پیرمرد گاوها را به چرا می برد
اما آن چرا سوال نبود
و هیچ جوابی برای چرایش نبود
این رفت و برگشت
هر روز تکرار میشد
پیرمرد گاوها را به چرا می برد
اما آن چرا سوال نبود
و هیچ جوابی برای چرایش نبود
تنها اینکه گاوها با پستان های پر شیر بر می گشتند...
#سارا_آرندان
۲۲مهر۱۴۰۲
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 5
امیر عاجلو 23 مهر 1402 09:13
!درود
ابوالحسن انصاری (الف. رها) 23 مهر 1402 23:05
درود تان باد
سیاوش دریابار 24 مهر 1402 08:54
مصدر هستی
ای مالک دو هستی از مست مصدر هستی
هر دو یکی نشان است ماه صفر نباشد
من خورده ام می ناب با زلف یار بی غش
دریا چو نور دیده شوق سفر نباشد
با سلام
تکریم و احترام
شعر زیبایتان را خواندم
بسیار مناسب بود
مانا قلم سبزتان
پیروز و جاودان
حفیظ (بستا) پور حفیظ 24 مهر 1402 21:31
درودها بانو آرندان
بسیار زیبا قلم زدید
محمد مولوی 10 فروردین 1403 00:47
درود
زادروزتان مبارک