3 Stars

زندون

ارسال شده در تاریخ : 15 تیر 1400 | شماره ثبت : H9417381

من توی دستای تو زندونی ام
زندونی که بند و حصار نداره
یه روزی شاده شاده زندونِ من
یه روزی غم رو واسه من میاره

یه روزی گرمه گرمه و یه روزی
مثلِ شبای قطبی سرده سرده
یه روزی من رو می‌رونه از خودش
یه روزی ام دنبالِ من می‌گرده

یه روز پُر از امیده و یه روزی
لبریزِ حسرت و دریغ و درده
یه روز پُر از صلحه و آشتی واسم
یه روز دیگه باهام توی نبرده

زندونِ دستای تو کهربائه
منم مثِ یه تیکه کاه جذبشم
نمی‌تونم زندونمو بشکنم
نمی‌تونم راحت ازش رد بشم

محکومِ حبسِ ابدم توو زندون
اینجا واسم راهِ فرار نداره
میونِ این زندونِ دوس داشتنی
عشقه که داره روو تنم می‌باره

حتی اگه راهِ فرارم باشه
نمی‌خوام از زندونم آزاد شم
هزارتا کوه اگه جلو روم باشه
برای تو می‌شه که فرهاد شم

دنیای من با تو یه رنگِ دیگه‌س
پُر از طراوت و پُر از امیده
دُرُس شبیهِ رنگِ چشماته که
هنوز کسی مثلِ اونو ندیده

یه دنیا مهربونی توو صداته
مثلِ خودم عاشق و بی قراری
شبیهِ دریا دلِ تو بزرگه
تو مژده‌ی اومدنِ بهاری

تمومِ شعرامو به پات می‌ریزم
شاید که عشقِ منو باور کنی
شاید بفهمی که چقد می‌خوامت
ترانه های منو از بَر کنی

حتی نمی‌تونی تصوّر کنی
چقد بزرگه عشقِ من به چشمات
چه عاشقانه به تو وابسته ام
چقد دلم تنگِ برای دستات

عشقِ من عاشقم بمون همیشه
ببین پناهی جُز تو من ندارم
بزار با تو دنیامو زیبا کنم
سَر روی شونه های تو بذارم

تا دنیا دنیا هس بمون کنارم
بدونِ تو من دیگه هیچِ هیچم
می‌خوام که تکیه گاهِ من تو باشی
من مثِ پیچکی به پات بپیچم

شاعر از شما تقاضای نقد دارد

تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
ارسال ایمیل
کاربرانی که این شعر را خواندند
این شعر را 107 نفر 144 بار خواندند
امیر عاجلو (16 /04/ 1400)   | رضا کاظمی اردبیلی (16 /04/ 1400)   | Dariush Jelini (16 /04/ 1400)   | آرامش ظهرابی (19 /04/ 1400)   |

رای برای این شعر
امیر عاجلو (16 /04/ 1400)  رضا کاظمی اردبیلی (16 /04/ 1400)  آرامش ظهرابی (19 /04/ 1400)  
تعداد آرا :3


نظر 4

سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا