آدمی زاد به دنبال بقا می گردد
دائماً در پی ارضای هوا می گردد
دربیابانِ پراز خارِشقاوت عاشق
در گلستانِ وفا غرقِ دَغا می گردد
گاه با منطقِ انصاف ستم می بافد
ماه می پاید ومفتونِ سُها می گردد
یأس در دامنۀ باورِ خود می کارد
در اقالیمِ عدم گِردِ رجا می گردد
منفعل درقفسِ نفسِ شدیداً عاصی
طالبِ چشمۀ الطاف خدا می گردد
می زند روز، به بنیادِ خلایق آتش
شامگه ، ذاکرِ انواعِ دعا می گردد
از رهِ تلخی کامِ دگران ، با رندی
در پی منفعت و شهدِ شفا می گردد
شاه، با تیرگی بختِ گدا می سازد
مُنکِرِ شاه و طرفدار گدا می گردد
هم ، رهِ راستی از ایزدِ دانا جوید
هم ، ستایشگرِ اربابِ ریا می گردد
آنقَدَر نان ز کفِ خلقِ خدا می قاپد
تا خداوند بسی نان و نوا می گردد
جو فِشانَد ز زمین دانۀ گندم خواهد
درد می کارد و دنبالِ دوا می گردد
سیرۀ آدم از آغازِ هبوطش اینست
تا زمانی که زناسوت رها می گردد
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 3
امیر عاجلو 10 تیر 1400 15:22
درود بر شما
ابوالحسن انصاری (الف. رها) 12 تیر 1400 01:50
درود گرامی
محسن جوزچی 13 تیر 1400 10:31
درود بر شما ،پاینده باشید