کاش بودی و می دیدی چه ها کرد این دل دیوانه ام
به هرکه رسید نالید و گفت با تو من بیگانه ام
چه شب ها که باریدم و با چشم تر
نوشتم غزل ها برای تو دُر دانه ام
تو اما، گذشتی بی تردید از خالی شانه ام
پیک ها سر کشیدم باعطر پیراهنت
به خود آمدم دیدم که در میخانه ام
مطرب هم همدست شد با یاد کامل قرص تو
شدم فارغ از درد و افتاد پیمانه ام
به چشمم سراب تو آمد و گم شد ره خانه ام
کاش مدهوش شوی از بوی خاطر خواهی ام
#فاطمه_مهری
#شعر_سروش
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 6
امیر عاجلو 11 امرداد 1401 19:50
سلام ودرود
فاطمه مهری 13 امرداد 1401 01:27
درودتان استاد، سپاسمند مهرتان
حافظ کریمی 11 امرداد 1401 22:56
درود
فاطمه مهری 13 امرداد 1401 01:28
درود وسپاس
محمد علی رضا پور 13 امرداد 1401 06:15
سلام و درود و خدا قوت
فاطمه مهری 13 امرداد 1401 14:33
درود استاد سپاسگزارم، مانا باشید و مهر گستر