آزرده خاطرم ز گل و خار زندگی
بی رغبتم به ذره و خروار زندگی
پیر و پریشان شدم ز تزویرِ مرشدان
مکر و فریب و خدعه شده کار زندگی
حیلت متاع فاخر بازار روز ماست
بی رونق از صفا شده بازار زندگی
مردان رنگ ، مالک اورنگ آمدند
افکار تنگ ، موجب ادبار زندگی
دلدادگان حق و حقیقت شکسته دل
مغبون ببین به کنج گرفتار زندگی
هم باغ مضطرب است از موسم خزان
هم باغبان خمیده از این بار زندگی
مرغانِ معرفت و وفا پر کشیده اند
گویا برون ز مرز دل آزار زندگی
اسرارعاشقان ز پس پرده شد برون
شیطان چو گشت محرم اسرار زندگی
سرهای اهل معرفت و اعتبار گشت
سرخورده و مچاله و افگار زندگی
مکر و نفاق عزت انسان تباه کرد
لعنت به ساز و سیرۀ مکار زندگی
ابیاتِ این شعر که سراسرمکدر است
دارد نشان ز قصۀ غمبار زندگی
میدان چیست عرشۀ این کشتی بلا
دردست کیست رشتۀ افسار زندگی
نوحی دگر ببایدش این بادِ سهمگین
کشتی طلب ، ز درگه نجار زندگی
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 2
امیر عاجلو 30 اردیبهشت 1400 10:40
.مانا باشید و شاعر
سعید فرضی زاده 30 اردیبهشت 1400 21:27
سلام زیبا بود استاد