خوآبت را دیدم
محبوب من؛
روشنایی آفتاب؛
ثمر داده سراسر درد و بی تابی
نهال هجر تو ما را؛
صلای تو به خجلت می کشاند
آوای باران را؛
چه خاکی کرده بود
چشمان تو اورنگ علیا را؛
و من بوسیدمت
ای جان، چه شیرین و گوارا؛
حلالم باشد آن آغوش گرمت
تو ای رقص بهارا؛
تو که لبخند شیرینت
تمسک داده بود تکوین خلقت را؛
مرا تبعید کن کوی خودت
یا که نگاهم کن؛
دلم بعد شما دیگر ندارد
روی ماندن را..
لقمان مداین Loghman Madaen
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 1
امیر عاجلو 27 خرداد 1402 13:14
درود و سلام موفق و مانا باشید