دفاتر شعر

آخرین نوشته ها

معرفی کنید

    لینک به آخرین اشعار :
  • لینک به دفاتر شعر:
  • لینک به پروفایل :
3 Stars

مرگ

ارسال شده در تاریخ : 25 اسفند 1399 | شماره ثبت : H9415380

روز و شبی بود ومن و دلبری
دلبر محبوبه مه پیکری

گرد وی از جمع غزالان به صف

خوب رخان هرطرفش کف به دف

لختی موتابه کمر صاف صاف

دسته مویی به سرش شاه باف

گونه اناری ترک انداخته
بازوش ازنرمی پر فاخته

هرمژه اش خم زده قلاب وار
گردنش آذین به یکی شاهوار

مردمک دیده به رنگ رطب

روی به زیبایی مهتاب شب

گوهر شاهانه میان دهن

همچو در خالص عهد کهن

حجم لبش غایت موزن گری
چون صدف باز به افسون گری

سحر کلامش به غزالان غزل
نعمتش این داده خدای ازل

ابروش ازهرطرفی چون کمان
تیر هدف گیر مرا بی امان

قامت او راست تر ازبیستون
داده به شیرین جنمش نیشگون

شانه طلبکار سر موی او
عاشق مالیدن گیسوی او

تاکه جدا میشدازاوشال سر
شال به افغان وفغان محتضر
آینه چون رخ به رخش می نمود
دم به دم اورا به ادب می ستود
هرچه بگویم زجمالش کم است
هرچه بکوشم سخنم مبهم است
دلبرکم خوشگل وطناز بود
شاهد شیرین لب غماز بود
ماه وشی درصفت حوریان
می زده ازباده مخموریان
ماه به فرمانبریش استوار
جمله خدایان به درش چون قطار
آه وفغان ازقدر بدسرشت
اهرمن آبله رخسار زشت

شوم ستم پیشه جبر آفرین

فتنه گر وحشی بی اصل ودین

ازحسدش کون ومکان منقلب
روح وروان همگان مضطرب

دست من ازدست دلارام من
کرد جدا این سگ نارام من

اینک ازاندوه فراوان به دل

چون خردرمانده دوپایم به گل

مانده کجا من برم این بار را

این دل درمانده بیمار را

رانده به سوی عدمم بی دمش

بارخدایا چه کنم باغمش

بار فراقش به سر شانه ام
تا زده برقامت مردانه ام

من نتوانم که جدا از منش
سر نگذارم به سر دامنش

من پس ازاین سر به کجا برنهم
بر سر بالین که من سرنهم؟

این قدر پیر ستمکارمن
ازچه سبب کرده گرفتارمن

من گنهم چیست دراین کارها
کرده به پایم قدراین خارها

کرده نصیبم به جفا دوریش
خوف غم وخفت مهجوریش
خنده شیرین زلبم برده است
روح ندارم که دگر مرده است
جام بلا داده به جای میم
دوزخی ازآتش و دوراز ویم

این چه بلا بود که آمد فرود
یار مرا از کف من درربود

یار من اکنون توکجایی بگو ؟
گرکه توراهست خدایی بگو
باز بگو بامن مجنون زار
چون گذرانم پس ازاین روزگار

سختی هجران تو دارم زده
باد خزانها به بهارم زده
آه کجایی توکجایی کجا
ازبرمن رفته چرایی چرا
دست تو دردست من افتاده بود
عشق میان من وتو ساده بود
عکس تودرقاب دوچشمان من
حک شده تاهست به تن جان من
روح وروان من ازاینجا مرو
عشق نهان من ازاینجا مرو
ای همه هستی من ازنام تو
مستی چشمان من ازجام تو
کم تو برنجان دل درمانده ام
ازهمه جا وهم کس رانده ام
نیست چرا نیست دگرسوی من
راه تو و روی تو در روی من
همنفسیهای تو بامن چه شد
وعده فردای تو بامن چه شد
رفت کجا آن دل ودلداریت
بر من بیمار پرستاریت
تابه سحر گفتن وگفتار تو
دست من و سینه تب دار تو
موی پریشان ودل ساده ات
بوسه به لبهای من افتاده ات
خلوتی وآن همه شور وشرت
آن بدن ساخته ازمرمرت
آن همه دل باختن وبازیت
طبع سخن گفتن وطنازیت
شانه به گیسوی پریشان زدن
سرمه به چشم ازمن وپنهان زدن
لذت شیرین خداداد من
ازچه ترا نیست دگر یادمن

از چه زمن روی تو گردانده ای
صیغه نامحرمیت خوانده ای

من به تو وابسته ام انکار چیست
جان دلم عمر من این کار چیست

آه خدایا چه کنم سوختم
مرحمتی ازغمش افروختم

جان به لبم آمده جانم بگیر
بارخدایا ضربانم بگیر

لطفی. ازاینجا ببرم سوی خود
ره بده مارا توبه اردوی خود

بی دل ودلبر چه کنم درجهان
گوروگمم کن ببرم درنهان

راحتم ازاین غم وغمخانه کن
راحتم از این دل ویرانه کن

این همه آوارگی ازمن بس است
خفت وبیچارگی از من بس است

مرگ رسان مرگ به فریادمن
تانکند کس پس ازاین یادمن

شاعر از شما تقاضای نقد دارد

تعداد آرا : 4 | مجموع امتیاز : 4 از 5
ارسال ایمیل
کاربرانی که این شعر را خواندند
این شعر را 136 نفر 341 بار خواندند
امیر عاجلو (25 /12/ 1399)   | مسعود مدهوش (25 /12/ 1399)   | کاظم قادری (25 /12/ 1399)   | بهنام حیدری فخر (25 /12/ 1399)   | رسول نظری (25 /12/ 1399)   | علی معصومی (25 /12/ 1399)   | محمد مولوی (25 /12/ 1399)   | اکرم بهرامچی (25 /12/ 1399)   | محمدعلی سلیمانی مقدم (26 /12/ 1399)   | علی آقا اخوان ملایری (26 /12/ 1399)   | بابک قدمی واریانی (26 /12/ 1399)   | کاویان هایل مقدم (26 /12/ 1399)   | جواد مرادی (28 /12/ 1399)   | آرمان مرادی (07 /02/ 1400)   | سعید نادمی (17 /07/ 1400)   |

رای برای این شعر
تعداد آرا :12


نظر 15

  • امیر عاجلو   25 اسفند 1399 12:29

    درود و سلام موفق و مانا باشید rose rose rose

  • مسعود مدهوش   25 اسفند 1399 13:03

    درود ها جناب قادری ارجمند applause applause ا

    بسیار زیبا و پر مغز،دستمریزاد applause rose rose

    • کاظم قادری   25 اسفند 1399 13:10

      درود و امتنان مرا پذیرا باشید دوست گرامی وارجمند rose rose rose rose rose

  • بهنام حیدری فخر   25 اسفند 1399 13:28

    درود بر شما جناب استاد قادری ادیب و شاعر ارجمند و فرهیخته
    بسیار تاثیرگذار و تأمل برانگیز سرودید گرامی
    رقص قلمتان ماندگار و پایدار باد
    applause applause applause rose rose rose

    • کاظم قادری   25 اسفند 1399 14:55

      سلام ودرود برشما نازنین دوست و تشکر فراوان برشما استاد عزیز سپاستان باد بیکران rose rose rose rose rose rose rose rose rose rose

  • رسول نظری   25 اسفند 1399 17:17

    سلام و درود،بسیار عالیست rose rose rose

  • علی معصومی   25 اسفند 1399 18:53

    درود و ارادت
    ارجمند
    applause rose rose rose

    • کاظم قادری   25 اسفند 1399 22:15

      درودی به بیکرانی آسمان نثارتان rose rose

  • علی آقا اخوان ملایری   26 اسفند 1399 01:27

    درودها بر شما استاد گرامی
    عالیست applause applause applause

  • بابک قدمی واریانی   26 اسفند 1399 04:58

    زیبا سرودید مثنوی قشنگی بود دلنشین و روان

    • کاظم قادری   26 اسفند 1399 07:52

      سلام ودرود گرامی وعزیز جان سپاستان rose rose rose rose

  • کاویان هایل مقدم   26 اسفند 1399 10:19

    چه ریتم خوانشی سرضرب و زیبایی
    به یاد اشعار قشنگ کتابهای درسی آن دوران
    applause applause applause

    • کاظم قادری   26 اسفند 1399 10:55

      عزیزدل نظر لطف بسیار است بر کمترین مهربان rose rose rose rose rose

سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا