باور کن
آرمان روسری سفید ش
هنوز ندای آزادی ست
به دست نسیم
که اینان
از هزار توی فتوای شان
هزار باد پلید می وزد
برتاکستان شعر وشعور زن
که جوانه ی زندگی ست
هنوز می رقصد
نفسهای آزادگی
در شالیزار گیسوانی که دستان حیز
در آن قدم نهاد به تمسک منکر
و سپیده دم،...
سینه ی خاک
شرمسارمادرانی ماند
که چامه ی مویه هاشان خاموش شد
در خواب سنگین قفس ها
همین دیروز بود
دیروزی سرخ در آبانی سرخ
دختران تاک بی غسل وکفن
خاک را قسم دادند
به قداست مریم
که یارای نبوت شان باشد
سینه گشود قبر
تا گیسوی دختران زنده به گور را
به دست نسیم بسپارد
شاید بوی پیراهن شان
آتش داغ را خاموش
ناهیان گفتند
اینان
آب ِ آسیاب ِ دشمن اند
وبر این خاک نامحرم
بر این گمان که در بی نشانی گور
ارکیده شان به گُل ننشیند
اما،...
روئیدند ریشه ها
وجوانه زدند زخم ها
تا بلوغ آزادی
سارا (س.سکوت)
۲ بهمن ۴۰۱
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 1
امیر عاجلو 02 بهمن 1401 17:59
!درود