3 Stars

عشق خونریز

ارسال شده در تاریخ : 13 تیر 1402 | شماره ثبت : H9425472

عاقبت از زهرِ غم، جامِ دلم لبریز شد
در بهارِ زندگی، دنیایِ من پاییز شد

سینه مالامال درد و چشم، خونبار و دلم
مثل نیشابور بعد از حمله‌یِ چنگیز شد

سیبِ سرخِ باغ آخر شد نصیبِ یک چلاق
دُخترِ رز نو عروسِ سَرخَرِ جالیز شد

بغضِ غم، راهِ نفس را بست و دل آخر شکست
تکّه تکّه، مثلِ ملکِ خسروِ پرویز شد

عشق در بازارِ شام آدینه ای حرّاج شد
حرمتش پامال مشتی سکه‌یِ ناچیز شد

شحنه‌یِ بی پیر برپا کرد دارِ مرگ را
صبح گاهی زیرِ باران، عشق، حلق آویز شد

ـ****

عاشقان مصلوبِ رنجند و «انالحقّ» ذکرشان
کفر ایشان را همین یک جمله دستآویز شد

عشق دل را می کِشد، آن گاه او را می کُشد*
آه!.. این وادی، به حکمِ او جنون آمیز شد

می کُشد، خود خون بهایش را ضمانت می کند
آنکه جان بخشید روزی، عاقبت خونریز شد

تا بگوید: «عشقبازی کار هر شیّاد نیست»
از ازل این قصّه رویایی و وهم انگیز شد

#جواد_امیرحسینی(مهراد)
13 تیر 1402
دانشگاه تهران

*آن کس که مرا طلب کند، من را می یابد / و آن کس که مرا یافت، من را می شناسد / و آن کس که مرا شناخت، من را دوست می دارد / و آن کس که مرا دوست داشت، به من عشق می ورزد / و آن کس که به من عشق ورزید، من نیز به او عشق می ورزم / و آن کس که من به او عشق ورزیدم، او را می کشم / و آن کس را که من بکشم، خونبهای او بر من واجب است / و آن کس که خونبهایش بر من واجب شد، پس خود من خونبهای او می باشم. [الجواهر السنیه، ص 94 - بحارالانوار، ج 67، ص 25]

شاعر از شما تقاضای نقد دارد

تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
ارسال ایمیل
کاربرانی که این شعر را خواندند
این شعر را 77 نفر 270 بار خواندند
امیر عاجلو (14 /04/ 1402)   | جواد امیرحسینی (15 /04/ 1402)   | علی معصومی (12 /05/ 1402)   |

رای برای این شعر
امیر عاجلو (14 /04/ 1402)  
تعداد آرا :1


نظر 1

تنها اعضا میتوانند نظر بدهند.

سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا