تو ایستاده ای
به من نگاه می کنی
ومن چه شرم می کنم
وسرخ سرخ می شوم
تمام هیکلم خیس آب می شود
منم که درحق تو ظلم کرده ام
تورا به اشک خوانده ام
تورا به قهر رانده ام
خجالت از تو می کشم
برای تو
برای خنده های تو
برای گیسوان تو
برای مهربانی ات
برای رنج های تو
برای شادمانی ات
برای نیک خواهی ات
اگرچه کار کرده ام
اگرچه جان داده ام
ولی ولی ولی
هنوز هنوز هنوز
برای آزادی ات
هیچ کاری نکرده ام.
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 1
امیر عاجلو 01 آبان 1401 10:03
.مانا باشید و شاعر