این وبا انگار از ما گشته و مهمان نیست
بر غرور و قدرتش آنی دگر کتمان نیست
جمله دانایان به سان کشف مرهم گشته اند
لیک گویی جز خدا از بهر آن درمان نیست
اهل دانش جمله دارو را دعا دانسته اند
این همه زاهد یکی لبریز از ایمان نیست؟
هر کجا رفتیم جامی از عزا بر سفره بود
بارالها بهر این یک نقطه تا پایان نیست؟
این چه بلواییست برجان بشرافتاده است
یوسفی بهر نجات قحطی کنعان نیست؟
چند باید شب بخوابیم و سحرکمتر شویم
ارزشی بهر نجات این همه انسان نیست؟
ابر دلتنگی سراپای جهان بگرفته است
ابرها از بهر چه وقتی دگر باران نیست
والی شهرم بگوید مرهم دردم گران
او نداند جان انسان کمتر از ارزان نیست؟
چند باید گریه بر همنوع بیجان سر دهیم
لحظه ای بهر طلوع خنده ای خندان نیست
خود بدانم این ستیز عالم پر کینه را
هیچ کس را جز خدایم فاتح میدان نیست.
ح.س.پرواز(1شهریور1400 آفتابی)
تعداد آرا : 3 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 3
امیر عاجلو 02 شهریور 1400 10:45
درود بر شاعر گرامی ,شعر شما را خواندم موفق باشید
رضا کاظمی اردبیلی 08 شهریور 1400 03:40
سلام و درود عالی بود
از شما شاعر عزیز دعوت می کنم
در سبک فبدان هم طبع آزمایی کرده و اثر خود را
در سایت بزرگ شعر ایران اشتراک دهید.
برای نمونه های شعر فیدان می توانید به صفحه بنده در شعر ایران سر بزنید.
با تشکر.
آرایش در سبک فیدان :
مصراع اول و مصراع دوم در هر بند قافیه
مصراع سوم در هر بند آزاد
تمام مصراع های چهارم در هر بند باهم قافیه
وزن : آزاد ( کلاسیک )
موضوع : آزاد
تعداد ابیات : حداقل ۴ بند ( ۶ بیت ) ( ۱۲ مصراع )
محمد مولوی 01 تیر 1401 10:13
درود
زادروزتان مبارک