3 Stars

ضیافت

ارسال شده در تاریخ : 12 تیر 1401 | شماره ثبت : H9421373

غم و شادی، خنده و گریه با هم
چه ضیافتی توی چشات داری
توو یه لحظه خنده داری توو چشات
توو یه لحظه مثِ ابرا می‌باری

یه دَم از عاشقی چشمات پُره و
یه دَمِ دیگه پُر از نفرت و درد
هیچکسی نمی‌تونه رد شه از این
چشم هایی که‌ منو عاشق کرد

یه دفه ماته و برقی نداره
می‌درخشه امّا دفعه ی دیگه
می‌دونم، یه روزی آخرش چشات
رازٍ عشقِ منو به دنیا می‌گه

گاهی شیطنت اَزَش می‌باره و
گاهی معصومه مثِ فرشته ها
می‌تونم توو هر دقیقه واسه تو
صد هزار بار جونمو کنم فدا

مثِ برگای درختا توو خزون
صد تا رنگو توو چشات با هم داری
با نگاهِ مهربونت همیشه
بارونِ عشقو ‌روو قلبم می‌باری

معنیٍ عشقو توو چشمِ تو دیدم
پُره چشمای تو از عشق و جنون
تو نباشی من به آخر می‌رسم
تا تَهِ قصّه ی من باهام بمون

شاعر از شما تقاضای نقد دارد

تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
ارسال ایمیل
کاربرانی که این شعر را خواندند
این شعر را 56 نفر 99 بار خواندند
امیر عاجلو (14 /04/ 1401)   | Dariush Jelini (16 /04/ 1401)   |

رای برای این شعر
امیر عاجلو (14 /04/ 1401)  
تعداد آرا :1


نظر 2

سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا