تو ای عاشق تر از هر کس به من رب و خدای من
غریبی در جهان هستی آخر مقتدای من
چو دیدم عاشقی و غربتت را خالق هستی
شدم دلداده ات ای خالق و ای رهنمای من
تو را بخشنده دیدم همره شیطان شدم اما
وفا دیدم جفا کردم به حقت با وفای من
به هر جا همرهی نفس کردم غرق گردیدم
به سویت کشتی ات باز آمدم ای ناخدای من
اگر دلسرد گشتم از تمام هست و از عالم
به گرمای وجودت رو کنم فرمانروای من
هزار جرم و صد تقصیر سر زد از منت اما
گذشتی از من ای بخشنده نام آشنای من
چه دیدی در وجود عبد عصیانگر که بخشیدی
تمام جرمها و زشتی و کوه خطای من
نمیدانم اگر بودم به جایت تا چه میکردم
خوشم از انکه پایت هست دایم جای پای من
✍️ آرمین_نوری
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 1
امیر عاجلو 22 شهریور 1400 11:26
.مانا باشید و شاعر