✔????
◾#قربانگاه
روز
روزِ تاریکی ست
و دم
دمِ مرگ
به اعتبارِ نفَس و زمان؛
روزگار
صحنهی قربانیِ اساتیدِ ایمان
به ظنِ کرمهای معتقد
و پرگار
چرخان به حولِ نقطهی کور.
سالها پیش
کلاغی دیدم
حیران و پرخاشگر
چرخ میخورد
بر جنازهی ماده
و من
در تلاشی عریان
به حفظِ مسیر
میانِ چارچرخههای آهنی
چرخ میخوردم
در
سیلانِ بیامانِ ذهنیاتِ ویرانگر.
نابود شدهام؛
حواسام غایب است
که اینچنین بیروح
گام برمیدارم.
نابود در وجود!
این همانِ تقلایِ بیاعتبار
همان تراکمِ محضای ست
که مکرِ حیات
در تبانیِ خاموش خویش
با اوهام
بر گُردهام نشانده است.
رهایی
ممکن نیست مگر
به دفعات
مردن و مردن.
???? عیسی اسدی میم
دی ۱۴۰۲
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 4
امیر عاجلو 10 دی 1402 15:22
درود بر شاعر گرامی ,شعر شما را خواندم موفق باشید
عیسی اسدی 13 دی 1402 08:31
درود پاینده باشید ????
محمود فتحی 13 دی 1402 06:25
احسنت شاعر گرامی شعربسیار آموزنده خواندم درودبرشما
عیسی اسدی 13 دی 1402 08:31
درود و ارادت ????