3 Stars

دلنوشته ای بر حزب [۳۱] قرآن، تمرد،اخراج ، فرصت به شیطان و سرگذشت حضرت آدم

ارسال شده در تاریخ : 28 خرداد 1401 | شماره ثبت : H9421201


[ دلنوشته ای بر حزب ۳۱ آیات ۱ تا ۴۵ سوره مبارکه اعراف ]

بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ

آیه ۱- المص

الف و لام و میم و صاد قطعا
رمز شاگرد و استاد بُوَد حتما
الف، الله ، قل هو اللهِ احد
لام، لقاء و لقاء اللهِ احد
میم، محمد، رسول اللهِ احد
صاد، صراطِ قل هو اللهِ احد
شکر که هستیم عبد اللهِ احد
امید به عفوِ قل هو الله احد
توکیل کنیم به قل هو الله احد
تسلیم و شهادت به الله الصمد

آیه ۲- کِتابٌ أُنْزِلَ إِلَیْکَ فَلا یَکُنْ فِی صَدْرِکَ حَرَجٌ مِنْهُ لِتُنْذِرَ بِهِ وَ ذِکْری لِلْمُؤْمِنِینَ

کتابی بزرگ نازل شد رسول خدا
دلتنگ و به شک مباش رسول خدا
با آیات عذابش بترسان مردمان
تذکر و پند و بشارتی به مومنان

توجه به مفاهیم آیات قرآن
سعه ی صدر یقینا به مومنان
نگران نباش ز تکذیب کنندگان
کافران و لجبازان و مخالفان
حافظیم به تو ای رسول خدا
پند نپذیرفتند گروهشان جدا

آیه ۳- اِتَّبِعُوا ما أُنْزِلَ إِلَیْکُمْ مِنْ رَبِّکُمْ وَ لا تَتَّبِعُوا مِنْ دُونِهِ أَوْلِیاءَ قَلِیلاً ما تَذَکَّرُونَ

آنچه جانب پروردگارتان نازل شد
پیروی کنید و غیر آن ضایع شد
سرپرستی نگیرید جز او برای خود
اندک مردمی که بدین پند قائل شد

هرگاه فتنه ها چو پاره های شب فرا گرفت
رجوع کنندگان به قرآن یقین شفا گرفت
امام گمارد به خویش کسی قرآن را
بهشت رسد و هیچ مجازاتی آن را
پشت کند به قرآن و رها کند آن را
دردی گرفتار شود نیست درمان را
پیروی کنید قرآن ، رستگاری اید
ترک قرآن کنید خطا و گمراهی اید

آیه ۴- وَ کَمْ مِنْ قَرْیَهٍ أَهْلَکْناها فَجاءَها بَأْسُنا بَیاتاً أَوْ هُمْ قائِلُونَ

چه بسیار اهالی شهرها عذابشان کردیم
ز فساد و کفرشان هلاکشان کردیم
آسایش شب و خواب صبحگاهان بودند
آمد سراغشان عذاب و هلاکشان کردیم

اموال و املاک مشرکان رفاهی نیست
خوش اند ز قهر ما یقین رهایی نیست
مدتی به آسایش دنیا رها کرده ایم
بی ارزشند و به خود رها کرده ایم
مقرر کرده ایم و پایان رسد
نفهمند و در خواب عذابی رسد

آیه ۵-فَما کانَ دَعْواهُمْ إِذْ جاءَهُمْ بَأْسُنا إِلاّ أَنْ قالُوا إِنّا کُنّا ظالِمِینَ

هنگامی که قهر ما سراغشان آید
سخن و اعتراضی از آنان نیاید
قطعا ستمکار بودیم و مستحق عذاب
گفتند آنان که کنون گشته ایم عذاب

دزدی که گرفتار پلیس می شود
دزدیده مالی و دستش دیده شود
انکار بی فایده و مجازاتش کنند
قطعا ستمگری خود معترف شود
تا به قهر خدا دچار نشدیم
مجبور به اقرار خطا نشدیم
قانون بشر نیست قانون خدا
توبه کنیم تا گرفتار نشدیم
توبه پذیرد و گناهان را پاک
طاهر کند و آغوش گیرد خاک
گر امروز به اختیار خضوع نکنیم
فردا روز به اجبار کرنش میکنیم

آیه ۶- فَلَنَسْئَلَنَّ الَّذِینَ أُرْسِلَ إِلَیْهِمْ وَ لَنَسْئَلَنَّ الْمُرْسَلِینَ

قطعا از مردمی که پیامبر فرستادیم
سویشان رسولان مکرم فرستادیم
سوال و بازخواستشان خواهیم کرد
و قطعا از رسولانی که فرستادیم

گردش ایام و شب و روز
گردش ماه و گردش زمین
موج دریاها و اقیانوس ها
رشد گیاهان و رشد انسانها
رشد موجودات و رشد حیوان ها
هلال ماه و وجود کائنات
آفرینش علم و برهان و آیات
بی نظم نیست و ناظری توانمند
ناظر است یقین دانای قدرتمند
آنچه آورده اید و آنچه پوشیده اید
آنچه گفته اید و آنچه نوشته اید
آنچه کرده اید و آنچه دیده اید
آنچه نوشیده و آنچه شنیده اید
فکرهای واهی و نیات گاهی
دانسته یا ز روی ناگاهی
خوابیده ها و بیداری ها
سوال خواهید شد همه مکتوبند
موظف به پاسخ اید همه مغلوبند

آیه ۷- فَلَنَقُصَّنَّ عَلَیْهِمْ بِعِلْمٍ وَ ما کُنّا غائِبِینَ

به علم و دانش بیان کنیم احوال آنان را
بدانند، غافل نبوده ایم اعمال آنان را

گوئیم سوالاتمان روز جزا
تعقل کنید و نکنید خطا
سوال نخست یقین نعمت است
نبی و امامان که بِه نعمت است
ز قرآن و اهل و عیال رسول
محمد ، علی و سُلال و بتول
ز رفتار و کردار و گفتار خویش
ز اعمال نیک و ز اعمال ریش
ز اعضا ، جوارج سلامت بدن
خوراک ها و پوشاک که کردی به تن
پذیرش یا رد رسولان ما
گواهی ، جدالی که کردی شما
از عمر و جوانی کجا دادی باد
به نیکی یا به کفر ما کردی شاد
ز کسب و درآمد ز املاک و مال
چه راهی آوردی چه راهی به حال
سوالات زیاد و جواب ها خموش
چنین است قیامت که گفتم به هوش
سوال هایی گردد نه از جهل ماست
یقینا حکیمیم و از فهم ماست
به دورست بفهمید،حکمت کجاست
شمایی که دیدید نگفتید خداست

آیه ۱۵- قالَ إِنَّکَ مِنَ الْمُنْظَرِینَ

مهلت خواهی داشت خدایش گفت
حکمتی دارد که یقین خواهد گفت

خواسته ابلیس تا روز قیامت بود
نپذیرفت خواسته ای که شیطان بود
مدتی معین ولی طولانی

مهلت داده شده به شیطانی
زمانی که خدا مصلحت داند
شیطان زنده و حکم می راند
سوال اینکه چرا خدای جهان
فرصت داد و به شیطان زمان
مهلت دادن خدا به بدکاران
سنت اوست و آزمایش انسان
خیر و شر که یقین مهیا شد
امتحان و آزمون امکان شد
اختیار دارند کل انسانها
چو اختیار کل شیطان ها
اجبار نکند شیطان انسان را
قدرت ندارد به اجبار انسان را
وسوسه می کند فقط انسان
قبول یا رد کند، توان انسان

آیه ۱۶-قالَ فَبِما أَغْوَیْتَنِی لَأَقْعُدَنَّ لَهُمْ صِراطَکَ الْمُسْتَقِیمَ

گفت شیطان به خدای هدایتگر
گردنکش نافرمان و آن طغیانگر
تو گمراه کردی مرا چو گمراهی
گمراهی کِشم بندگانت باهمراهی
گمراه کنم از راه راست آنان را
شرع و آئینت برون کنم آنان را

غرور و تکبرِ پلید شیطانی
طلبکاری آورد به او آنی
گفت گمراهی کشیدی تو مرا
میشناخت و دروغ گفت عصیانی
شش هزار سال عبادتش میکرد
او مقام داد و عزتش میکرد
خود به نافرمانی دست آزید
ناسپاسی کرد و پست آزید
حال به آن خدایی که سالها
سجده کرده و دل ها
رزق و روزیش داده
عزت و جلال داده
مدعی شده گمراه
کرده او را آن همراه

آیه ۱۷-ثُمَّ لَآتِیَنَّهُمْ مِنْ بَیْنِ أَیْدِیهِمْ وَ مِنْ خَلْفِهِمْ وَ عَنْ أَیْمانِهِمْ وَ عَنْ شَمائِلِهِمْ وَ لا تَجِدُ أَکْثَرَهُمْ شاکِرِینَ

از روبرو و پشت سرشان
سمت راست و سمت چپشان
می تازم بر آنان که گمراه کنم
به ناسپاسی چو خود همراه کنم


سوگند خورد شیطان چهار طرف
کمین کرده انسان را از هر طرف
به دلسوزی گشتند ملائک همه
و گفتند خدا را که با این همه
به کین وانهاده به انسان رجیم
چگونه رهای اند انسانها رجیم
که فرمود به آنان خدای رحیم
دو راهی به بالا و پایین نهیم
یکی را دعا و یکی سجدگاه
گناهان ببخشیم که آیند پگاه
چنین دید آدم تسلط ز کنین
به ناله درآمد به سجده زمین
خطابش چنین گفت خدای حکیم
گناه را یکی و ثواب ده دهیم
به توبه پذیریم و دروازه باز
به کرنش در آیند کنیم بی نیاز
چنین گفته باقر امام جهان
ورود رجیم را به جسم و روان
پیش رو چنین وارد شود شیطان
ساده و سبک جلوه دهد انسان
امر آخرت را کند یقین آسان
پشت سر چنین وارد شود رجیم
ثروت اندوزی و بخل عظیم
توجه به اولاد و وراث تلقین
اینگونه امر کند انسان را کین
سمت راست ورود شیطان رجیم
شبهه در دین ، تزلزل و تباه عظیم
سوی چپ که شگرد شیطان است
منکر و لذت و شهوات حیوان است
مانع انسان شود کارش احسن
نشود نفاق و ارتداد کند بر تن
نشود شک و تردید و وسوسه را
تلقین انسان و تسلیم کند او را
لذت عبادت و امورات خِیر را
سنگین و کراهت جلوه دهد او را
صراط مستقیم اهل بیت و ولایت علی است
دشمنی شیطان با اهل بیت و علی ازلی است

آیه ۱۸- قالَ اخْرُجْ مِنْها مَذْؤُماً مَدْحُوراً لَمَنْ تَبِعَکَ مِنْهُمْ لَأَمْلَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنْکُمْ أَجْمَعِینَ

امر کرد به سرکش طغیانگر
حکیم بزرگ و بخشایشگر
با ذلت و سر شکستگی بیرون شو
زین جایگاه ای رجیم خارج شو
قسم میخورم کسی مطیع رانده شود
همچو رجیم ذلیل و درمانده شود
پر کنم دوزخ ز تو و مطیع آنت
کنون که غروری و درگیر عصیانت

لحظه ای تکبر و خودبرتربینی
چه عواقبی دارد گر حق بینی
اینهمه تحقیر و سقوط فقط کبر است
توبه نکرد و عذر خواهی از کبر است
جای تسلیم و پوزش و بخشش
نسل بشر گمراه میکند گویش
ابو حنیفه سه عقیده القا می کرد
هر سه شیطانی او غوغا می کرد
کل افعال بندگان فعل خداست
دیدنی و قابل دیدن خداست
نتوان سوزاند شیطان در آتش
آتش است و آتش نسوزد آتش
بهلول که از شاگردان صادق بود
حاذق بود و تقیه مجنون بود
بطلان کند عقائد شیطان را
کلوخی انداخت سر آن را
شکست و خون سرش جاری شد
شکایت کرد و از او شاکی شد
خلیفه خواست علتش جویا شد
گفت فعل خدا و چنین حالی شد
خود گفته فعل بنده فعل خداست
پس مقصر خدا و بنده جداست
و دروغ گوید که سر درد دارد
نشان دهد دردی که در سر دارد
انسان از خاک و خاک در خاک
تاثیر ندارد که خاک در خاک
گفت شیطان به خدای هدایتگر
گردنکش نافرمان و آن طغیانگر
تو گمراه کردی مرا چو گمراهی
گمراهی کِشم بندگانت باهمراهی
گمراه کنم از راه راست آنان را
شرع و آئینت برون کنم آنان را
غرور و تکبرِ پلید شیطانی
طلبکاری آورد به او آنی
گفت گمراهی کشیدی تو مرا
میشناخت و دروغ گفت عصیانی
شش هزار سال عبادتش میکرد
او مقام داد و عزتش میکرد
خود به نافرمانی دست آزید
ناسپاسی کرد و پست آزید
حال به آن خدایی که سالها
سجده کرده و دل ها
رزق و روزیش داده
عزت و جلال داده
مدعی شده گمراه
کرده او را آن همراه

آیه ۱۹- وَ یا آدَمُ اسْکُنْ أَنْتَ وَ زَوْجُکَ الْجَنَّهَ فَکُلا مِنْ حَیْثُ شِئْتُما وَ لا تَقْرَبا هذِهِ الشَّجَرَهَ فَتَکُونا مِنَ الظّالِمِینَ

منزل گزینید باغ بهشت گونه امر خدا
فرمان بود چنین آدم و همسرش ز خدا
هر چه خواهید تناول کنید در باغ
جز درختی که نشان کرده ایم در باغ
نزدیک آن شوید از ستمکاران اید
امر ماست و ملزم به مطیعان اید

اراده کرده بود خدا که انسان را
خلیفه قرار دهد در زمین آن را
حقایقی تعلیم انسان داد آنگاه
دستور سجده داد به آدم را
باغ بهشتی نشاند اولین تکلیف
تعهد و اختیار شد به او تکلیف
سپس مجازات تخلف مقرر کرد
چو خطا دید کیفری معین کرد
ورود به زمین و زندگی عادی
تلاش به رزق و روزی مادی
رسیدن به رشد و تکامل انسان
به حکمت از سوی حکیم جهان
نص فرموده امام صادق ما
بهشت آدم بود از باغ های دنیا
زیرا که در بهشت موعود خدا
امر و نهی و تکلیف شد جدا

آیه ۲۰- فَوَسْوَسَ لَهُمَا الشَّیْطانُ لِیُبْدِیَ لَهُما ما وُورِیَ عَنْهُما مِنْ سَوْآتِهِما وَ قالَ ما نَهاکُما رَبُّکُما عَنْ هذِهِ الشَّجَرَهِ إِلاّ أَنْ تَکُونا مَلَکَیْنِ أَوْ تَکُونا مِنَ الْخالِدِینَ

فریب داد به وسوسه آدم و حوا را
پدیدار کند زشتی پوشیده ی آنها را
مخفی بود عورتین شان تا آنگاه
آشکار شد به وسوسهِ شیطان آنگاه
به دروغ گفت نهی کرده خوردن آن
پادشاه نشوید و نگردید جاودان
زین دلیل منع تان کرده خدا ز درخت
نخورید و نگردید یقین خوش بخت
عمر جاوید یابید گر از درخت خورید
به فناید و نیستی گر تمردم کنید

چنین وسوسه کرد آدم و حوا، شیطان
بخورید میوه از آن و گردید جاویدان
نمی خواهد خدا که این مقام برسید
دوستدار شماییم یقین خورید و رسید
ملائکه افضل هستند یا بنی آدم
جواب داده صادق فرزند نبی آدم
ملائکه از عقل و بدون شهوت خلق اند
حیوانات باشهوت دیدن عقل خلق اند
و انسان ترکیبی ز عقل و شهوت خلق شد
گر عقل انسان غالب شهوتش سر شد
ملائکه و کائنات یقین برتر شد
گر شهوتش به علقش غالب شد
پست تر از حیوان که طالب شد
خوبی ها و درجات آدمیان
متفاوت و دارای مراتبند آنان
چون فرشتگان که دارای مراتب اند
هر انسانی نباشد ارجح مراتب اند
پلیدی نیافرید خدا شیطان را
در تکامل آفرید یقین شیطان را
هدایتش کرد گذرگاه هستی
منحرف شد و گرفتار پستی
مختار بود شیطان که برگردد
توبه در آید و یقین رها گردد
مثل فرعون و ابن ملجم ها

مختار بودند آنها نه اجبارها
رابطه ی شیطان با انسان ها
امکان تاثیرش در کل آدم ها
بیشتر از غرایز حیوانی نیست
به تعقل و وجدان دانیم چیست
مسلح کرده خدا انسان را به عقل
تعدیل و تنظیم غرایز کند به عقل
سلطه ی کامل ندارد به ما شیطان
برتر بودیم که سجده نکرد انسان
خوی حیوانی ما را نشان رفته
مهارش کنیم آن بی نشان گشته

آیه ۲۱-وَ قاسَمَهُما إِنِّی لَکُما لَمِنَ النّاصِحِینَ

قسم خورد به آدم و حوا، شیطان
خیر خواه شمایم به خدای جهان
قسم خورد که دلالت کند آن ها
مصلح ام نه بد خواه انسان ها

آدم و همسرش که نخستین بار
تسلیم نشدند که بگردند خوار
اعتمادی به ابلیس نداشت آدم
تمرد او را دیده بود آدم
چون قسم خورد و نام الله برد
جلب اعتماد آنان برد
آدم و حوا یقین پاک بودند
آتش نه و از خاک پاک بودند
دورغ نشنیده بودند تا آن زمان
سوگند خورد و کردنشان بی امان
قبل از رسالت آدم، مغبون شد
درگیر وسوسه ی آن کین شد
نهی تحریمی بود طعام آن درخت
گناه کبیره و حرام نه، آن درخت
اولین سوگند دروغ را شیطان خورد
نخستین ضرر دروغ را انسان برو
اهل سوگند دروغ اند منافقان
نص فرمایش حق در قرآن
پس کسانیکه پی در پی قسم خورند
تفکر کنید که چه سان چنین کنند

آیه ۲۲-فَدَلاّهُما بِغُرُورٍ فَلَمّا ذاقَا الشَّجَرَهَ بَدَتْ لَهُما سَوْآتُهُما وَ طَفِقا یَخْصِفانِ عَلَیْهِما مِنْ وَرَقِ الْجَنَّهِ وَ ناداهُما رَبُّهُما أَ لَمْ أَنْهَکُما عَنْ تِلْکُمَا الشَّجَرَهِ وَ أَقُلْ لَکُما إِنَّ الشَّیْطانَ لَکُما عَدُوٌّ مُبِینٌ

فریب داد رجیم ، آدم و حوا را
به سقوط کشاند هر دوی آنها را
دروغ گفت و دروغ راهنمایی کرد
چشیدند از آن درخت شادمانی کرد
آشکار گردید زشتیهایشان آنگاه
آن شدند بپوشانند خود از نگاه
برگ درختان بهشت را کَندند
عورت های خود با آن پوشاندند
ندا داد آنان خدا مگر نگفتم من
نچشید درختی که منع کردم من
نگفتم شما را که دشمنی آشکار
شیطان است و ندادمتان هشدار

ندا داد خدا آدم و حوا را
به دور خطاب ندا نه نزدیک را
چو آدم و حوا نهی امر کردند
دور شدند خدا و ندا امر کردند
دور شوندگان خدا ندا شوند
قرب کنندگان خدا صدا شوند
صلاح دید رب و اخراج آنان کرد
بهشت بودند، دنیا مکان آنان کرد
برهنگی کیفر ،نه پاداش انسان
سزاست برهنگی ، یقینا حیوان
پوشش ارزشست و برهنگی طغیان
حجاب حکم حق و برهنگی شیطان

آیه ۲۳-قالا رَبَّنا ظَلَمْنا أَنْفُسَنا وَ إِنْ لَمْ تَغْفِرْ لَنا وَ تَرْحَمْنا لَنَکُونَنَّ مِنَ الْخاسِرِینَ

نادم شدند آنان و گفتند خداوندا
به خویشتن ستم کردیم یقینا ما
گر نبخشایی ما و رحم مان نکنی
قطعا زیانکاریم ، تو رهایمان نکنی

شیطان نبود فقط نافرمانی کرد
آدم چو شیطان نیز نافرمانی کرد
تفاوتش اینست میان دو نافرمان
که بعد خطاکاری کرده اند آنان
به الله و امرش رجیم معترض
خلاف و خطا را آدم معترف
به سجده نیامد رجیم امر حق
به گردنکشی شد به جای بحق
تقاضای بخشش ولی آدم است
و سجده خدا پشیمان دل است
به اشک روان و به قلب غمین
امید است که توبه پذیرید برین
تفاوت به تسلیم نه گردنکشی
به تعظیم الله نه در سرکشی
اولین خواسته ی بشر از خدا
تقاضای عفو و ستم ها جدا
اولین خواسته ی رجیم از خدا
که مهلت دهد ، دشمنی با خدا
تفکر نمائید که ما برتریم
چگونه به شیطان پناه میبریم

آیه ۲۴-قالَ اهْبِطُوا بَعْضُکُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ وَ لَکُمْ فِی الْأَرْضِ مُسْتَقَرٌّ وَ مَتاعٌ إِلی حِینٍ


فرودآیئد در زمین که حکم ماست
بعض از شما دشمن بعض شماست
مدتی معین زمین اید شما
مهیا کرده ایم نعمتی شما

اخراج کرد از باغ بهشت گونه
ساکن شدند زمین بی دونه
ز ناز و نعمت خبری نبود
آنچه بود دست رنجشان میبود
به رحمت امکاناتی مهیا کرد
علم آموخت و تقدیم آنها کرد
شروع شد آزمون و آزمایشها
آدم ماند و حوا و شیطان ها
اختیار داشتند سجده کنند
تسلیم شوندو خطا توبه کنند

آیه ۲۵-قالَ فِیها تَحْیَوْنَ وَ فِیها تَمُوتُونَ وَ مِنْها تُخْرَجُونَ

فرود آیئد به فرمان ما زمین
زندگی کنید مدتی در زمین
پس می میرید شما در زمین
بر انگیخته شوید باز از زمین
مهیا کرده ایم بهره ای زمین
تلاش و معاش و اسکانتان زمین

آدم و حوا و ابلیس زمین
فرود آمدند و گشتند حزین
نشان غم و غصه در آنها بود
و آدم با حوا رجیم تنها بود
در حوا و آدم حزون آشکار
به ابلیس غرورش نداد آشکار
کجا بوده اکنون کجایند دو تن
گرفتار درد و بلا گشتند دو تن

آیه ۲۶-یا بَنِی آدَمَ قَدْ أَنْزَلْنا عَلَیْکُمْ لِباساً یُوارِی سَوْآتِکُمْ وَ رِیشاً وَ لِباسُ التَّقْوی ذلِکَ خَیْرٌ ذلِکَ مِنْ آیاتِ اللّهِ لَعَلَّهُمْ یَذَّکَّرُونَ

فرو فرستادیم لباسی به بنی آدم
بپوشاند و زیوری باشد آنان
لباس تقوا پوشید که برتر است
کز، نشانه های خدای برتر است
عبرت گیرید و یاد خدا کنید
ابلیس بینید و غرور رها کنید

حفظ لباس تقوا و پوشش تن
فریب نخوردن شیطان برهنه تن
طعام و نوشیدنی های حلال
انفاق و اسراف نکردن مال
اطاعت انبیاء و تفکر حال
سفارش تقوا و حفظ بیت المال
احسان به والدین و ایتام و فقیر
نیکی به اقوام و کبیر و صغیر
جهاد خدا و پرداخت حق الله
تعهد عهد و وفای به عهد الله
حفظ آبرو و پرداخت حق الناس
مهر و وفا و صمیمت بین الناس
همه از پوشش است نه برهنگی
به پوشش درایید دور از برهنگی
تقوا و تواضع و پاکی و پاکدامنی
طاعت و عفت و حیاد و پاکدلی
لباس تقواست نه لباس شیطانی
شروع از برهنگی ،آخر طغیانی
عیوب و سردی و گرمی و زیبایی
به لباس ظاهر است و دنیایی
دوری از گناه و رسیدن به معنویات
لباس درون و تقواست نه مادیات
پنبه از خاک و پشم از حیوان
ابریشم ز کرمی که بوده آب دهان
آیات الهی است در آشکار و نهان
ایمان آورید و تسلیم خدای جهان

آیه ۲۷-یا بَنِی آدَمَ لا یَفْتِنَنَّکُمُ الشَّیْطانُ کَما أَخْرَجَ أَبَوَیْکُمْ مِنَ الْجَنَّهِ یَنْزِعُ عَنْهُما لِباسَهُما لِیُرِیَهُما سَوْآتِهِما إِنَّهُ یَراکُمْ هُوَ وَ قَبِیلُهُ مِنْ حَیْثُ لا تَرَوْنَهُمْ إِنّا جَعَلْنَا الشَّیاطِینَ أَوْلِیاءَ لِلَّذِینَ لا یُؤْمِنُونَ


نخورید فریب شیطان بنی آدم
همانا فریب داد والدینتان ، آدم
در بهشت بودند والدین شما
بیرون کرد رانده والدین شما
بر کَند جامه ی عزت آنان را
آشکارشان کرد قبایح آنان را
رانده و یارانش ناظرند شماها را
که قطعا نمی بینید شما آنها را
کسانیکه که ایمان نمی آورند بر ما
شیاطین را دوستان آنها کردیم ما

وسوسه کند اهل ایمان را
مسلط نگردد هرگز آنان را
گرچه نمی بینیم ما شیطان را
ناظرست ما را هر جا امکان را
هر مکانی که ، حاکمش کین شد
نیست مگر جایی که گناه زین شد

آیه ۲۸- وَ إِذا فَعَلُوا فاحِشَهً قالُوا وَجَدْنا عَلَیْها آباءَنا وَ اللّهُ أَمَرَنا بِها قُلْ إِنَّ اللّهَ لا یَأْمُرُ بِالْفَحْشاءِ أَ تَقُولُونَ عَلَی اللّهِ ما لا تَعْلَمُونَ

هرگاه کار زشتی کنند گویند
نیاکان خود اینگونه یافته ایم
دستور خداست که یاد گرفته ایم
به آنان بگو که چنین می گویند
هرگز به زشتی فرمان ندهد خدا
جهلتان را نسبت ندهید به خدا

برهنه طواف میکردند کعبه
مشرکان به امر خدای کعبه
مدعی بودند به طواف قطعا
به نیاکان گفته خدای کعبه
هم نیاکان هم خود آنان پس
جاهلند و نیست ز خدای کعبه
تهمت و افترا کار شیطان است
مشرکان قطعا یار شیطان است
ان کسی را که کار او کین است
شاه خود گیریم بهترازاین است
غافلند اینکه ناظرست شیطان
هرچه او گوید می برند فرمان
آشکار کردیم طینت و ذاتش
پس بگفتیم که خلق او آتش
آتشی برخاک هیچ ولایت نیست
عقل کامل خواهد بداند چیست
کار شیطان فحشا و زشتیهاست
پس نگویند فرمان ما آنهاست
هر چه نیکی بود از خدای توست
هرکجا بد شد از رجیم بر توست
پس نیاکان را بهتر از ما دید
آنچه را گفتیم بر رسول بشنید

آیه ۲۹-قُلْ أَمَرَ رَبِّی بِالْقِسْطِ وَ أَقِیمُوا وُجُوهَکُمْ عِنْدَ کُلِّ مَسْجِدٍ وَ ادْعُوهُ مُخْلِصِینَ لَهُ الدِّینَ کَما بَدَأَکُمْ تَعُودُونَ

بگو آنان و جهانیان رسول خدا
عدل و داد فرمان داده ما را خدا
هر مسجدی رفتید هنگام نماز
سویش آیید و بخوانید نیاز
خالص و مخلص فقط برای او
یکتاست و یک کو فقط کوی او
آنگونه که آغازین آفرید شما را
باز آیید یقینا بسویش شما ها

حق هرکس را به خودش میدهیم
حق شناسیم و حق یقین دهیم
معاد، جسمانی وعده حق است
همچو ذراتی که زمین حق است
پوسیده باشند استخوانهای شما
جمع کنیم در قیامت یقین آنها
آفریدیم شما را از آب قلیل
قدرتی نداشتید و بودید ذلیل
احیا کنیم قیامت خاکها را
ذراتی گشتید و گیاه ها را
به هر اعتقادی که مرده اید
مومن به ایمان و کافر به کفر
دقیقا همان شکل برانگیخته اید
عریان و پابرهنه محشور شوید
آن گونه که مادر تولد شوید
آفرینش نخستین به عاقلان
برهان معاد است به بادلان

آیه ۳۰-فَرِیقاً هَدی وَ فَرِیقاً حَقَّ عَلَیْهِمُ الضَّلالَهُ إِنَّهُمُ اتَّخَذُوا الشَّیاطِینَ أَوْلِیاءَ مِنْ دُونِ اللّهِ وَ یَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ مُهْتَدُونَ

گروهی را هدایت فرموده خدا
گروهی را گمراهی یقین سزا
گروهی که ثابت در گمراهی اند
خدا را رها و شیطان همراهی اند
پندارند که راه یافتگان آنانند
غافل اند که همراه شیطانند

تسبیح بدست و اول مسجد
بین مردمان و شده ساجد
گمراهند و حق بینند خود را
بد کرده اند و بد بینند ما را
تا زمانیکه از خدا نبریده ایم
ذکر او و توبه کنیم پریده ایم
وای روزی که از او بریده ایم
شیطانیم و دوزخ خریده ایم
واقع بین نیستند قطعا منحرفان
خیال پرداز و اوهام اند منحرفان
ولایت شیطان یعنی آتش حمیم
ولایت مولا یعنی رحمت رحیم

آیه۳۱-یا بَنِی آدَمَ خُذُوا زِینَتَکُمْ عِنْدَ کُلِّ مَسْجِدٍ وَ کُلُوا وَ اشْرَبُوا وَ لا تُسْرِفُوا إِنَّهُ لا یُحِبُّ الْمُسْرِفِینَ

هر مسجدی که روید بنی آدم
برگیرید زیورهایتان را بنی آدم
خورید و بیاشامید و اسراف نکنید
دوست نداریم مسرفان و آن نکنید

هرگاه قرآن را خطاب بنی آدم است
قطعا به ادیان و انساهای عالم است
مال و فرزند زینت بیان قرآن است
به مسجد امر هر دو را فرمان است
امام جماعتِ عادل و آراسته
بوی خوش و لباسهای پیراسته
بلند کردن دستان رکوع و سجود
نماز عید و جمعه جماعت سجود
مصداق زینت قطعا مسلمانان
که سربلندی آرد نزد جهانیان
لباس و نوع طعام امام صادق
تفاوت داشت باعلی پدر صادق
رفاه نسبی بودند مردمان زمان
نه فقر و تنگدستیِ قبلِ زمان
شرایط تعین میکند چه سان
خوراک و پوشاک کل مومنان
المعده بیت کل داء
که فرموده نص رسول خدا
به اسراف گرایی تمرکز شده
که بیماری در معده ها جمع شده
طبیب مسیحی شنید این سخن
به اسلام شتابان و او شد کهن
تمام علوم اطباء و طب
نهفته در این گفته ی کل طب
هر چه مصرف شود راه خدا
نه اسراف و باشد انفاق خدا
به معصیت کنید دیناری هوا
اسراف و کیفرش دهد خدا

آیه ۳۲-قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِینَهَ اللّهِ الَّتِی أَخْرَجَ لِعِبادِهِ وَ الطَّیِّباتِ مِنَ الرِّزْقِ قُلْ هِیَ لِلَّذِینَ آمَنُوا فِی الْحَیاهِ الدُّنْیا خالِصَهً یَوْمَ الْقِیامَهِ کَذلِکَ نُفَصِّلُ الْآیاتِ لِقَوْمٍ یَعْلَمُونَ

چه کسی زینت هایی که پدید آوردیم
چو رزق های پاکیزه ای که قرار دادیم
برای بندگان من حرام کرده است
این نعمتها خاص مومنان من است
در زندگی دنیا به خود آراسته کنند
خورند و نوشند، خود پیراسته کنند
نیکوتر از اینها به آخرت خواهد بود
آسایش و آرامش و رفاه خواهدبود
برای گروهی که عالمند و آگاهند
روشن بیان کنیم آیات که اگاهند

اخته و مقطوع النسل کردن
عزلت و فاصله ها دور کردن
همسر و خانواده بردینها
نه اجتماع و فردی کردنها
کلا ز سوی مالک حق منع است
و مسلمانانی کند یقین ننگ است
روزه داری به کنترل شهوت
جای ریاضت مسجدی شهرت
حج و عمره و جهاد با انفاس
پرداختن حقوق حق الناس
خوش بیانی و نماد عطریات
مصرف صحیح جواهرات
استفاده از اموال و باغات
هجرت و گردش و تفریحات
حفظ نفس ز حرام و محرمات
شیوه ی درست رسولان است
یقینا به تایید قرآن است
رزق و زینتِ دنیا آمیخته
تلخ و شیرین، باهم در امیخته
بی غصه و خالص و مطلق
در آخرت است وعده ی حق

آیه ۳۳-قُلْ إِنَّما حَرَّمَ رَبِّیَ الْفَواحِشَ ما ظَهَرَ مِنْها وَ ما بَطَنَ وَ الْإِثْمَ وَ الْبَغْیَ بِغَیْرِ الْحَقِّ وَ أَنْ تُشْرِکُوا بِاللّهِ ما لَمْ یُنَزِّلْ بِهِ سُلْطاناً وَ أَنْ تَقُولُوا عَلَی اللّهِ ما لا تَعْلَمُونَ

ای محمد بگو به مردمان جهان
اینگونه شد حکم مالک جهان
کارهای زشت و زننده ی خلق
آشکار و پنهان کنند گناهی خلق
طغیانگری و ظلم های ناحق
شریک گرفتن های مالک حق
نازل نکرده دلیلی بر حقانیت آن
نسبت دادن ناروا بخدای جهان
حرام کرده است حاکم جهانیان
لازم الاجراست به کل جهانیان

تجاوز به حقوق دیگران
چه آشکار باشد چه نهان
ایماء باشد و یا به زبان
سود باشد و یا به زیان
پذیرش باطنی کافران
بی علم و آگاهی حکم کنان
آنچه نمیدانند و آن گویان
بی برهان و دلیل سخنگویان
تجاوز به ناموس مردمان
مشروب خوران و دروغگویان
حرام خوران و ربا خواران
ریا کنان و منافقان
حرام کرده خدا چنین کنند
محارب اند و جنگ خدا کنند
یقین که نکرده ، مغلوبند
به مهلتند و یقین ملعونند

آیه ۳۴-وَ لِکُلِّ أُمَّهٍ أَجَلٌ فَإِذا جاءَ أَجَلُهُمْ لا یَسْتَأْخِرُونَ ساعَهً وَ لا یَسْتَقْدِمُونَ

هر امتی را اجلی معین است
اجلشان هرگاه که فرا رسد
لحظه ای تاخیر ممکن نیست
نه عقب رانی و نه پیش انداز
راهی اند به همراهِ پس انداز

نه تنها تک تک انسان ها
یقینا که بلکه حیوان ها
امت و ملت و دولت ها
سر زمین ها و تمدن ها
همه محکوم به سر آمدند
ز خدا بوده ،سویش آمدند
جانداران و کل بی جانان
خورشید و ماه و ستارگان
پرنده،جهنده،خزنده درندگان
شاه و گدا و زنان و مردان
کودکان و جوانان و سالمندان
بیسواد و باسواد و عالمان
امام و وصی و ولی و پیامبران
جبرئیل و میکائیل و فرشتگان
همه طمع مرگ را خواهند چشید
از خدایید و خدا خواهید رسید
روز رستاخیر به حکم خدا
نیک و بد ها را میکنیم جدا

آیه ۳۵-یا بَنِی آدَمَ إِمّا یَأْتِیَنَّکُمْ رُسُلٌ مِنْکُمْ یَقُصُّونَ عَلَیْکُمْ آیاتِی فَمَنِ اتَّقی وَ أَصْلَحَ فَلا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ

اخراج کرد شیطان والدین شما
وسوسه انداخت و نافرمانی ما
رها نمی کنیم یقین آنان را
بندگان منند و هدایت آنان را
پیامبرانی فرستیم بنی آدم
ز نسل آدم سوی بنی آدم
باز گو کنند آیات مرا
هدایت درآیند نسل آدم را
پیروی کنید وتقوا پیشه کنید
ایمان بیارید و کار شایسته کنید
خوف و اندوهی نخواهید داشت
حکیم باحکمت جنین مقرر داشت

آیه ۳۶-وَ الَّذِینَ کَذَّبُوا بِآیاتِنا وَ اسْتَکْبَرُوا عَنْها أُولئِکَ أَصْحابُ النّارِ هُمْ فِیها خالِدُونَ

کسانی که آیات ما را تکذیب کنند
سرکشی و تکبر و ظغیانگری کنند
همدم آتشند و همیشه در آن
این است حکم خدای جهان

طغیان گران و عصیان گران
ستمگران و از ما بی خبران
مشرکان و شریک کنندگان
سرکشان و پیامبر کُشان
هلاکت دنیا و ضلالت عقبا
عهد ما گردید یقین بر آنها

آیه ۳۷-فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَری عَلَی اللّهِ کَذِباً أَوْ کَذَّبَ بِآیاتِهِ أُولئِکَ یَنالُهُمْ نَصِیبُهُمْ مِنَ الْکِتابِ حَتّی إِذا جاءَتْهُمْ رُسُلُنا یَتَوَفَّوْنَهُمْ قالُوا أَیْنَ ما کُنْتُمْ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللّهِ قالُوا ضَلُّوا عَنّا وَ شَهِدُوا عَلی أَنْفُسِهِمْ أَنَّهُمْ کانُوا کافِرِینَ

ستمکارتر از آن کس کیست
دروغ بندد خدا و گوید نیست
تکذیب کند آیات الهی را
سحر و افسانه خواند الهی را
بهره ی آنان ز دنیا مقداریست
مکتوب کتاب و لوح کردگارییست
فرشتگان ما که سراغشان آیند
جانشان گیرند و کنارشان آیند
پرسند رسولان ز آنان کجاست
شریکان گرفتید و گفتید خداست
گویند به ماموران حق خدا
نبینیم ، فنا رفته گشتند جدا
شهادت دهند کافرند ضد خویش
عذابی گرفتار و گردند به ریش

حلال و حرام کردن های خدا
بدون دلیل و به حق افترا
و تکذیب آیات و شرک خدا
به افضل که ظلمست برای خدا
کسانیکه بر خود ستم میکنند
به بدعت به عالم ستم میکنند
به ریشه ز کفرند و شرک خدا
عنادند، لجوجند و شیطان وفا
به دنیا دهیم ما به موجود غذا
چه کافر چه مشرک چه دین مبتلا
ممات و حیات و شقی یا سعی
به مکتوب نوشتیم به لوح تقی
سرابند به جز آنکه ما گفته ایم
به وجدان قبول و به جهل خفته ایم
قیامت که پا شد همه در صَفیم
ز وجدان قضات به اول شویم

آیه ۳۸-قالَ ادْخُلُوا فِی أُمَمٍ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِکُمْ مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ فِی النّارِ کُلَّما دَخَلَتْ أُمَّهٌ لَعَنَتْ أُخْتَها حَتّی إِذَا ادّارَکُوا فِیها جَمِیعاً قالَتْ أُخْراهُمْ لِأُولاهُمْ رَبَّنا هؤُلاءِ أَضَلُّونا فَآتِهِمْ عَذاباً ضِعْفاً مِنَ النّارِ قالَ لِکُلٍّ ضِعْفٌ وَ لکِنْ لا تَعْلَمُونَ

چو اعتراف کردند هنگام مرگ
خزان گشتند و ریختند چو برگ
خداوند به آنان چنین امر کند
به دوزخ در آئید و دوزخ کند
میان گروههایی از جن و انس
که پیش از شما بوده اند جن و انس
و هر گاه گروهی به دوزخ شوند
به نفرین و لعن هم کیشها شوند
به دوزخ که گشتند ملاقات هم
تاخر به اول جدال و به هم
بگویند خدایا که اینان شدند
که گمراه نمودند و گمراه شدند
عذابی دوچندان کنیم سویشان
به کیفر رسانیم سیه ، رویشان
یکی را عذابی به گمراهیش
دگر را عذابی به همراهیش

تکان دهنده است صحنه های روز جزا
جدال دوزخیان و جن و انس روز جزا
سران و بزرگان همه تحت فشار
شکایت و شاکی صغیر و کبار
دوستان دیروز همه دشمن اند
دلها پریشان و چشم ها غم اند
نه مالی نه پولی نه پارتی نه کس
همه فکر خویش اند نه دنبال کس
همه لخت و عریان و پاها به خاک
به چهره نشانی که خواری یا پاک
به رهبر به شاه و وزیر و بی خویش
نه رحمی نه ظلمی فقط فعل خویش
به کفر و به شرک بود کسانی بزرگ
به کیفر ، ضلالت به خواری سترگ
عذاب دو چندان به پیسی کِشند
بگویند خدایان که دادش رِسند

آیه ۳۹-وَ قالَتْ أُولاهُمْ لِأُخْراهُمْ فَما کانَ لَکُمْ عَلَیْنا مِنْ فَضْلٍ فَذُوقُوا الْعَذابَ بِما کُنْتُمْ تَکْسِبُونَ

پیشگامان به پسگامان گویند
برتری هیچ بینمان آنان گویند
بچشید عذاب، دستآورد شماست
دادرسی کنید خدایانتان کجاست

تعقل کنید که عقل مسلح ایم
اندیشه کنید حکم مطلق ایم
به طریقی دوست شدید با دزدی
خواست خدا و باید کنید دزدی
سهم مهلکی سر راهتان دیدید
باید خورید که اذن خدا دیدید
ماهایی که اینقدر در عهدیم
دانشگاه رها و هنوز مهدیم
دیدی و پیدا کردی متعهدی
ندیدی، نیافتی، بی تعهدی
آسمانها و زمین و ستارگان
پرندگان و خزندگان و دوندگان
دریاها و جنگل ها و ماهیان
نوشیدی و خوردی و کفران کردی
بی انفاق و در زندگی زیان کردی
نیاندیشدی که مالک آنان کیست
شانسی پنداشتی یا گفتی نیست
تعقل میکردی کنارت بودیم
نجات ز تصادف یارت بودیم
حال که خوردی و نمک نشناختی
کفر کردی و به کفران ساختی
مکتوب کرده ایم و قاضی وجدان
سر زیر و خاموش باش بی ایمان
حکم وجدانی که آک نزد شماست
حاکم است وحکم آن تائید ماست

آیه۴۰-إِنَّ الَّذِینَ کَذَّبُوا بِآیاتِنا وَ اسْتَکْبَرُوا عَنْها لا تُفَتَّحُ لَهُمْ أَبْوابُ السَّماءِ وَ لا یَدْخُلُونَ الْجَنَّهَ حَتّی یَلِجَ الْجَمَلُ فِی سَمِّ الْخِیاطِ وَ کَذلِکَ نَجْزِی الْمُجْرِمِینَ

دروغ شمارندگان آیات خدا
مستکبرانه تکذیب کردند آیات ما
اغراض کنند و تسلیم ما نشوند
بسته است درهای آسمان باز نشود
گر شتر سوراخ سوزن گذر کند
آنان نیز به بهشت گذر میکنند
این گونه کیفر سختی دهیم آنان
به تکذیب کنندگان و به گمراهان

بیان صادق است امام مومنان
که اعمال و ارواح کل مومنان
سوی آسمان که میبرند مقربان
گشوده شود درها به سویشان
و امّا ،ارواح و اعمال کافران
که میبرند آنان بسوی آسمان
بسته است و ناگهان ندا آید
دوزخ برید آنان نه،به آسمان
ورود شتران سوراخ سوزنان
سهل تر از مشرکان و منافقان
ملکوت اعلی نرسند یقین آنان
چه رسد لاهوت خاص بهشتیان
بهشت آسمان و درهایی دارد
قفلند درها و کلید هایی دارد
صالحات است و رضایت حق
قفل باز کنند نه مشرک ناحق
پنج موقع بازند و گفت امیر مومنان
جهاد و باران و تلاوت و فجر و اذان
پس اگر امروزه باران نمی بارد
نعمت ها خشتک و سوزان همی بارد
درختان خشک و صحراها بی آب علف
شوق جنگلها رفته ندارند شور و شعف
تعقل کنید اعمالمان نه چیز دگر
نتیجه رسید رها کنید گفتار دگر
خدا یکی است و آسمانها از اوست
بی اذن او تغییری یقین نا نکوست

آیه ۴۱-لَهُمْ مِنْ جَهَنَّمَ مِهادٌ وَ مِنْ فَوْقِهِمْ غَواشٍ وَ کَذلِکَ نَجْزِی الظّالِمِینَ

بسترهایی در جهنم به مجرمان
پوشش هایی ز بالای سرشان
محاصره ی آتش اند آنان
اینگونه کیفر دهیم به ستمگران

تعبیر مهاد به دوزخیان
تمسخر کرده خدا یقین آنان
مهاد ز مهد معنی اش بستر
آرامگاه جای خوش بستر
وقتی گفته خدای جهان قطعا
ارامگاهشان دوزخ است حتما
به تمسخر است و معنی فاقد
که عقل به عقلی کند عاقد
من گفتم خانه ام که آمدی
یعنی اینکه نباید می آمدی
طبقات جهنم فرمود نبی
بالا و پایین، فرمود نبی
بالا بیش یا پایین بیشتر
معلوم نیست کدام بیشتر
جای کافران میان طبقات
درفشارند همیشه از طبقات
زیر انداز و روانداز گورهاشان
مشغول استراحت اند کافران

آیه۴۲- وَ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ لا نُکَلِّفُ نَفْساً إِلاّ وُسْعَها أُولئِکَ أَصْحابُ الْجَنَّهِ هُمْ فِیها خالِدُونَ

به ایمان در ایید و تقوا کنید
به مقدار تکلیف نه والا کنید
یقینا بهشت اید و جاوید شما
به بیشتر نکردیم مکلف شما

نکردیم مکلف به طفلی که نیست
توان مکیدن به جز شیر که نیست
به چوپان مکلف رعایت به عدل
شمارش به گوسفند چراندن به عدل
به عالم مکلف امانت به علم
ندارد علومی نگوید به علم
و آنچه بگوید که ما گفته ایم
رسولان ما و کتاب گفته ایم
به تفسیر دلخواه نگوید کسی
به دنیا فروشد شود دادرسی
طبیبان طبابت مجاهد جهاد
به شاگرد اطاعت به استاد نماد
به کس به چیزی که ما داده ایم
مکلف همان است که ما داده ایم

آیه ۴۳-وَ نَزَعْنا ما فِی صُدُورِهِمْ مِنْ غِلٍّ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهِمُ الْأَنْهارُ وَ قالُوا الْحَمْدُ لِلّهِ الَّذِی هَدانا لِهذا وَ ما کُنّا لِنَهْتَدِیَ لَوْ لا أَنْ هَدانَا اللّهُ لَقَدْ جاءَتْ رُسُلُ رَبِّنا بِالْحَقِّ وَ نُودُوا أَنْ تِلْکُمُ الْجَنَّهُ أُورِثْتُمُوها بِما کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ

زدایئم و برکَنیم دل ها کینه را
صاف و صیقل دهیم چو آئینه را
صمیمیت آریم میان کسان
بهشت آمدند و جدا ناکسان

و نهرهایی جاریست در آن جایگاه
به قصرهایی ساکن خداشان پناه
که گویند خدایا سپاسیم تو را
هدایت نمودی تو ما را به راه
نمی کردی ما را هدایت چنین
به خود ما هدایت نباشیم یقین
خدایا سپاست رسولان حق
فرستادی ما را که آییم به حق
به راستی درستی گر آنان نبود
سراغی نداشتیم سراغان نبود
خداوند خطاب این کند مومنان
بهشتی که هستید ز اعمالتان
عملکرد و افعال و افکارتان
به ارث یافته اید و خوشا حالتان

جز صلح و صفا نبینی بهشت
به کینه نباشد کسی را بهشت
هم مومنان و هم کافران
هم اوّلان و هم آخران
دربهشت و دوزخ مکانی دارند
حکمتست و حکمت آنی دارند
مومن جایگاه کافر ز بهشت
ارث می برد کردار کار زشت
کافر مکان مومن که دوزخ است
ارث میبرد و مستحق کیفر است
کسی آغاز نشد صاحب بهشت
نیافریده کسی را ندهد بهشت
اختیار و قبولی در آزمون
دوزخ و جنت ندهند بی آزمون
غدیر خم فرمود به مردم نبی
امیر المومنین گوئید به علی
بی حُب امیرالمومنین مومن نیست
تعقل کنید ، بهای بهشت در چیست

آیه ۴۴-وَ نادی أَصْحابُ الْجَنَّهِ أَصْحابَ النّارِ أَنْ قَدْ وَجَدْنا ما وَعَدَنا رَبُّنا حَقًّا فَهَلْ وَجَدْتُمْ ما وَعَدَ رَبُّکُمْ حَقًّا قالُوا نَعَمْ فَأَذَّنَ مُؤَذِّنٌ بَیْنَهُمْ أَنْ لَعْنَهُ اللّهِ عَلَی الظّالِمِینَ

ندا دهند بهشتیان و دوزخیان گویند
وعده ی پروردگار آنچه بود یافتیم
حق و راست و یقین و وفا یافتیم
آنچه وعده داده بود حق،شما یافتید
یافتیم به حقیقت وعده حق، گویند
اعلام کند آنگاه منادی باذن خدا
لعن و نفرینِ ستمکاران کند خدا

موذن قیامت کیست اقوالی است
خدا، اسرافیل، جبرئیل قولی است
ماموران بهشت و جنهم قول دگر
شعیه و سنی، گفته اند علی نگر
سوره برائت علی در دنیا خواند
مکه بود، به مشرکان مولا خواند
قاری قطعنامه های لعنت الهی
قرائت علی شد مشرکان دنیایی
یقین در آخرت لعن مشرکان کند
بدان دلیل که سلامِ بهشتیان کند

آیه ۴۵-اَلَّذِینَ یَصُدُّونَ عَنْ سَبِیلِ اللّهِ وَ یَبْغُونَها عِوَجاً وَ هُمْ بِالْآخِرَهِ کافِرُونَ

باز دارندگان مردم ز راه خدا
طلب کنندگان راهِ غیر خدا
ایمان ندارند جزا و یقین کافرند
اوهام به اوّل اند یقین آخرند

القای شبهه و تبلیغ کفر
انحراف کشان مکتب کفر
ناقص عقلان عالم نما
عالمان تظاهر به علم نما
خوش پوشان به باطن پست
ژنده پوشان شیطان پرست
دنیا پرستان و هواپرست
تجددگریان تبلیغ به مست
منکران دین و انبیاء خدا
مفسران بنفع و نهی خدا
محب و یاران شیطان اند
آگاه و گاهی نا آگاه اند
شناخت خدا دشوار نیست
سهل و سهل تر ازآن نیست
نیازمندان نیاز به هم فکر دارند
بی و نیازان چه نیازی فکر دارند
جز خدا همه نیازمندند
گاه قید و گاه بی قیدند
به آفرینش خود نگاه کنیم
و آفریده ی خود نگاه کنیم
تشخیص دهیم مالک کیست
قبولیم ، قدرت اقرار نیست
بشکنیم غرور ،یادگیریم تسلیم
آغازش کوچکی، آخرش تکریم
نشکنیم کبر و نگردیم تسلیم
مدتی بزرگ و تا ابد تعظیم


آیه ۴۶-وَ بَیْنَهُما حِجابٌ وَ عَلَی الْأَعْرافِ رِجالٌ یَعْرِفُونَ کُلاًّ بِسِیماهُمْ وَ نادَوْا أَصْحابَ الْجَنَّهِ أَنْ سَلامٌ عَلَیْکُمْ لَمْ یَدْخُلُوها وَ هُمْ یَطْمَعُونَ

میان بهشتیان و دوزخیان
حجاب و پرده ایست به میان
بلندای میان ان دو مکان
اعراف گویند جایگاه مکان
مردانی از اولیای خدا
ساکنند آنجا باذن خدا
اهل بهشت و جهنم را
به سیما شناسند آنان را
فرشتگان ندا دهند به بهشتیان
سلام بر شما ای بهشتیان
وارد نشده اند اعرافیان هنوز
امید دارند به رستگاری فیروز

برخی اعراف را اولیای خدا دانند
برخی افراد ضعیف شان خوانند
که گناهان و صالحاتی دارند
که انتظار لطفی از خدا دارند
شاید چنین باشند اعرافیان
حاکمان اولیایند در اعراف
ضعیفیان حاشیه اند در اعراف
نیکان بهشت و مجرمان دوزخ
ضعیفان منتظر حکم اند اعراف
اولیایی که حاکم اند اعراف
شفاعت کنند ضعیفان اعراف
گر به دوزخ روند گناهشان بوده
بهشت روند به رحمت حق بوده

ومن الله توفیق:

۲۷خرداد ۱۴۰۱/ طبیب حافظ کریمی

شاعر از شما تقاضای نقد دارد

تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
ارسال ایمیل
کاربرانی که این شعر را خواندند
این شعر را 97 نفر 172 بار خواندند
امیر عاجلو (29 /03/ 1401)   | حافظ کریمی (29 /03/ 1401)   |

رای برای این شعر
امیر عاجلو (29 /03/ 1401)  
تعداد آرا :1


نظر 2

سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا