3 Stars

مرحم

ارسال شده در تاریخ : 23 خرداد 1402 | شماره ثبت : H9425229

یه روز،از یه جا یه ادم
شد همه هستیِ قلبم
شد واسم تمومِ دنیام
شد واسم ناجیُ مرحم...

یه روزی دیدمت انگار
ک تو خوابم ،ک خیاله....
گفتم این یه خواب و نابو
داشتنش برام محاله...
____
حالا تو،
تمومِ من شدی
تو جون و خون من شدی
تو مرحمی واسه دلم
تو تکیه گاه امن شدی

خیالِ ناب زندگیم
عزیزم و همیشگیم
نفس شدی واسه دلم
شدی تموم دلخوشیم....
___
صداتو میشنوم انگار
که تو اسمون ،روابرام
تو شدی دار و ندارم
تو شدی تموم دنیام...

چشای مست و سیاهت
مث آسمون تو شبهاس
تو همون خونه ی امنی
واسه این قلبی که تنهاس‌‌.

شاعر از شما تقاضای نقد دارد

تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
ارسال ایمیل
کاربرانی که این شعر را خواندند
این شعر را 73 نفر 116 بار خواندند
امیر عاجلو (25 /03/ 1402)   | سعید آریا (27 /03/ 1402)   | مژگان سلیمی (29 /04/ 1402)   | محمد مولوی (29 /08/ 1402)   |

رای برای این شعر
امیر عاجلو (25 /03/ 1402)  سعید آریا (27 /03/ 1402)  
تعداد آرا :2


نظر 2

سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا