به دل دارم کلامِ ماندگاری
عنایت کن اگر آموزگاری
توکه امروز جایِ اولیایی
به دریا کودکان را ناخدایی
بزن زنگِ مدارا را که دیراست
محبّت در دژِ نخوت اسیراست
بزن زنگِ رفاقت را برادر
عداوت را ز بیخ و بُن درآور
بزن رنگ خِرَد را برکلاست
کتابِ عشق باشد ، اقتباست
نشانِ دوستی ها را عَلَم کن
تبادل ، دشنه ها را با قلم کن
سفارش کن کتابِ مهربان را
همان دانای خوبِ خوش زبان را
همان که پندها دارد فراوان
همان که روشنا بخشد به انسان
به دست آور دلِ دارا و سارا
رها کن موش و دندانِ هما را
تحمّل را به دارا گوشزد کن
نشاط و سهمِ سارا را رصد کن
بگو بابا به فکرِ آب و نان است
شده حتّی اگر با بذلِ جان است
یقیناً نان و آبی خواهد آورد
سؤالت را جوابی خواهد آورد
بگوکوکب همیشه سرفراز است
زنی پاکیزه و مهمان نواز است
فداکاریِّ دهقان را بیان کن
دروغِ زشتِ چوپان را عیان کن
به شاگردان تساهل را بیاموز
روش های تعامل را بیاموز
بگو مردم همه پاک و شریفند
خدا را بنده و خوب و عفیفند
اگر فکری خلاف باورِ توست
ازآنِ آدمی چون خواهر توست
بگو ای تاجِ سر ، فرزند ایران
همیشه پاک باش و شاد و خندان
به عشقِ میهن و هم میهنانت
مدارا را نشا کن در نهانت
بگوتصمیم کبری هم همین است
چرا که عاشق ایران زمین است
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 4
امیر عاجلو 02 خرداد 1400 07:46
.مانا باشید و شاعر
کاویان هایل مقدم 02 خرداد 1400 09:29
باغ اندیشه هایتان آباد
مهستا راد 02 خرداد 1400 14:26
سعید فرضی زاده 02 خرداد 1400 15:39
سلام
قلمتان همیشه بسرآیید استاد زیبا بود