3 Stars

سیری در حزب [۱] قرآن کریم (اقیانوس بی انتها)

ارسال شده در تاریخ : 02 خرداد 1401 | شماره ثبت : H9420904

[ دل نوشته ای بر حزب ۱ ، سوره حمد و آیات ۱ تا ۴۳ تا سوره بقره ]

آن چیزی که آموختم و هیچ ندیدم
در مدرسه بود درسهای بیخود که شنیدم
نان دادِ باباهای معلم را شنیدم
نان دیدم و زجر های بابا را نشنیدم
آب داد ولی آب کدر بود نه شفاف
من آب را چشیدم ولی آبفا را ندیدم
تصمیم های کبرا را به املایی نوشتم
خم گشت پدر تا که به تصمیم سِرشتم
سینوس و کوتانژانت را گرفتم ز معلم
در جامعه هیچ نفعی از آنها را ندیدم
سلول ها و ویرویس ها را یاد داد معلم
در وقت نیاز درمانی از آن نچشیدم
استادی که خود تدریس ویروس فراز بود
ویروس گرفت رفت ز دنیایی که راز بود
استاد حسابان که حسابداری به ما داد
درماند ز قسط دادن و زندان شبی جان داد
گفتم که به دانشگاه برم استاد دَهرم
رفتم ولی باز دیدم همان قهری قهرم
تا اینکه الف لام و میم رویت من شد
دل بود، به دل رفت و لرزی تن من شد
استاد ازل درس ازل را ز ازل داد
استادی گرفتن ز ازل محفل من شد
یک آیه شنیدم که گفت بنده ی خوبم
بر هستی تو شاهی و تو هستی ز وجودم
هر انچه نیاز داری ز رحمت به تو دادم
از بدو تولد به تو استاد تو بودم
هر آن چه که گفتم محمد به تو داده
دانشگاه احمد، علی استاد، علی راهه
هرچیزی که آموختی به امضای علی شد
مقبول خدا مُهر به انشای نبی شد
حافظ تو کنون گشتی به شاگردی استاد
بسم الله بگو مِهر تو افتاد دل استاد

۱-سوره الفاتحة ( دل نوشته ای به سوره حمد)

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ﴿۱﴾
 
الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ ﴿۲﴾الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ﴿۳﴾مَالِکِ یَوْمِ الدِّینِ ﴿۴﴾إِیَّاکَ نَعْبُدُ وَإِیَّاکَ نَسْتَعِینُ ﴿۵﴾اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِیمَ ﴿۶﴾
صِرَاطَ الَّذِینَ أَنْعَمْتَ عَلَیْهِمْ غَیْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَیْهِمْ وَلَا الضَّالِّینَ ﴿۷﴾

《سر آغاز خدایی است کریم و رئوف 》

ستایش زیبنده نیست جز آفریدگار جهان
بسیار بخشنده و بخشایشگریست مهربان
یقین اوست صاحب روز جزا و هر زمان
تو را می پرستیم که حکمرانی به جان
هدایت تویی ، راه راستان نمایم نشان
همان راه نعمت که دادی رسولان نشان
نه مغضوب و گمراه که رفتند در آن

ستایش و پرستش خدا ،حمد است
آرامش و گوشاینده دلها،حمد است

اُمُ الکتاب رب العالمین ،حمداست
آغاز سخن با حبیب اخدا، حمد است

ام الکتاب وخطاب خدا،حمد است
پرستش جان و دیدارخدا،حمداست

نیست سوره ای جایگزینی، حمد است
جایگزین ،تمام سوره ها، حمد است

هر پدیده اساس و اساس خدا، حمد است
هر دلی عزیزی و عزیز خدا، حمد است

اصل و اساس اصول پایه ها، حمد است
بسم الله الرحمن الرحیم همان، حمد است

ام الکتاب ، شفاء من کل داء ،حمد است
فرمود محمد، شفای محمدم، حمد است

حمدلله رب العالمین نهایت ، حمد است
بنده ام خالصانه ستایشم کند،حمد است

مالک یوم الدین صاحب ، حمد است
ثنا و یاد بنده ام یقین، حمد است

ایاک نعبد ،ایاک نستعین، ،حمد است
پیوند خدا و بنده اش،حمد است

آن چه بنده ام خواهدعزت،حمد است
آب وعسل شود شربت حاصل، حمد است

گنج هستی ها هستی، حمد است
بطلان نیستی ها معنی، حمد است

سوره ای عدالت تقسیم کرد خدا، حمد است
نصف به خود داد و نصف بنده، حمد است

بهترین سوره در سوره ها، حمد است
تورات وانجیل سوره نیست ،حمد است

هفت آیه مزین شده سوره ی ، حمد است
آنچه گوش رسد هفت آسمان ،حمد است


۲-سوره بقره ( دل نوشته ای به سوره بقره)

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

☆سر آغاز خدایی است کریم و رئوف☆

آیه ۱-‏ الم ‏

قرآن معجزه ای است از الف و بای حروف
گر توانید به مثل پدیدَش آرید ، ز حروف
الف و لام و میم رمزی بُوَد بین دو دوست
راز گشایدَش، همان حجتی که گفته نکوست
میوه و گیاه و انسان ساخته از خاک خدا
آجر وخشت گِلی ساخته از آن ساخت خدا
الف و لام ومیم نهایت نگارش است
به بشر گفته خدا توانی ، آر، سفارش است
الف ، الله و لام، لا الله الا الله
میم، محمد و محمد رسول الله
الف، الفت است و لام، لایقِ آن
میم ، محمد و یقین لایق دان
الف ، ایمان و لام ، لاشریک له
میم ، محبت و احمد حبیب اله
الف، احسان و لام، لطف صمد
میم ، محمد و عبد اللهِ ، احد


آیه ۲- ذَلِکَ الْکِتَابُ لاَ رَیْبَ فِیهِ هُدًى لِّلْمُتَّقِینَ ‏

قرآن از سوی خداست و در آن شکی نیست
اگر هم شکی است جز لجالت بیش نیست
پاک و پرهیزگاران بهره مند از نورند
کافران را هرگز بهره نیست چون کورند
استوار است قرآن شک و تردیدی نیست
شیشه گِل آلود شد نور دگر نافذ نیست

آیه۳-الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ وَیُقِیمُونَ الصَّلاةَ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ یُنفِقُونَ

به دوبخش تقسیم کرد کل هستی قرآن
عالمِ غیب و شهود ذکر شده در قرآن
متقین به هر دو عالم به یقین معتقدند
دگران عالم مهشود و به حس دیده سرند
عشق و تقدیس و علاقه همه در ایمان است
به یقین نهفته در علم و فقط ایمان است
نماز و انفاق و ایمان که اصول دینی اند
متقین معتقدند ، منافقین کینه ای اند
ایمان و عمل دو بال لازم بندگی اند
فاقدان این دو بالند به نفاق زندگی اند
علم وهنر وثروت وآبرو به انفاق رواست
چون همه هدیه ای از آمر انفاق خداست
صادق آل محمد این چنین فرمان داد
آن چه تعلیم نمودیم به جهان احسان داد
مال انفاق مقدر شده در مال حلال
که حرام نیست به انفاق بحز ظن خیال
مالک کل ممالک به یقین ذات خداست
مال انفاق همان مال خدا که به خداست

آیه ۴-والَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِمَا أُنزِلَ إِلَیْکَ وَمَا أُنزِلَ مِن قَبْلِکَ وَبِالآخِرَةِ هُمْ یُوقِنُونَ‏

ایمان به کتاب و انبیاء لازمه ی پارسایی است
ایمان به جهان آخرت سعادت و تقوایی است
باور به وجود انبیاء ایمان است(مِن قَبلِکَ)
اقرار به رسالت رسول سامان است(مِن بَعدِک)
در شناخت خدا ، حس و عقل کافی نیست
وحی نیازست نبی بدون وحی باقی نیست

آیه ۵-‏ أُوْلَئِکَ عَلَى هُدًى مِّن رَّبِّهِمْ وَأُوْلَئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ ‏

هدایت متقیان جانب خداوند است
که به تزکیه اند و نهایت ایمان است
آفرینش هستی بخاطر انسان است
مقدر هستی، عبادت انسان است
عبادت انسان نتیجه اش تقواست
نتیجه ی تقوا ،رضایت عظماست

☆ویژگی های رستگاران در قرآن ☆
مقابل مفاسد جامعه اصلاح گرانند
آمران به معروف و ناهیان منکرانند
به پیمان رسول اند و حمایتگرانند
در حمایت از مظلوم ایثارگرانند
در قیامت از حسنات سنگین ترانند

آیه ۶- إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُواْ سَوَاءٌ عَلَیْهِمْ أَأَنذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنذِرْهُمْ لاَ یُؤْمِنُونَ

کفر ورزیده را تاثیری نیست پند و ندا
خواب زده بیداریش ناممکن باشد بصدا
لجاجت و عناد نشان های،کافری است
جماد میکند انسان و جهل پروری است


‏ ‏آیه ۷-خَتَمَ اللّهُ عَلَى قُلُوبِهمْ وَعَلَى سَمْعِهِمْ وَعَلَى أَبْصَارِهِمْ غِشَاوَةٌ وَلَهُمْ عَذَابٌ

مُهر بدبختی کفار کیفرِ لجاجت است
پرده بر چشمان نهند و آخر حقارت است
مُهر الهی به دل ها کاشته های کافریست
قهر وجبری نیست کیفر داشته های کافریست


آیه ۸-وَمِنَ النَّاسِ مَن یَقُولُ آمَنَّا بِاللّهِ وَبِالْیَوْمِ الآخِرِ وَمَا هُم بِمُؤْمِنِینَ

کفر در دل و اظهار به ایمان دارند
به نفاق اند به ریا گفته که ایمان دارند
موش کور دو راه دارد به فرار از کوری
منافق دو چهره دارد اختیار و زوری
باور به مبدا و معاد اساسِ ایمان است
یقین که خداوند ز درون آگاه است

آیه ۹-یُخَادِعُونَ اللّهَ وَالَّذِینَ آمَنُوا وَمَا یَخْدَعُونَ إِلاَّ أَنفُسَهُم وَمَا یَشْعُرُونَ

لات بازی پیش قاضی آخر درماندگی است
محکمه درحکم قاضی آخرش بازندگی است
بر خدا و مومنان نیرنگ زدند در فکر خود
وا،نفهمیدند که خود نیرنگ زدند بادست خود
گر طبیب تجویز کند بیمار فلان دارو بخور
به دروغ بیمار بگوید دارو را خوردم وفور
کی ضرر کرده طبیب یا آن مریض خیره سر
کرده بیمار دست خود ، خود را گرفتار دگر
درنشان، عقل و شعور خدعه و نیرنگ نیست
حق پرستی حق مداری هرگزا بی جنگ نیست

آیه ۱۰-فِی قُلُوبِهِم مَّرَضٌ فَزَادَهُمُ اللّهُ مَرَضاً و َلَهُم عَذَابٌ أَلِیمٌ بِمَا کَانُوا یَکْذِبُونَ

دلشان بیمارست ،خدا فزون خواهد کرد
آتشی سخت درونشان درون خواهد کرد
به زبان گداخته نَهد به سزای دروغشان
نفاق بوده اند و دروغ ، برون و درونشان
به مرداری بد بو شبیه اند منافقان
که درونِ چاهی فرو رفته اندامشان
هرچه آب چاه فزون بوی شان افزون
هرچه چاهشان درون بوی شان افیون
به ریا و تظاهر امان نخواهیم داد
جز عذاب درد آور به آن نخواهیم داد

آیه ۱۱-‏ وَإِذَا قِیلَ لَهُمْ لاَ تُفْسِدُواْ فِی الأَرْضِ قَالُواْ إِنَّمَا نَحْنُ مُصْلِحُونَ

فساد نکید در زمین منافقان، گویند
اصلاگریم در زمین جواب میگویند
به پند و نصحیت نیستند منافقان
نهی از منکر موظفیم به منافقان
عاملِ فسادِ زمین اند منافقان
به ظاهر به دین اند منافقان
اصلاح طلبان گویند خود، منافقان
به خیال این چنین اند منافقان
توجیه کننده ی اعمال اند منافقان
در کل مشغول فسادند منافقان


آیه ۱۲-أَلا إِنَّهُمْ هُمُ الْمُفْسِدُونَ وَلَکِن لاَّ یَشْعُرُونَ ‏

همانا به فسادند ولی نمی فهمند
پس آگاه شوید آنان نمی فهمند
به فقدانِ شعورند منافقان
سر گردان و کورند منافقان
زرنگی به ناحق ، بی شعوری محض است
حاکم شود به نفاق ، مسلمانی سخت است

آیه ۱۳- وَإِذَا قِیلَ لَهُمْ آمِنُواْ کَمَا آمَنَ النَّاسُ قَالُواْ أَنُؤْمِنُ کَمَا آمَنَ السُّفَهَاء أَلا إِنَّهُمْ هُمُ السُّفَهَاء وَلَکِن لاَّ یَعْلَمُونَ

ایمان بیاورید چو دگر مردمان که به ایمانند
تکبر و غرور گویند چو آنان که سبک مغزانند
به یقین که آنان خود بی خردند و نمی فهمند
نفاق، پرده پوشانده دلهاشان حق، نمی فهمند
ارشاد اولیای خدا در منافقان بی اثر است
برتر بینی دارند منافق امتیاز طلب است
ایمان و تسلیم خدا نزدشان سبک مغزی است
پس بشکنید غرورشان که امرخداوندی است
افشای چهره ی دروغین منافق الزامی است
عذاب دردناک منافق ، وعده ی قرآنی است

آیه ۱۴- وَإِذَا لَقُواْ الَّذِینَ آمَنُواْ قَالُواْ آمَنَّا وَإِذَا خَلَوْاْ إِلَى شَیَاطِینِهِمْ قَالُواْ إِنَّا مَعَکْمْ إِنَّمَا نَحْنُ مُسْتَهْزِئُونَ


به اهل ایمان که رسند گویند با شماهاییم
خلوت با شیاطینشان گویند از شماهاییم
به یقین که تمسخرگرفته ایم اهل ایمان را
غافل از این که آگاه مطلقیم، کِید آنان را
منافق به نرخ روز نان می خورد مومن
دین مسلح شو، هوشیار باش شوی ایمِن

آیه ۱۵-‏ اللّهُ یَسْتَهْزِئُ بِهِمْ وَیَمُدُّهُمْ فِی طُغْیَانِهِمْ یَعْمَهُونَ

در تمسخرِ مایند منافقین که نافهمند
طغیان مهلت دادیم شان نمی فهمند
سراب دلبسته اند و سرگردانند
بازیگرانِ غافل ، از کارگردانند
دو گانه رفتار می کنند منافقان
دو گونه برخورد میشوند منافقان
دنیا احکام مسلمانان برایشان جاریست
عقبا کیفر کفار بینند که بد خواریست
حساب منافقان با خداست نه مومنان
حسابشان دقیق رسند نیستشان امان


آیه۱۶ - أُوْلَئِکَ الَّذِینَ اشْتَرُوُاْ الضَّلاَلَةَ بِالْهُدَى فَمَارَبِحَت تِّجَارَتُهُمْ وَمَا کَانُواْ مُهْتَدِینَ

هدایت فروختند،ضلالت خریدند گمراه شدند
تجارت نمودند و سودی ندیدند همراه شدند
انتخاب گر است انسان خلقتش شد چنین
تجارت ، نیازش اراده است نه اجبار دین
دنیا تجارتخانه است و مردمان آن تاجر
اعمال مالاتجاره است ،ماهم شدیم تاجر

ایه۱۷-مَثَلُهُمْ کَمَثَلِ الَّذِی اسْتَوْقَدَ نَاراً فَلَمَّا أَضَاءتْ مَا حَوْلَهُ ذَهَبَ اللّهُ بِنُورِهِمْ وَتَرَکَهُمْ فِی ظُلُمَاتٍ لاَّ یُبْصِرُون

منافقان در مَثل به کسی مانند
آتشی افروخته اند کسی رانند
ز نور آتش شد اطرافشان روشن
سرگرم شدند به گشتن و گلشن
غافل از اینکه خدا رهایشان کرده
به تاریکی هستند خوارشان کرده
یقین رهایی خدا بی نور است
به یقین کنار نور هم کور است
نور آتش و نورهای جهان گذری است
بی نور خدا عاقبتش دربه دری است
فقط یک نور طلب کن که نور خداست
نورنورهاست هرکه را که رسد ببقاست


آیه ۱۸- صُمٌّ بُکْمٌ عُمْیٌ فَهُمْ لا یَرْجِعُونَ‌

کرند ، به فرار از شنیدن حق اند منافقین
گنگ اند،به گریز از گفتن حق اند منافقین
کورند،به هراس از دیدن حق اند منافقین
به یقین باز نمی گردند،ناحق اند منافقین

آیه ۱۹- أَوْ کَصَیِّبٍ مِّنَ السَّمَاءِ فِیهِ ظُلُمَاتٌ وَرَعْدٌ وَبَرْقٌ یَجْعَلُونَ أَصْابِعَهُمْ فِی آذَانِهِم مِّنَ الصَّوَاعِقِ حَذَرَ الْمَوْتِ واللّهُ مُحِیطٌ بِالْکافِرِینَ

چو ،گرفتاران باران تندند منافقین
غرش صاعقه ها به خوفند منافقین
از بیم بلای آسمانی به مرگ افتادند
ازترس صدا گوش به انگشت دادند
در هول و هراسی بی قرارند آنان
هیچ مامنی نیست و در فرارند آنان
بی فایده است به غفلت از این بودند
در حصر خدا به خاک و خون افتادند
در دایره ی خدا کسی ایمن نیست
دلداده امین است و دگر ایمن نیست
ازمرگ بهراسندکه پایان خوشی است
دنیا به سرابند که جای دلخوشی است
چون رانده و مغضوب خدا منافق است
بازنده ی دنیا و جزا ، منافق است

آیه ۲۰-یَکَادُ الْبَرْقُ یَخْطَفُ أَبْصَارَهُمْ کُلَّمَا أَضَاء لَهُم مَّشَوْاْ فِیهِ وَإِذَا أَظْلَمَ عَلَیْهِمْ قَامُواْ وَلَوْ شَاء اللّهُ لَذَهَبَ بِسَمْعِهِمْ وَأَبْصَارِهِمْ إِنَّ اللَّه عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ

درک آیات الهی نتوان کرد به نفق
همچو شبگرد بیابانی شده خیرهِ برق
قدمی بیش نشود نور شفق هادی راه
دائمی نیست به راه هادی ما هادی ماه
نور فطرت به درون نیست منافق،چرا
چو به خاموشی کشانده نوری که داد خدا
حرکت پرتوی نور دگران گشته نفاق
فاقد نورخودند نور درون نیست نفاق
آزادی بر همگان، سنت والای خداست
کوری و گنگی انان همگی دست خداست

☆سیمای منافق در قران☆
به باطن تهی به ظاهر غنی
به ظاهر مُصلح به اظهار عاقل
به خلوت فاسد به انفاق اکراه
به مومن عیبجو به نبی موذی
ازجبهه فراربه حکومت زوری
از خدا غافل به دنیا جاهل
از عقل تهی و بر حق حائل
ریاکارند و شایعه سازند
تظاهر به ایمان به باطن خوارند
بی وفایند و عهد شکنند
مشکل سازند و منحرفند
«إِنَّ الْمُنافِقِینَ فِی الدَّرْکِ الْأَسْفَلِ مِنَ النّارِ»

آیه ۲۱-یَا أَیُّهَا النَّاسُ اعْبُدُواْ رَبَّکُمُ الَّذِی خَلَقَکُمْ وَالَّذِینَ مِن قَبْلِکُمْ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ

خالقِ شما و پشینیان سزای پرستش است
اهل تقوا شوند آنانکه چنین پرستش است
خلقت جهان و انسان ، تکامل انسان است
کافر انسان نمایست که یقین حیوان است
چرا عبادت کنیم خدا دلیلش چیست
خالق و مربی خداست سزایش نیست
رزق و روزی و امنیت ما کرامت اوست
معبودی نیست جز او ،عبادتش نکوست
هدف آفریننده عبادت انسان نیست
کرامت انسان ، عبادت انسان چیست
رو یا پشت ماه کنیم چه سودش باشد
بی نیازی به نیازمند چه بودش باشد


آیه ۲۲-الَّذِی جَعَلَ لَکُمُ الْأَرْضَ فِراشاً وَ السَّماءَ بِناءً وَ أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَأَخْرَجَ بِهِ مِنَ الثَّمَراتِ رِزْقاً لَکُمْ فَلا تَجْعَلُوا لِلّهِ أَنْداداً وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُونَ

زمین را چو فرش گستردیم برایتان
بر افراشتیم سماء ،رفع کند نیازتان
آبی فرستادیم ، سیراب شود زمین
میوه ها برویاند برایتان زمین
شریک ننهید خدایتان ،شرک است
فطری آگهید که شرک یقین کفر ست
زمین و باران و خورشید وسیله اند
به امر خالق اند و از او پدیده اند
واجب بودن عبادت دلیلش کرامت ماست
عزت نهاده ی اویئم عبادت نجابت ماست
پندار شریک به رَبِ مان جهل است
حکومت رانده به جاهلان سهل است

آیه ۲۳-‏ وَإِن کُنتُمْ فِی رَیْبٍ مِّمَّا نَزَّلْنَا عَلَى عَبْدِنَا فَأْتُواْ بِسُورَةٍ مِّن مِّثْلِهِ وَادْعُواْ شُهَدَاءکُم مِّن دُونِ اللّهِ إِنْ کُنْتُمْ صَادِقِینَ

حاکم خلقت هفتگانه است قرآن
به حقِ محمد نشانه است قرآن
محمد فقط قاری قران نیست
آنچه گفتیم حق جز آن نیست
و آنچه به احمد نازلش کردیم
سوره ای آرید ما هم برگردیم
تمام جهان را به خدمت بگیرید
به تفسیر یک آیه اش اسیرید
بدانید ، بفهمید، بگید تا بدانند
الان تا قیامت فراخوان بخوانند
هزاران هزار بار ، قرآن بخوانند
به مثلش توانی یقین ناتوانند
به دین محمد که جاوید دنیاست
کتابی به جاویدی او مهیاست

آیه ۲۴- فَإِن لَّمْ تَفْعَلُواْ وَلَن تَفْعَلُواْ فَاتَّقُواْ النَّارَ الَّتِی وَقُودُهَا النَّاسُ وَالْحِجَارَةُ أُعِدَّتْ لِلْکَافِرِینَ

گر عاجز بمانید ز درخواست ما
نیارید به مثلی سخن های ما
نگردید ز کردار به کردار ما
بتازید ، دوباره به قرآن ما
قسم جان احمد که جان من است
به دردی نشانم که رنج وغم است
شما و خدایان کنیم هیزمش
در آتش نماییم شما هیزمش
همان آتشی که شد (حامیه)
شما و خدایان در آن (باقیه)
بپرهیزید از کافران عاجزند
خدا میپرستند،اگر عاقل اند
انسانِ جمود و کافر،هم ردیفش سنگ است
جانشینیم به خدا ، چنین ردیفی ننگ است

آیه ۲۵-وَبَشِّرِ الَّذِین آمَنُواْ وَعَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ أَنَّ لَهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ کُلَّمَا رُزِقُواْ مِنْهَا مِن ثَمَرَةٍ رِّزْقاً قَالُواْ هَذَا الَّذِی رُزِقْنَا مِن قَبْلُ وَأُتُواْ بِهِ مُتَشَابِهاً وَلَهُمْ فِیهَا أَزْوَاجٌ مُّطَهَّرَةٌ وَهُمْ فِیهَا خَالِدُونَ

پس آنانی که ایمان آورند
به اعمال شایسته روی آورند
بده مژده ای بهترین بنده ام
به باغ هایی باشند که آراسته ام

به نهر جاری و میوه ها کاشته ایم
که گویند چنین میوه ها دیده ایم
ندیدند بهشت ما چنین چیده ایم
که گویند چنین باغی ، ندیده ایم
زنانی مطهر کنیم زوجشان
در آرامش اند و نیست خوفشان
در آن جا به جاوید کنند زندگی
کرامت نمودیم به مزد بندگی
زنان درستکار کنیم خوب ، روی
که همراه همسر شوند سوی کوی
خوش وخرم آنجا به جاوید زیست
خدایی به زیبایی ام کیست ،نیست


آیه ۲۶-إِنَّ اللّهَ لا یَسْتَحْیِی أَنْ یَضْرِبَ مَثَلاً ما بَعُوضَهً فَما فَوْقَها فَأَمَّا الَّذِینَ آمَنُوا فَیَعْلَمُونَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّهِمْ وَ أَمَّا الَّذِینَ کَفَرُوا فَیَقُولُونَ ما ذا أَرادَ اللّهُ بِهذا مَثَلاً یُضِلُّ بِهِ کَثِیراً وَ یَهْدِی بِهِ کَثِیراً وَ ما یُضِلُّ بِهِ إِلاَّ الْفاسِقِینَ

مثال زد خدا بر پشه شرم نیست
به ایمان در آیی بفهمی از اوست
مثالی بزرگ و بسی بس بزرگ
نباشی به ایمان نمایی سترگ
به کفر باشی گویی چرا زد مثل
چه منظوری داشته خدا زین مثل
مثال پشه بر بَدان شد گران
به گمراهی رفتند و گشتند خران
به مومن مثال پشه، نوش شد
پذیرفت ندایش فقط گوش شد
هدایت گرفت از مثال پشه
نه گمراهیش شد مثال پشه
به گاهی به دریا به گاهی قمر
به گاهی به نطفه به آب کمر
به هر چه بخواهیم مثال میزنیم
پشه هستی ازماست ،مثال میزنیم
فروتر فراتر چه ریزترو بزرگتر
به فرمان مایند، نه کمتر نه بیشتر
به یاد آر نمرود که میگفت خدایم
پشه رفت درون و خدا شد جدایم

آیه ۲۷-الَّذِینَ یَنْقُضُونَ عَهْدَ اللّهِ مِنْ بَعْدِ مِیثاقِهِ وَ یَقْطَعُونَ ما أَمَرَ اللّهُ بِهِ أَنْ یُوصَلَ وَ یُفْسِدُونَ فِی الْأَرْضِ أُولئِکَ هُمُ الْخاسِرُونَ

عهد خود بسته باخدا نشکنید به بدعهدی
فاسقند عهدشکنان گرفتار شوند سختی
قطع پیوندهای دستوری خدا نکنید
یقین به فساد افتید گر چنین کنید
زیان برسانید خود زیان کارید
دنیا و اخرت به زیان، گرفتارید
چنین فرمود احمد آن نور راه
لا دین لمن لا عهد له
وفای عهد کمالی ستوده خود الله
وَ مَن اُوفی بعَهدِهِ مِنَ اَلله
به عهد بمانید تا زمانی را که عهد کردید
هرچند مشرک است و نامرد،شما مردید
به انزوای مسلمان مخالف است اسلام
مگرخدا منزویست مخفی کنیم اسلام
به عهدمان باخدا و دیگران وفا بکنیم
به سربلندی رسیم درجهان چِها بکنیم

آیه ۲۸-کَیْفَ تَکْفُرُونَ بِاللّهِ وَ کُنْتُمْ أَمْواتاً فَأَحْیاکُمْ ثُمَّ یُمِیتُکُمْ ثُمَّ یُحْیِیکُمْ ثُمَّ إِلَیْهِ تُرْجَعُونَ

نمک بخورید نمکدان بکشنید نامردی است
کفر ما کنید پیشتان مگر مردی است
از آنجایی که ناسپاسیید و نمک نشناس
اندکی نشانه گویم و مرا بشناس
نطفه بیش نبودید حیات تان دادیم
گرفتاری افتادید نجات تان دادیم
تولد تا زمان مرگ کنارتان بودیم
ضعف و گشنگی دیدید نانتان بودیم
تشنگی سراغ تان آمد آبتان بودیم
شب شدید فرسوده خوابتان بودیم
خوف تاریکی افتادید روزتان بودیم
خورشید و ماه و ابر و زمین زدیم بنامتان
همه درکار باشند وخوش باشید به کامتان
دوباره شما را کردیم چو اولتان بی جان
و نسل شما نمودیم در این زمین میهمان
به زودی شما را دوباره می کنیم در جان
باز نیاز سفره اید و یقین شویم میزبان
به میهمانی رسم کادو می برند میزبان
ایمان کادوی ماست تا شویم ابد میزبان

آیه ۲۹- هُوَ الَّذِی خَلَقَ لَکُمْ ما فِی الْأَرْضِ جَمِیعاً ثُمَّ اسْتَوی إِلَی السَّماءِ فَسَوّاهُنَّ سَبْعَ سَماواتٍ وَ هُوَ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمٌ

هر چه در زمین آفریدیم برای شماست
اولویت مایید و کفر کنید سزاست
سپس آفرینش آسمان ها پرداخته ایم
استوار و هفتگانه آسمان را ساخته ایم
آگاهی ز اسرار جهانیان اختیار ماست
تعقل کنیدکه چرا پرستشمان رواست
شگفت انگیزاست کُفر ما ز انسانها
به نیایش مشغول اند کل حیوانها
اوکه آسمانها و زمین خلقش آسانست
خلقت مردگان فقط به یک آن ، است
دنیا برای ماست نه ما؛ برای آن
دنیا را فانیست و نماند برایمان

آیه ۳۰-وَ إِذْ قالَ رَبُّکَ لِلْمَلائِکَهِ إِنِّی جاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلِیفَهً قالُوا أَ تَجْعَلُ فِیها مَنْ یُفْسِدُ فِیها وَ یَسْفِکُ الدِّماءَ وَ نَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِکَ وَ نُقَدِّسُ لَکَ قالَ إِنِّی أَعْلَمُ ما لا تَعْلَمُون

گفت: پروردگارت به فرشتگان
برآنم جانشینی زمین کنم نهان
گفتند: فرشتگان که خداوندا
زمین فسادکنند ریزند خونها
ما به حمد و ستایشت مشغولیم
بده ، اذن جانشینی که مقبولیم
گفت: چیزی دانم شما نمیدانید
و میخوانم چیزی که نمیخوانید
اَعلَم هستنم، شماها لاتَعلَمون
قادر مطلق هستم نه لایعلمون
اذن سوال خواستن اجازه داد خدا
نرانید سوال کننده که نراند خدا
انسانها همه جانشین خدا نیستند
به شکل انسان و ز حیوان پستند
متقیان فقط جانشین شوند مارا
به جانشینی نرسند کافران مارا
جانشین ما محمد است و آل علی
نه هر بی سر و پا و نه هر دغلی
جانشین ما رسولان ما بودند
متقیان ما و قبولان ما بودند
خدایی چو من جانشینش والاست
و میانشان محمد وآل علی اولاست
پیروان محمد وشیعیان علی ماهند
دشمنان محمد و علی یقین چاهند

آیه ۳۱-وَ عَلَّمَ آدَمَ الْأَسْماءَ کُلَّها ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَی الْمَلائِکَهِ فَقالَ أَنْبِئُونِی بِأَسْماءِ هؤُلاءِ إِنْ کُنْتُمْ صادِقِینَ

حقایق و اسرار هستی به آدم آموخت خدا
جمع کرد ملائک و عرضه نمود آموخته ها
گر ارحج تر از آدم اید بیان کنید اسماء را
برتری به علم است نه عبادت تنها را
اَسمای عالَم دادیم آدم برتری دارد شما
به علمش تعظیم کنید که عالم تر از شما
برتری انسان به فرشتگان در علم است
خلافت به علم باشد فرشته بی علم است

آیه ۳۲-قالُوا سُبْحانَکَ لا عِلْمَ لَنا إِلاّ ما عَلَّمْتَنا إِنَّکَ أَنْتَ الْعَلِیمُ الْحَکِیمُ

گفتند فرشتگان پاک ومنزهی خدا
جز آموختهِ تو ندانیم هیچ ما خدا
دانای حکیم و برترینی به جهان
جهل بود سوالمان خدای مهربان

آیه ۳۳-قالَ یا آدَمُ أَنْبِئْهُمْ بِأَسْمائِهِمْ فَلَمّا أَنْبَأَهُمْ بِأَسْمائِهِمْ قالَ أَ لَمْ أَقُلْ لَکُمْ إِنِّی أَعْلَمُ غَیْبَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ أَعْلَمُ ما تُبْدُونَ وَ ما کُنْتُمْ تَکْتُمُونَ

کن آگاه تو آنان ز افکارشان
نشان ده ز اعمال و رفتارشان
بفهمان چه دارند در اعماقشان
بگو هر چه دارند به دلهایشان
پس آدم چنان کرد که امرش نمود
خدا را به سجده نمودش ستود
پس آنان که یافتند آدم چه کرد
خدا را ستودند که انسان چه کرد
نگفتم مگر عالِم هستم جهان
به آشکار و پنهان و کل جهان
در آزمون علمی که کرد برگزار
ظفر یافت آدم، شد آموزگار

ایه ۳۴-وَ إِذْ قُلْنا لِلْمَلائِکَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِیسَ أَبى‌ وَ اسْتَکْبَرَ وَ کانَ مِنَ الْکافِرِینَ‌

امر کردیم سجده کنند به ادم فرشتگان
سجده کردند جز ابلیس کل فرشتگان
تکبر کرد و سرباز زد ابلیس ز امر مان
کافر شد و راندیم ز پیشگاه و نزدمان

آیه ۳۵-وَ قُلْنا یا آدَمُ اسْکُنْ أَنْتَ وَ زَوْجُکَ الْجَنَّهَ وَ کُلا مِنْها رَغَداً حَیْثُ شِئْتُما وَ لا تَقْرَبا هذِهِ الشَّجَرَهَ فَتَکُونا مِنَ الظّالِمِینَ

و گفتیم ای آدام تو و همسرت
سکونت گزینید به باغ ،آخرت
هر آنچه بخواهید کنید نوش جان
به دور باشید از آن درخت نشان
نشانش نمودیم که دوری کنید
ستمگر نباشید و کوری کنید
به نزدیک آن گر شوید رهسپار
تمرد نمودید از آموزگار
بترسید و هرگز کنارش نرید
به دستور بمانید جهان برترید
ستمگر شوید گر کنید نقض ما
برانیم و اخراج شوید نزد ما

آیه ۳۶-فَأَزَلَّهُمَا الشَّیْطانُ عَنْها فَأَخْرَجَهُما مِمّا کانا فِیهِ وَ قُلْنَا اهْبِطُوا بَعْضُکُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ وَ لَکُمْ فِی الْأَرْضِ مُسْتَقَرٌّ وَ مَتاعٌ إِلی حِینٍ

به لغزش گرفتار شدند آن دو تن
به ابلیس شدند ،دورگشتند وطن
به هشدار رب لحظه ای غفلتی
گرفتار شدند در غم و ذلّتی
به دستور ایزد شدند در زمین
زمینی که همراه داشتند ،کین
زمین شد موقت قرارگاهشان
به آزمون در آیند از اعمالشان
خدا را اطاعت به انسان صعود
اطاعت ز شیطان یقینا سقوط
زمانی که ابلیس ظفر یافت شان
پیامبر ، نبود به آدم نشان
به باغ بودند آنان سکونت زمان
بهشت را نباشد از ابلیس نشان

آیه ۳۷-فَتَلَقّی آدَمُ مِنْ رَبِّهِ کَلِماتٍ فَتابَ عَلَیْهِ إِنَّهُ هُوَ التَّوّابُ الرَّحِیمُ

آموخت کلماتی آدم ز خدا سوی توبه شود
بیان کرد آموخته ها به خدا که دیده شود
بحق نبی و کمال محمد
بحق علی باوفای محمد
بحق فاطمه جان محمد
بحق کریم ی آل محمد
بحق شهید ماهِ محمد
بازگرداند رحمتش به آدم هُوَ التَّوّابُ
پذیرفت خدا توبه اش اوست تَّوّابُ
پذیرش توبه جز به محمد نیست
به آل محمد است و دیگر نیست

آیه ۳۸-قُلْنَا اهْبِطُوا مِنْها جَمِیعاً فَإِمّا یَأْتِیَنَّکُمْ مِنِّی هُدیً فَمَنْ تَبِعَ هُدایَ فَلا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ

همگی خارج شوید ز باغ فرود آیید زمین
هدایتی فرستادم رحمت بسوی تان ز دین
پیروی کند کسی هدایتم بیمش نیست
ستایش کن خدایت که نظیرش نیست
خوش اند کسانی که سوی ما باز آیند
جدا کنیم ز غم ، آنان دوباره باز آیند

آیه ۳۹- وَ الَّذِینَ کَفَرُوا وَ کَذَّبُوا بِآیاتِنا أُولئِکَ أَصْحابُ النّارِ هُمْ فِیها خالِدُونَ

کسانیکه کافر شدند به آیات ما
و ظغیان گری کرده اند پیش ما
به دوزخ در آریمشان جاودان
نباشند به آنی در آن در امان

آیه ۴۰-یا بَنِی إِسْرائِیلَ اذْکُرُوا نِعْمَتِیَ الَّتِی أَنْعَمْتُ عَلَیْکُمْ وَ أَوْفُوا بِعَهْدِی أُوفِ بِعَهْدِکُمْ وَ إِیّایَ فَارْهَبُونِ

کفران نعمت نکنید یاد آرید کرامتم
من همان رهاننده ی شما از ظلالتم
وفا کنید به پیمانهای بسته با من را
وفا کنم به پیمان که بسته ام آن را
بترسید از من اگر عهد ی بشکستید
هستی درعهد من است،کجا جستید
به یعقوب تعهد دادید عهد من باشید
کنون فرزندان یعقوب عهدتان باشید

آیه ۴۱-وَ آمِنُوا بِما أَنْزَلْتُ مُصَدِّقاً لِما مَعَکُمْ وَ لا تَکُونُوا أَوَّلَ کافِرٍ بِهِ وَ لا تَشْتَرُوا بِآیاتِی ثَمَناً قَلِیلاً وَ إِیّایَ فَاتَّقُونِ

ایمان آرید آنچه نازل کرده ایم قرآن
تصدیق می کند تورات شما ،قرآن
کافر نشوشید به قرآن درنخستینها
نفروشید آیات ما، بهای بی دین ها
پروا کنید ز من که حافظ قرآنم
بی احترامی کنید جهان بگریانم

آیه ۴۲- وَ لا تَلْبِسُوا الْحَقَّ بِالْباطِلِ وَ تَکْتُمُوا الْحَقَّ وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُونَ

نپوشانید حق بلکه افشا کنید
ز باطل نترسید و گویا کنید
نه در حق کنید ازدیاد بیش حق
نه باطل کنید اندکی سوی حق
به باطل نپوشانید حق خردلی
به حق هم نکن ذره ای کمتری
حقیقت بدانی به کتمان نباش
حقیقت بگو تو پشیمان نباش
علی کل حق است و فرمود بشر
که آمیخته کردند بهم شد به شَر

آیه ۴۳-وَ أَقِیمُوا الصَّلاهَ وَ آتُوا الزَّکاهَ وَ ارْکَعُوا مَعَ الرّاکِعِینَ

پا دارید نماز و پردازید زکات
اطاعت ز امر خداوند رواست
رکوع با جماعت رضای من است
نماز و زکات هر دو نور من است
به تورات و قرآن نمودم روان
زکاتت بپرداز نمازت بخوان
حضور در جوامع اساس من ست
نه گوشه نشینی و در انزواست

شاعر از شما تقاضای نقد دارد

تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
ارسال ایمیل
کاربرانی که این شعر را خواندند
این شعر را 147 نفر 355 بار خواندند
حافظ کریمی (02 /03/ 1401)   | امیر عاجلو (03 /03/ 1401)   |

رای برای این شعر
امیر عاجلو (03 /03/ 1401)  حافظ کریمی (03 /03/ 1401)  
تعداد آرا :2


نظر 2

تنها اعضا میتوانند نظر بدهند.

سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا