آخرین نوشته ها

معرفی کنید

    لینک به آخرین اشعار :
  • لینک به دفاتر شعر:
  • لینک به پروفایل :
3 Stars

تکیه بر خودم

ارسال شده در تاریخ : 11 آبان 1400 | شماره ثبت : H9418687


در این گذارِ گمشده
در این راهِ پر غبار
در این کویرِ خسته و زخمی
ز تیغ و خار
درجنگِ بی سرانجامِ نَفَس
با سکوتِ محض
در کنج زندگی
در آغوشِ یک قفس
من عاشقانه
شکاف های باورم را
خودم بخیه می کنم
من در کنارِ معاشقهٔ خاک
با آخرین قطره های چکیده
از چشمِ آسمان
می ایستم و از روزنی نحیف
به درّه ای که افتاده به چنگِ شغال ها
فکر می کنم
من پا به پای امید
تا مرز حلاوتی تازه می روم
و در کنارِ رود تمنّا، قدم زنان
گل های باورم را
که تشنهٔ یک جو حقیقت اند
قبل از فسرده شدن
به خودم هدیه می کنم
با خنده های ممتد
به قلبِ حسرت و
فرصت های از دست رفته ام
نیش می زنم
مشتاق و بی قرار می دَوَم
به سوی دو افرای سرفراز
که در وسطِ واحه ای غریب
تنها به نامِ عشق ،
سبز و برافراشته مانده اند
و آرام و با وقار
در آغوش آن دو یار
به یادِ روزگارِ سبزِ خودم گریه می کنم
من با شرابِ نابِ شرافتم
مست می شوم
تا عمق استخوان
هم دردِ شاخه ای نورست می شوم
با خوک های فربه ، گاوهای مقدس
و گرگ های درنده
به توافق نمی رسم
با برّه های غمزده هم دست می شوم
و دراین روزگارِ گریزان از اعتماد
شانهٔ دلم را برای سرم تکیه می کنم
اکنون که من
پشت کرده ام به دین خدایانِ کینه توز
بیزارم از دکانِ خدای شرر فروز،
آهسته می روم ، تا پای جان به پیش
با عشق ، با امید
می نوشم از حیات ، از آرزوی خویش
از جام ابر و گونهٔ خورشید و چشمِ ماه
گرچه غریب و خسته
اگرچه قرینِ آه ،
در حالِ هر هوا ، از رنگِ هر نگاه
هر جمله را برای خودم قصّه میکنم
من نیستم
از تبارِ زاهدِ ترسان ز پیشِ رو
از کاروانِ فاقدِ کالای آبرو
من می چشم
طعمِ حیات را ، از لبِ یک سیب
یک انار
از رقصِ آب و سبزه
در آغوش جویبار
من از متنِ زندگی
به حاشیه هجرت نمی کنم
مستی ز جامِ دولت و شهرت
نمی کنم
مسرور می شوم از
رنگ و بوی عشق
مشعوف از نسیم و نایره و
نورِ کوی عشق
در متنِ عشق،
مته به خشخاش ، از چه رو؟
نقشِ چرا به حاشیهٔ کاش ، از چه رو؟
من با تمام ملالت و رنج و خستگی
حتی در ایستگاهِ بد آهنگِ زندگی
چشمِ امید را به رُخِ یأس می کشم
و چشمکِ‌ صدها ستاره را
برهانِ دلکشِ هر لحظه می کنم

شاعر از شما تقاضای نقد دارد

تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
ارسال ایمیل
کاربرانی که این شعر را خواندند
این شعر را 50 نفر 66 بار خواندند
امیر عاجلو (12 /08/ 1400)   | محمد مولوی (12 /08/ 1400)   | عنایت کرمی (18 /08/ 1400)   |

رای برای این شعر
امیر عاجلو (12 /08/ 1400)  محمد مولوی (12 /08/ 1400)  
تعداد آرا :2


نظر 2

سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا