3 Stars

سیری در حزب [۲] قرآن کریم( اقیانوس بی انتها)

ارسال شده در تاریخ : 02 خرداد 1401 | شماره ثبت : H9420908

[دل نوشته ای بر حزب ۲، آیات ۴۴ تا ۷۴ سوره بقره]

شکر یزدان که به حافظ آموخت
قطره ای درک کند از اقیانوس
قطره شد اما به حافظ دریاست
سیر، در اقیانوس الله زیباست


آیه ۴۴- أَ تَأْمُرُونَ النّاسَ بِالْبِرِّ وَ تَنْسَوْنَ أَنْفُسَکُمْ وَ أَنْتُمْ تَتْلُونَ الْکِتابَ أَ فَلا تَعْقِلُونَ

دعوت مردم به نیکی نشان خردمندی است
خود فراموش کردن که بی هدفمندی است
کتاب آسمانی آگاهید، عقلانی است
تفکر در آیات ما نشان پیوندی است
عالم بی عمل به الاغی تشبیه است
کتاب حمل میکند و بی تدبیر است
تعقل کنید در آن گر خرمندید
عهد بستید و به عهد پیوندید



آیه ۴۵-وَ اسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاهِ وَ إِنَّها لَکَبِیرَهٌ إِلاّ عَلَی الْخاشِعِینَ

خاشعان ز صبر و نماز یاری می جویند
گران است و جز خاشعان نمی جویند
خشوع به قلب و خضوع اعضای بدن
صبر و نماز به روح و قلب است نه تن
صبر و مقاومت کلید تمام عبادات است
به جسم کارآیی ندارد ابرو اندازهِ دست
اهرم نیرومند به مشکلات دانی چیست
صبر و نماز دو اهرم آنند و دیگر نیست
سنگینی نماز تکبر در برابر خداست
خشوع درمان تکبر است و دواست

آیه۴۶- الَّذِینَ یَظُنُّونَ أَنَّهُمْ مُلاقُوا رَبِّهِمْ وَ أَنَّهُمْ إِلَیْهِ راجِعُونَ

گروهی به ایمان همان خاشعان
قیامت قبولان همان صادقان
ملاقات ما را کنند آرزو
و پاداشی داریم به آن ارزو

آیه ۴۷-یا بَنِی إِسْرائِیلَ اذْکُرُوا نِعْمَتِیَ الَّتِی أَنْعَمْتُ عَلَیْکُمْ وَ أَنِّی فَضَّلْتُکُمْ عَلَی الْعالَمِینَ

یاد آرید کرامت دادیم شما در ظلمات
بخشیدیم و ارزانی دادیمتان نعمات
برتری بخشیدم بر جهانیان شماها را
ازچه بتکذیب کتابید پس کنون مارا
نعمت و فضیلت یقین بدست ماست
نکنید انکار کتاب مان که نارواست
ای بنی اسرائیل کفران نعمت نکنید
که چنین بوده اید، پس چنین نکید


آیه ۴۸-وَ اتَّقُوا یَوْماً لا تَجْزِی نَفْسٌ عَنْ نَفْسٍ شَیْئاً وَ لا یُقْبَلُ مِنْها شَفاعَهٌ وَ لا یُؤْخَذُ مِنْها عَدْلٌ وَ لا هُمْ یُنْصَرُونَ

بترسید ز روزی که بی یاورید
نیاکان امیدوار و خوش باورید
توان نیست کسی دفع کند از کسی
عذاب خدا را ز خود یا کسی
پذیرفته نیست هیچ شفاعت ز کس
غرامت نگیریم و یاری به کس
شفاعت به اذن و رضای خداست
و ظالم جدا شد خدا، بی شفاست
به باور نگنجد شفاعت کند
علی از کسی بی عدالت کند
علی را روانیست شفافت کسی
که عبدی کند جز خدا بر کسی
خدا باعلی ست و علی باخداست
نبیند علی هر که از او جداست


آیه ۴۹-وَ إِذْ نَجَّیْناکُمْ مِنْ آلِ فِرْعَوْنَ یَسُومُونَکُمْ سُوءَ الْعَذابِ یُذَبِّحُونَ أَبْناءَکُمْ وَ یَسْتَحْیُونَ نِساءَکُمْ وَ فِی ذلِکُمْ بَلاءٌ مِنْ رَبِّکُمْ عَظِیمٌ

رها کردیم از دست فرعونیان
بخاطر بیارید که بودید کییان
فراموش نکردید که آزارتان
که کشتند پسرها نه زنهایتان
پسرها بریدند سرها ، غضب
به شاهی بمانند نیافتند به تب
همه بنده بودید به فرعونیان
به سختی گرفتار جان ومکان
به باغ و گلستان کشاندیمتان
به تخت وکرامت نشاندیمتان
پسرهایی دادیم به زنهایتان
که پیری نگردید به تنهایتان
به عالم نمودیم سرافرازتان
چنین میدهید دستمزدهایمان

آیه ۵۰-وَ إِذْ فَرَقْنا بِکُمُ الْبَحْرَ فَأَنْجَیْناکُمْ وَ أَغْرَقْنا آلَ فِرْعَوْنَ وَ أَنْتُمْ تَنْظُرُونَ

یادتان رفته شکافتیم دریا را
چسان غرق آب کردیم انها را
یادتان نیست نجاتتان دادیم
غرق فرعونیان نشانتان دادیم
گویا عصای موسی چنین میکرد
نه اینچنین،که خدا چنین میکرد
نقش اسباب بسته به اراده ی ماست
موسی و اعصا سبب ،به اراده ماست

آیه ۵۱- وَ إِذْ واعَدْنا مُوسی أَرْبَعِینَ لَیْلَهً ثُمَّ اتَّخَذْتُمُ الْعِجْلَ مِنْ بَعْدِهِ وَ أَنْتُمْ ظالِمُونَ

چهل شب وعده گذاردیم با موسی
طور سینا راهی شد سوی ما موسی
گوساله گرفتید به معبودی آن گاه
نعمت داشتید و معجزاتم آگاه
شرک ظلم به انسانیت است نه خدا
انسان جدا کرده دستش ز دست خدا
علت معبودی گوساله فقد ایمان بود
جهالت از جهالت بود و پشیمان بود

آیه ۵۲-ثُمَّ عَفَوْنا عَنْکُمْ مِنْ بَعْدِ ذلِکَ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ

باز گذشتم از پندار نا نیکتان
شکر نعمتدکنید شاید پیشتان
عفو نمودیم شما از شرکتان
باز گردید به اعمال نیکتان

آیه ۵۳- وَ إِذْ آتَیْنا مُوسَی الْکِتابَ وَ الْفُرْقانَ لَعَلَّکُمْ تَهْتَدُونَ

عطا کردیم تورات به موسای نبی
جدا کند حق ز باطل نزدتان همی
شاید به هدایت شوید فرقان را
که در آن وعده داده ایم قرآن را
حجت تمام و بدانیدکه ما حقیم
کفر گوئید شما حق و ما ناحقیم

آیه ۵۴-وَ إِذْ قالَ مُوسی لِقَوْمِهِ یا قَوْمِ إِنَّکُمْ ظَلَمْتُمْ أَنْفُسَکُمْ بِاتِّخاذِکُمُ الْعِجْلَ فَتُوبُوا إِلی بارِئِکُمْ فَاقْتُلُوا أَنْفُسَکُمْ ذلِکُمْ خَیْرٌ لَکُمْ عِنْدَ بارِئِکُمْ فَتابَ عَلَیْکُمْ إِنَّهُ هُوَ التَّوّابُ الرَّحِیمُ

یاد آرید که موسی چه گفت قوم خود
ظلم کردید ز پرستش گوساله به خود
توبه کنید و بازگردید سوی خدا
بِکُشید نفس هایتان شوید جدا
رو سفید شوید گر چنین کنید شما
رو سیاهان بی اجرند پیشگاه خدا
پس ز رحمت پذیرفت توبه هایتان
بس، رحیم و مهربان است برایتان
مرگ در رحمت الهی لیاقت است
لعنتش زندگی کردن حقارت است

آیه ۵۵-وَ إِذْ قُلْتُمْ یا مُوسی لَنْ نُؤْمِنَ لَکَ حَتّی نَرَی اللّهَ جَهْرَهً فَأَخَذَتْکُمُ الصّاعِقَهُ وَ أَنْتُمْ تَنْظُرُونَ

آنچه گفتید موسی یاد آورید
تفکر کنید که اینک داورید
به ایمان نباشیم به تو یا نبی
مگر اینکه ببینیم خدا یا نبی
به چشم تا نبینیم به نهی تو ایم
اگر چشم دیدیم به سوی تو ایم
به یک صاعقه جانتان پرکشید
به مانند تشنه که آب سرکشید
به مردن شدید در تماشای خود
به کیفرشدید در زمین کفر خود
محمد دل آرام و غصه مخور
ز درخواست بیهودگان جا مخور

آیه ۵۶-ثُمَّ بَعَثْناکُمْ مِنْ بَعْدِ مَوْتِکُمْ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ

پس از مرگتان باز برانگیختیم
حیات دادیم و نعمات ریختیم
که آدم شوید شکر گذارید کنید
و شاید به خود کار وباری کنید
بیاد آرید این را که [ شاید] شدید
به [باید] رسیدید و[شاید] شدید
معاد را به چشم دیده اید در زمان
جهالت نمودید و ماندید مکان

آیه ۵۷-وَ ظَلَّلْنا عَلَیْکُمُ الْغَمامَ وَ أَنْزَلْنا عَلَیْکُمُ الْمَنَّ وَ السَّلْوی کُلُوا مِنْ طَیِّباتِ ما رَزَقْناکُمْ وَ ما ظَلَمُونا وَ لکِنْ کانُوا أَنْفُسَهُمْ یَظْلِمُونَ

سایبان ساختیم بر شما ابر را
ونازل نمودیم[ سَلوی] و [مَنّ] را
و گفتیم خورید روزی داده را
همان نعمت پاک و پاکیزه را
دوباره نمک رفت نمکدان شکست
به کفر پاگرفت و به کفران نشست
ستم ما نکردند به خود کرده اند
به نعمت رسیدند و کفر کرده اند
ابر و باد و باران به فرمان مایند
ز ابر سایه دیدند و کفران مایند

آیه ۵۸- وَ إِذْ قُلْنَا ادْخُلُوا هذِهِ الْقَرْیَهَ فَکُلُوا مِنْها حَیْثُ شِئْتُمْ رَغَداً وَ ادْخُلُوا الْبابَ سُجَّداً وَ قُولُوا حِطَّهٌ نَغْفِرْ لَکُمْ خَطایاکُمْ وَ سَنَزِیدُ الْمُحْسِنِینَ

اذن دخول قریه دادیم و وارد شدید
نعمتها نهادیم آنجا و صاحب شدید
گوارایتان باد خورید هر چه است
خورید و بنوشید که آرامش است
به هنگام داخل ، شوید با ادب
به سجده بیافتید و ورد دو لب
بگوئید خدایا گناهان بریز
طلب کن شفا را به قلب مریض
خطاها ببخشیم که بخشنده ایم
رهاییم ز ظلمت که رخشنده ایم
و پاداشی افزون دهیم کارتان
به نیکی گراییم دل و حالتان
به بیت المقدس کنید احترام
که آنجا غرور و ریا شد حرام

آیه ۵۹- فَبَدَّلَ الَّذِینَ ظَلَمُوا قَوْلاً غَیْرَ الَّذِی قِیلَ لَهُمْ فَأَنْزَلْنا عَلَی الَّذِینَ ظَلَمُوا رِجْزاً مِنَ السَّماءِ بِما کانُوا یَفْسُقُونَ

ستمگر شدند و سخن ها سرودند
و آنچه که گفتیم به پیمان نبودند
تمسخر گرفتند سخن های ما را
به دیگر سرودند سخن های ما را
نگفتند گناهانمان ریز خدایا
و گندم بریزا گناهان که ریزا
سزای تمسخر فرستادیم آن ها
عذابی که نیستا تحمل ز تن ها

آیه ۶۰-وَ إِذِ اسْتَسْقی مُوسی لِقَوْمِهِ فَقُلْنَا اضْرِبْ بِعَصاکَ الْحَجَرَ فَانْفَجَرَتْ مِنْهُ اثْنَتا عَشْرَهَ عَیْناً قَدْ عَلِمَ کُلُّ أُناسٍ مَشْرَبَهُمْ کُلُوا وَ اشْرَبُوا مِنْ رِزْقِ اللّهِ وَ لا تَعْثَوْا فِی الْأَرْضِ مُفْسِدِینَ

زمانی که موسی به قوم آب خواست
به سجده برفت و نوشت دادخواست
خدایش پذیرفت طلب کردنش
به عبدی و سجده ، کج گردنش
بفرمود عصایت بزن روی سنگ
دوازده چشمه ِآب،جوشیدز سنگ
سپرد هر طوائف یکی چشمه ها
شناختند طوائف شدندچشمه ها
بنوشید از آب و خورید داده ها
تبهکار نباشید به آن داده ها
سب ساز و سب سوز امر خداست
چشمه جوشید ،خشک شد دریا خداست
عصا چوب و موسی خودش بنده است
به اذن خداست که عصا زنده است

آیه ۶۱-وَ إِذْ قُلْتُمْ یا مُوسی لَنْ نَصْبِرَ عَلی طَعامٍ واحِدٍ فَادْعُ لَنا رَبَّکَ یُخْرِجْ لَنا مِمّا تُنْبِتُ الْأَرْضُ مِنْ بَقْلِها وَ قِثّائِها وَ فُومِها وَ عَدَسِها وَ بَصَلِها قالَ أَ تَسْتَبْدِلُونَ الَّذِی هُوَ أَدْنی بِالَّذِی هُوَ خَیْرٌ اهْبِطُوا مِصْراً فَإِنَّ لَکُمْ ما سَأَلْتُمْ وَ ضُرِبَتْ عَلَیْهِمُ الذِّلَّهُ وَ الْمَسْکَنَهُ وَ باؤُ بِغَضَبٍ مِنَ اللّهِ ذلِکَ بِأَنَّهُمْ کانُوا

یَکْفُرُونَ بِآیاتِ اللّهِ وَ یَقْتُلُونَ النَّبِیِّینَ بِغَیْرِ الْحَقِّ ذلِکَ بِما عَصَوْا وَ کانُوا یَعْتَدُونَ

یاد دارید به موسی چه گفته اید
یا ندارید و جهل خود خفته اید
تحمل نمی کنیم یک نوع غذا را
خدایت را بگو این خواست ما را
بگو هر آن چه رویانده زمین را
برویاند برای ما همین را
ز سبزی و خیار و سیر عدس را
پیازش را برویاند نفس را
که گفت موسی غذای بهتری داد
کنون پستی طلب کردید هوس را
به شهر وارد شوید آنجا مهیاست
به هر چه کرده اید خوردن هوس را
به جنگیدن ندارید سوی دشمن
بهانه در غذا خوردن چه دست را
نهادیم مهر ذلت را بر آنان
گرفتار غضب کردیم فراوان
بدان علت که کفر ورزیدگانند
پیامبران به ناحق کشته گانند
گنهکارند وسرکش یاقیانند
متجاوز به حق و اشقیایند
بجای شکر نعمتهای سلوی
پرستان شکم پر ادعایند
بیابان مانده اید تالار پرستید
بجای رب خویش شیطانپرستند
فزون خواهی نشان کافران است
طلب کاری خدا را غافلانند
بترسید از عذاب های الهی
که ترسیدند خدا را عاقلانند

آیه ۶۲- إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ الَّذِینَ هادُوا وَ النَّصاری وَ الصّابِئِینَ مَنْ آمَنَ بِاللّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ وَ عَمِلَ صالِحاً فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ

ایمان آورندگان خدا و قیامت ایمنند
نصاری و یهودی و صابیان مثل همند
ایمان و اعمال صالحات کنار هم است
نه محزونند و نه برایشان غم است
به دارندگان این صفات ترسی نیست
پاداشی دهد خدایشان مثلی نیست
اسلام کامل ترین دین است منبعد
به آن گروید که امر ما شمارا عهد
هیچ عذری پذیرفته نخواهد شد
گذشتگان شما فارغ اند زین عهد

آیه ۶۳- وَ إِذْ أَخَذْنا مِیثاقَکُمْ وَ رَفَعْنا فَوْقَکُمُ الطُّورَ خُذُوا ما آتَیْناکُمْ بِقُوَّهٍ وَ اذْکُرُوا ما فِیهِ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ

یاد کنید زمانی که پیمان گرفیتم شما
موسی و تورات و طور ، فرستادیم شما
عمل کنید به آن چه فرستاده ایم حجت
نظر کنید به اعمالات دقیق و با قدرت
عمل کنید دستورات پرهیزگار شوید
غیر آن کنید به یقین ، گرفتار شوید
به تمسخر نگیرید معارف ما را
به تمسخر میگیرید تمسخر ما را

آیه ۶۴-ثُمَّ تَوَلَّیْتُمْ مِنْ بَعْدِ ذلِکَ فَلَوْ لا فَضْلُ اللّهِ عَلَیْکُمْ وَ رَحْمَتُهُ لَکُنْتُمْ مِنَ الْخاسِرِینَ

به سر طور دیدید و فراموش کردید
بالفور توبه کنید و برگردید
گر نبود فضل و رحمت خداوندی
زیانکاران بودید پیشگاه خداوندی
نومید نشوید رحمان و بخشنده ام
بازگردید، بازگرداننده ی رحمتم

آیه ۶۵-وَ لَقَدْ عَلِمْتُمُ الَّذِینَ اعْتَدَوْا مِنْکُمْ فِی السَّبْتِ فَقُلْنا لَهُمْ کُونُوا قِرَدَهً خاسِئِینَ

امر کردیم روز شنبه که کار نکنید
تمرد کردند ز فرمان که چرا نکنید
امر ، امر ماست و اطاعتش واجب
گوییم چه شدند تا شوید واقف
گفتیم به شکل بوزینه باشید آنان
چون که نافرمانی کرده اید فرمان
مسخ شدن فقط به قیامت نیست
دنیا نیز هست وبی کرامت نیست

آیه ۶۶-فَجَعَلْناها نَکالاً لِما بَیْنَ یَدَیْها وَ ما خَلْفَها وَ مَوْعِظَهً لِلْمُتَّقِینَ

این عقوبت را عبرت جهانیان کردیم
به حاظران معاصر و غایبان کردیم
پند گیرند و پرهیزگار شوند آنان
به عبرت کفر بیرون روند آنان

آیه ۶۷- وَ إِذْ قالَ مُوسی لِقَوْمِهِ إِنَّ اللّهَ یَأْمُرُکُمْ أَنْ تَذْبَحُوا بَقَرَهً قالُوا أَ تَتَّخِذُنا هُزُواً قالَ أَعُوذُ بِاللّهِ أَنْ أَکُونَ مِنَ الْجاهِلِینَ

یاد آرید که موسی به قومش چه گفت
انچه گفت به قومش که خدایش گفت
فرمان داده خدا ماده گاوی ذبح کنید
به تمسخر گرفتی ما را که چنین کنید

تمسخر ز جاهلان است نه عاقلان
به خدا پناه برم نباشم ز جاهلان
آنچه گفت موسی دستور خدایش بود
ذبح گاو قانون تورات است که ستود
یقین جهل بی خردی ست نه نادانی
جهل مقابل عقل است نه علم خوانی
در کشتن گاو تقدس گاو کوبیده میشود
شکست بت و آتش گوساله دیده میشود
ذبح گاو معیاریست بر خلوص ایمان ها
مطیع امر خدا بودن و تعهد به پیمان ها
توحید ونبوت و معادوقدرت خدا بینی
گر تفکر کنی فرمان به عقل و دل بینی

آیه ۶۸-قالُوا ادْعُ لَنا رَبَّکَ یُبَیِّنْ لَنا ما هِیَ قالَ إِنَّهُ یَقُولُ إِنَّها بَقَرَهٌ لا فارِضٌ وَ لا بِکْرٌ عَوانٌ بَیْنَ ذلِکَ فَافْعَلُوا ما تُؤْمَرُونَ


بهانه های بی خردی شروع شد بیان
به جهل و تمسخر گشودند زبان
بخواه پروردگارت کند به ما روشن
چگونه گاوی ذبح کنیم سیاه یا روشن
فرموده گاوی نه پیر و نه کار افتاده
نه بکر و جوان به میانسالی افتاده
بالفور به دستور عمل کنید حتما
امرخداست که محقق شود قطعا

آیه ۶۹- قالُوا ادْعُ لَنا رَبَّکَ یُبَیِّنْ لَنا ما لَوْنُها قالَ إِنَّهُ یَقُولُ إِنَّها بَقَرَهٌ صَفْراءُ فاقِعٌ لَوْنُها تَسُرُّ النّاظِرِینَ

شروع شد لجاجت و لجبازی ها
به کبر و غرور،زیاده خواهی ها
به خدایت گوی رنگ گاو مشخص نیست
تا خدایت بگوید به ما که رنگش چیست
گفت موسی فرموده خدا رنگ آن گاو را
زرد یک دست که سرور آرد چشم ها را

آیه ۷۰- قالُوا ادْعُ لَنا رَبَّکَ یُبَیِّنْ لَنا ما هِیَ إِنَّ الْبَقَرَ تَشابَهَ عَلَیْنا وَ إِنّا إِنْ شاءَ اللّهُ لَمُهْتَدُونَ

دوباره بهانه ها اوج گرفت
به نهایت شدند جهل و خرفت
بپرس موسی خدایت برای ما
چگونه گاوی ست ذبح گاو ما
توضیح بیشتری گو دهد به ما
به هدایت شویم بیقین که ما
چه کشیده موسی ز قوم خود
و صبرکرده نیاورده روی خود

آیه ۷۱- قالَ إِنَّهُ یَقُولُ إِنَّها بَقَرَهٌ لا ذَلُولٌ تُثِیرُ الْأَرْضَ وَ لا تَسْقِی الْحَرْثَ مُسَلَّمَهٌ لا شِیَهَ فِیها قالُوا الْآنَ جِئْتَ بِالْحَقِّ فَذَبَحُوها وَ ما کادُوا یَفْعَلُونَ

چنین گفت موسی به قوم بی ادبش
پروردگار جهانیان ست نگویند ربش
چنین فرموده چه گاوی سر زند
نه چنان رام که زمین شخم زند
نه به آبیاری کشترار در قید است
ز هرعیب و لکه هم بی عیب است
چوکنون حق مطلب ادا کردی
گاوی آورده ، گفته آن کردی
انقریب بود انجام ندهند فرمان را
که ستمگر شوند به خود فرمان را
یهودیان به پیامبرشان بی ادب بودند
بهانه تراشی و عیب جویی رب بودند
غرور و کبر کارشان رساند جایی
بفرمان طلب میکند از خدا ماهی

آیه ۷۲- وَ إِذْ قَتَلْتُمْ نَفْساً فَادّارَأْتُمْ فِیها وَ اللّهُ مُخْرِجٌ ما کُنْتُمْ تَکْتُمُونَ

فردی دیگری را به قتل رساند
مدعی شد و خون بهایی کشاند
به نزاع شدید که بیابید قاتل را
که نیافتید شما قاتل مقتول را
آشکار کرد خدا نهان و درونتان
بیقین آگاه مطلق است وجوتان
راضی از گناه دگران شریک آنان است
به شریک عذابی نهیم که آنان است

آیه ۷۳-فَقُلْنا اضْرِبُوهُ بِبَعْضِها کَذلِکَ یُحْیِ اللّهُ الْمَوْتی وَ یُرِیکُمْ آیاتِهِ لَعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ

قسمی از ذبح گاو مقتول زنید امر ماست
زنده شود نشان دهد قاتل که اذن ماست
اینگونه زنده میکنیم کسی که مرده است
تعقل کنید نشان معادست ، که زنده است
آیات و معجزات ما را تمسخر نکنید
تفکر کنید رحمت ما خود دور نکنید

آیه ۷۴- ثُمَّ قَسَتْ قُلُوبُکُمْ مِنْ بَعْدِ ذلِکَ فَهِیَ کَالْحِجارَهِ أَوْ أَشَدُّ قَسْوَهً وَ إِنَّ مِنَ الْحِجارَهِ لَما یَتَفَجَّرُ مِنْهُ الْأَنْهارُ وَ إِنَّ مِنْها لَما یَشَّقَّقُ فَیَخْرُجُ مِنْهُ الْماءُ وَ إِنَّ مِنْها لَما یَهْبِطُ مِنْ خَشْیَهِ اللّهِ وَ مَا اللّهُ بِغافِلٍ عَمّا تَعْمَلُونَ

فراگرفت دلها قساوت سنگدل شدید
در کینه ها فرورفتید و بی دل شدید
سخت تر از سنگ شد دلهای شما
سنگ شکافته و آب می کند رها
تراوش میکنند آب میدهند به شما
سنگها زخوف سجده کنند به خدا
از فراز کوه فرود می آیند به زمین
به خوف خدا وجودشان کند همین
سنگ شده دلتان سنگ تر از سنگید
نیست غافل ز شما که دراین ننگید
سنگدل شدند نیاکانتان شما نشوید
آگاه کنید نسل ها و نیاکان نشوید

▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
به پایان رسید حزب دوم سفر
به لطفش نگهدار تو حافظ خطر
پذیرا خدایا از این بنده ات
نگردد به نزد تو شرمنده ات
گناهکار ز ارباب طلب بخشش است
ببخشا که نوکر پر از لغزش است

شاعر از شما تقاضای نقد دارد

تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
ارسال ایمیل
کاربرانی که این شعر را خواندند
این شعر را 109 نفر 237 بار خواندند
حافظ کریمی (02 /03/ 1401)   | امیر عاجلو (03 /03/ 1401)   |

رای برای این شعر
امیر عاجلو (03 /03/ 1401)  حافظ کریمی (03 /03/ 1401)  
تعداد آرا :2


نظر 2

سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا