من روو به پایانم، دارم میرم
اینجا دیگه واسم تهِ راهه
آینده ام تاریک و غمگینه
دنیای من یکسر غم و آهه
اینجا توو هر آغوش، یک دامه
هر بوسه ای یک بمبِ آتش زاس
دستای من بی وقفه می گِریَن
روو کاغذی که آخرِ رویاس
با هر نفس دلتنگی و زجره
که جای میگیره توی سینهم
اینجا نداره دلخوشی معنا
مرگو دارم از دور میبینم
من روو به پایانم، خداحافظ
فردای من گنگ است و بی معنا
شوخیِ زشتی بود هستیَم
در زیرِ این گردونه ی مینا
من رو ببر از یادِ خود دنیا
انگار از اول هم نبودم من
واسه جهانِ شاد و خوبِ تو
من لکه ی ننگم روی دامن
دنیای من دنیای بیرنگه
یک فیلمِ بی تیتراژِ پایانم
نه کارگردان و نه بازیگر
پایانِ من چی شد؟ نمیدانم
توو هر قدم صد بار مُردم من
با هر نفس صد بار پوسیدم
هر بار توی آیینه جای
عکسِ خودم، مرگم رو میدیدم
من روو به پایانم، خداحافظ
فردای من گنگ است و بی معنا
شوخیِ زشتی بود هستیَم
در زیرِ این گردونه ی مینا
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 2
امیر عاجلو 14 امرداد 1401 23:01
درود بر شما
Dariush Jelini 18 امرداد 1401 13:41
سپاس مهربان