3 Stars

شهر بی زبان

ارسال شده در تاریخ : 28 آبان 1400 | شماره ثبت : H9418855

ای شهر بی وجدان
کدامین قسمتت آباد
کجای درد تو درمان
کدامین حسرتت جاماند

ای شهر بی غیرت
کجا هم دوشی ویرانه ها بودی
ای شهر بی هیبت
تو هم آغوش درد بی دوا بودی

ای شهر بی ققنوس
خاکستری دیگر نمانده جا
در زیر آن آزادگی مایوس
آبستنی از دردهای ما

شهری که آویزان تاریخش
شهری که اکنون بی در و پیکر
دعوت کنان مردن از شیخش
شهری بدون قلب و دست و سر


ای شهر بی عاشق
بدون عشق در قید بلا گشتی
ای صاحب بی غیرت بالغ
تماما کینه توزی مبتلا گشتی

ای آخرین فرصت ز آزادی
فریاد تو بی دغدغه کم رنگ
ای حاضرین شهر بی شادی
مردان با قلبی شبیه سنگ

ای شهر غارت ، بی زبانی تو
بینی ولی نادیده جان انگار
از حرمت و ارزش ندانی تو
دینی که حاصل شد خزان اینبار

تو در پایین یک شیبی
بی وقفه می رانی و با سبقت
بر تو شروطی از پر آشوبی
درگیر نا مهری و بی حشمت


سروده شده توسط: ادریس علیزاده
۲۷ آبان یکهزار و چهارصد

شاعر از شما تقاضای نقد دارد

تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
ارسال ایمیل
کاربرانی که این شعر را خواندند
این شعر را 83 نفر 136 بار خواندند
امیر عاجلو (28 /08/ 1400)   | ادریس علیزاده (29 /08/ 1400)   | خسرو فیضی (29 /08/ 1400)   |

رای برای این شعر
امیر عاجلو (28 /08/ 1400)  خسرو فیضی (30 /08/ 1400)  
تعداد آرا :2


نظر 4

  • امیر عاجلو   28 آبان 1400 23:42

    سلام ودرود rose  rose  rose

  • خسرو فیضی   29 آبان 1400 17:01

    . با درودم نیک rose
    . استاد نیکو خصلت و نیکو نگار و روشن اندیشه
    . و درودها بر تعهد و شرافت قلم تان
    . چقدر محبت از شما بیادگار مانده در پای اشعار دوستان
    . کلام شما مملو از انسان دوستی و آزادگی ست rose rose
    . خوشحالم که هستی و می اموزی rose rose

تنها اعضا میتوانند نظر بدهند.

سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا