3 Stars

ردای امامت

ارسال شده در تاریخ : 13 اردیبهشت 1401 | شماره ثبت : H9420673

خدا قبل از ردا دادن به مهدی در امامت
نمود اعجاز خود آشکار به انسان از کرامت
به عیسی در تولد داد مقامی در نبوت
به گهواره سخن گوید نبی هستم به امت

به یحیای نبی وحی کرد به هنگام طفولت
کند حجت تمام با منکران از هر جهالت
زمان کودکی موسی نهان کرد ، دید فرعون
امان باشد ز طاغوت و زمامداران ملعون

حکیمه خاتون اینگونه بیان فرموده مولودش
که مهدی سجدهِ رب کرد در آن هنگامهِ بودش
و دستش را به بالا برد و گفت من بنده ی رَبم
شهادت می دهم که من به دین حضرت حَقم

گواهی می دهم احمد رسول و عبدِ الله است
امیر المومنین پیشوای عالم هم یدالله است
امامانِ قبل از من همه حق اند و زهرا حق
منم که آخرین حجت ز سوی حق شدم در حق

امام عسگری فرمود که مهدی مخفی خواهد بود
از او کین داره طاغوتها مکانش سری خواهد بود
از این که شیعیان خارج شوند از شک و تردیدها
چهل تن از بزرگان را تجمع کرد به مجلس ها

به آنان این چین فرمود که جمع کردم شماها را
به رازی آشکار گردید ، ببینید مهدی ما را
از او پرسید به هر آن چه توان و اطلاع دارید
دگراو را نخواهید دید بجز مجلس که جا دارید

به فرموده بزرگان جمع شدند در مجلسی اَعلا
درآن هنگام به مجلس شدبه امر حضرت مولا
همه دیدندکه نورآمد بمجلس شوق و شور آمد
به ظاهر کودکی پنج ساله اما کل نور آمد

به لب داشت خنده ای انگار محمدبود درمجلس
شجاعت به امیرالمومنین داشت آن گل نرجس
نجابت زاده بود انگار که زهرا بود به همراهش
کرامت از حسن داشت و کریمی بود به دامانش

ولی چشمان اوغم داشت حسین بودعلت آن غم
مسلم بود که مهدی هم به ارباب داره صد ماتم
به پیشانی نشانی از سجود بود ، حضرت سجاد
به علم هم که به باقر بود همه صیدند او صیاد

زدانش همچو صادق بود،مجهول ها را معلوم داشت
تمام خشم تسلیمش به کاظم حکم کاظم داشت
رضا بود چهره ی ماهش به مهرورزی تلاطم داشت
جواد مانند بود احوالش حوائج های قائم داشت

هدایت گر چو هادی بود و سیمایش الهی بود
امامش عسکری بود و به دریایش چو ماهی بود
بزرگان چون چنین دیدند که تا آنوقت نمیدیدند
بزرگی را رها کردند بزرگی آن چنین دیدند

به نوح داد عمر طولانی نگویند مهدی شد فانی
به ابراهیم غم ذبح داد غمِ مهدی ، حسین دانی
به آدم کارت قرمز داد امامت را کند عصمت
علی را گر شناسد او بهشت گردد به او قسمت

سوال ها را شروع کردند جواب داد مهدی آنها را
بزرگان سجده افتادند که لرزاند مهدی تن ها را
فقط رب لایق سجده است و من هم ساجد اویم
به مانند علی جدم که عبد بود عبد آن کُویم

به پایان چون رسیدمجلس کسی دیگر ندید رویش
به چشم ها اشک شد جاری نداریم آدرس کویش
اگر دل تنگ او گشتید روید در کربلا سویش
به چشم او را نمی بینید ولی احساس کنید بویش

عجب شعری سرودی حافظا تقدیم مهدی کن
دوباره عهد ببند با او در آن عهد ، عهد مهدی کن
قوی باش و نلرزان دل تو مشغول طبابت باش
به عهد در عهد او مانی از اربابت شفاعت باش

شاعر از شما تقاضای نقد دارد

تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
ارسال ایمیل
کاربرانی که این شعر را خواندند
این شعر را 133 نفر 389 بار خواندند
حافظ کریمی (13 /02/ 1401)   | امیر عاجلو (14 /02/ 1401)   |

رای برای این شعر
امیر عاجلو (14 /02/ 1401)  حافظ کریمی (15 /02/ 1401)  
تعداد آرا :2


نظر 3

سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا