مستم آری من بدون هیچ جامی وشراب
مستی و گلبوسه هایت بی حسابند و کتاب
نور میپاشی به روی هر کس و ناکس چرا؟!
لطف کن جز بر سر محبوب خود جایی نتاب
درنگاه بی قرارم خوب جا خوش کرده ای
ای سراسر مهر ! ، ای از ماه بهتر ! ، آفتاب !
آنچه دیدی خون دل بود از غمیش و غمزهی_
بوسه های سرخ ، زیر نامه های بی جواب
در نبرد عشق و منطق از نفس افتاده ام
دل هواخواه ثواب و عقل در بند عِقاب
عاقبت رسوای عالم می شوم ، اما چه باک
تو فقط بگذار باشم تا ابد پا در رکاب
#محبوبه_دشتبان
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 2
امیر عاجلو 07 اردیبهشت 1401 15:20
لطیف و دلنشین
مراد مراغه 07 اردیبهشت 1401 21:31
سلام و درودها بانوی ادیب
سروده زیبایی خواندم
برقرار باشید و مانا