غمنامه ی عشاق بی نام و نشانیم
بر دل هزاران آرزو را می کشانیم
با سیلی تقدیر طوفانی سرانجام
از چشم افتادیم و با افتادگانیم
در کنج سرد آشیان خیس و متروک
پرواز بی بال و پر و بی آسمانیم !
همزاد درد بی دوا هستیم و افسوس
زخم هزاران ساله در ذهن زمانیم
در چشم های خود امانت دار اشکیم
از وارثان بغض های بی امانیم
دلگیر ازتصویرِ مات سرنوشت و
سرفصل تقویم غم این داستانیم
خوابیده ساعت بارها درچشم دنیا
ما حاصل غمواره در نبض جهانیم
#محبوبه_دشتبان
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 1
امیر عاجلو 09 اردیبهشت 1401 01:20
درود بر شما