بیکران
******************
مرا ببین که با چه شوق
به سوی تو دوان شدم
چهرۀ در محاق خود
کنار زدم عیان شدم
گمان مبر ز رنج راه
خسته و ناتوان شدم
و یا که در نیمهِ راه
غم زده چون خزان شدم
گر چه به دید همگان
بی سر و بی سامان شدم
ولی منم که دعوتِ
همچو تو میزبان شدم
ببین به بزم خود مرا
که در تو من نهان شدم
همانی ام که خواسته ام
به عشق تو،من آن شدم
ز نوری از وجود تو
جاری بیکران شدم
***********
علی اوسط حسینی
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 1
امیر عاجلو 20 آبان 1400 19:56
سلام ودرود