وصفِ تو در شهر
دیوانه تر از این دلِ دیوانه کدام است ؟
تا این دل ما هست ، تو را خانه کدام است ؟
تو شمعی و جمعی به طوافت دلشان شاد
غیر از منِ دلسوخته پروانه کدام است ؟
در شهر فقط وصفِ تو شد ورد زبانها
حرف و سخن از مردم ِ بیگانه کدام است ؟
دلهای همه غرقِ پریشانی زلفت
رحمی بنما بر همگان ، شانه کدام است ؟
میخانه بُوَد شعبه ای از چشم خمارت
تا چشم ِ تو ساقی شده میخانه کدام است ؟
هر دام به یک دانه مزین شده بی شک
تا خالِ لبت هست مرا دانه کدام است ؟
در چشم تو هر شاه و گدایی شده یکسان
پس کلبه و آن منزل شاهانه کدام است ؟
در سجده ی تو مومن و کافر همه هستند !
پس در نظرت کعبه و بتخانه کدام است ؟
یوسف که تو باشی همه در مرز جنونند
شهری شده مجنونِ تو ، فرزانه کدام است ؟
آبادی هر شهر و "هزار و یک" دلی تو
آنجا که تویی ، خانه ی ویرانه کدام است ؟
دکلمه این کار را باصدای بانو " بدری عسکری " در قسمت ذیل بشنوید
تعداد آرا : 4 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 4
امیر عاجلو 22 خرداد 1401 16:50
سلام ودرود
سعید نادمی 23 خرداد 1401 09:38
درود بر شما جناب عاجلو و ممنونم از زحماتتون قربان
علی معصومی 24 خرداد 1401 02:45
از گوشه چشمان خود ای فتنه زیبا
با غمزه بگو جانب کاشانه کدام است
"نادم" شدم از هر چه شرابی که نخوردم
با مستی مژگان تو مستانه کدام است!
◇◇◇
شعر نابی است
مثل خوشه انگور
سعید نادمی 24 خرداد 1401 12:04
درود بر شما و ممنونم از بداهه زیبایی که زحمت کشیدید ، عالی بود