آنچه بر داشتنش گشته روا در دنیا
دست تقدیر بر آن، تا نکند قصد به ما
هر چه بر منفعت ما منافات نداشت
زندگی عمدی و اجبار رضایت به خفا
عجب از این که عجایب شده همراه بشر
راه تقدیر و دنیا که ز هم گشته جدا
این چه رسمی است که به هر نیکی، شر
سر بر آورده ز مهری به کنارش ز جفا
ساختاری که جهان شکل گرفت از هر دو
خیر و شر سازه خلقت شده ای دست خدا
مرده و زنده ، زمستان شود ختم بهار
نور و تاریکی و سرما و سپس از گرما
عاقبت آنچه که ماند خاطرات نیکی
سوی انسانی بدون تقدیر گشت بنا
سروده شده توسط ادریس علیزاده
۱۶ بهمن ۱۴۰۰
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 2
امیر عاجلو 22 بهمن 1400 00:17
!درود
ادریس علیزاده 22 بهمن 1400 18:33
درود