کاش از فائق شدن بر رنج ها، فریاد بود
کاش می گفتیم از غم ها همه بر باد بود
کاش دلها جای شادی بود و نه از دردها
دشمنی ، دیگر نمانده ، دوستی رخداد بود
جای خودخواهی، جفا بر یکدگر هرگز نبود
هر که جرمش بر سرفرازی وطن ، آزاد بود
دیگر از بی حرمتی در بین مان هرگز نبود
آن اسیری که عقوبت حکم او، شیاد بود
تن فروشی ، لایق هیچ بانوی ایرانی نبود
عشق با مهر و رفاقت بین مان همزاد بود
کاش هرگز آتشی روشن نگردد در وطن
آتش نفرت، به دور از قلب این افراد بود
سبزه زار و کوه ها با دشت های پر ز گل
این چنین ایران مان آزاد و چون آباد بود
سروده شده توسط : ادریس علیزاده
آذر ۱۴۰۰
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نقد 1