد آرا :3


نظر 5

  • امیر عاجلو   21 امرداد 1399 11:51

    لطیف و دلنشین applause applause

  • محمد مولوی   21 امرداد 1399 12:35

    applause applause
    خوش آمدیدگرامی
    با درودهایم rose

  • منصور آفرید   21 امرداد 1399 13:31

    درود بسیار زیبا دستمریزاد rose rose rose

  • محمد علی رضا پور   21 امرداد 1399 15:08

    مستیم و بی نشانه در این وادی جنون

    سلام و درود rose

  • محمد علی رضا پور   21 امرداد 1399 15:08

    #شعر_سبز / #چندآهنگ
    به نام
    "شکّیّات، مشکوک اند"

    هر صبح با صدای تو بیدار می شوم

    با خنده های ناب تو

    شیرین ترین غزل ها را

    خریدار می شوم

    قاصدک ها اگرچه بسیارند

    می شود مستقیم از تو شنید

    می شود دید و می شود بوسید

    می توان با تمام جان خندید

    آفتابگردان باید بود

    به سوی آفتابی ترین مهر

    ابرِ کوچنده در عشق

    به پای مهربان ترین باران

    آن گاه، راحت

    آن وقت، پر طراوت

    می شود بوسه شد وصال تو را

    تو را

    بله، خودِ تو را

    شکّیّات، مشکوک اند

    شطحیّات، گنگ و بی زبان

    و از این واژه های نارس، دل می گیرد

    و آهسته آهسته می میرد

    زندگی، زندگانی

    نصیب دلِ زنده است

    باید ابر باران زا باشی

    باید غنچه باشی و بشکفی با نگاهش

    باید بشکافی مِه را

    مگر می شود مهر، مهربان نباشد؟!

    و باران، مهرباران؟!

    شکّیّات، مشکوک اند

    مفلوک اند

    و در نگاه پاکان، پوک اند

    نور، تاریک نیست

    نور، اثبات می خواهد چه کار؟!

    هر صبح با صدای تو بیدار می شوم

    ای سراسر سُرور!

    ای بی کران حضور!

    ای اولین و آخرین حقیقت غزل!

    ای نور!

    لبّیک

    سلامٌ علیک.


    توضیحات

    چندآهنگ یا سبز، گونه ای از شعر است که در آن، به جای یک وزن خاص (مثل شعر سنتی) ویا یک وزن کوتاه و بلندشونده و حداکثر کمی مُنعَطِف(مثل شعر نیمایی)،
    چند وزن مختلف به کار می رود و بر این اساس هم می توان کلمات و عباراتی را که در وزن اصلی نمی گنجند، در آن گنجانید و هم می توان فضاهای عاطفی‌ مختلفی را با تغییر وزن ایجاد کرد.
    چندآهنگ یا شعر سبز، گونه‌ هایی دارد و بطور کلی در میان شعر سنتی و همچنین در میان شعر سنتی و نو و همچنین در میان شعر نو به کار می رود و در گونه ی اخیر، چندآهنگ تر و منعطف تر از شعر نیمایی و موزون تر، قافیه گزین تر،
    قاعده مند تر و در یک کلمه، زیباتر از شعر سپید است.

    #محمدعلی_رضاپور (مهدی‌)

تنها اعضا میتوانند نظر بدهند.

سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا