3 Stars

عزم فراموشی

ارسال شده در تاریخ : 22 تیر 1401 | شماره ثبت : H9421471

می‌خوام با سَر بکوبم توی دیوار
شاید این دفعه پایانو بلد شم
می‌دونم سخته اما شاید این بار
بشه از هفت خوانت ساده رد شم

من و تو توو جهانی غیرِ اینجا
هزاران ساله با هم آشنائیم
نداریم طاقتِ دوریِ از هم
شبیهِ بوسه های بی‌هوائیم

برام مثلِ نگاهی عاشقانه
توی پسکوچه های خلوتی تو
منو سرشار کن از آفرینش
سرآغازی برای صحبتی تو

مثِ خوابی که تعبیری نداره
پُر از عزمِ فراموشی شدم من
چرا باید به فردا دل ببازم؟
غروبِ سرد و خاموشی شدم من

تقاصم رو بگیر از این خیابون
ببین اسمم شتک خورده روو دیوار
همین تقدیر خون آلودِ زخمی
سپرده من رو دستِ چوبه‌ی دار

نگیر از سینه‌ام حال و هواتو
بذار اندازه‌ی خلقت، تو باشی
بذار تا عالم و آدم بدونن
تو می‌تونی خدای عاشقا شی

شاعر از شما تقاضای نقد دارد

تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
ارسال ایمیل
کاربرانی که این شعر را خواندند
این شعر را 24 نفر 41 بار خواندند
امیر عاجلو (24 /04/ 1401)   |

رای برای این شعر
امیر عاجلو (24 /04/ 1401)  
تعداد آرا :1


نظر 1

سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا