3 Stars

دلنوشته ای بر حزب [۳۲]قرآن، محل میان بهشت و جهنم منتظر حسابرسی (اعراف)

ارسال شده در تاریخ : 29 خرداد 1401 | شماره ثبت : H9421204


[ دلنوشته ای بر حزب ۳۲ آیات ۴۷ تا ۸۷سوره مبارکه اعراف ]

آیه ۴۷-وَ إِذا صُرِفَتْ أَبْصارُهُمْ تِلْقاءَ أَصْحابِ النّارِ قالُوا رَبَّنا لا تَجْعَلْنا مَعَ الْقَوْمِ الظّالِمِینَ

اعرافیان که بهشت نرفته اند
چشم از دوزخیان فرو بسته اند
هرگاه که چشمشان خورد آنان
ناله آرند سوی خدای جهان
قرار مده همراهشان خدواندا
نه ما نه هیچ کسی را خداوندا

چو سیما شناس اند اعرافیان
به سیما شناسند دوزخیان
گاه و بی گاهی چشمان آیند
نالان شده و سجده گاهشان آیند
چو تسلی گیرند و امیدوار
سلام بهشتیان و کنند دیدار
دعای اعرافیان پیام دارد
هوش باشیم و احترام دارد
نگویند به پروردگار جهان
آتش دوزخ یقین رهایمان
گویند با تضرع و التماس
همنشین ظالمان به هراس
با ستمگران ومشرک مجالست
بدتر از دوزخ و آتش مجالست

آیه ۴۸-وَ نادی أَصْحابُ الْأَعْرافِ رِجالاً یَعْرِفُونَهُمْ بِسِیماهُمْ قالُوا ما أَغْنی عَنْکُمْ جَمْعُکُمْ وَ ما کُنْتُمْ تَسْتَکْبِرُونَ

اصحاب اعراف که سیما شناسند
اولیای خدا و درحال سپاس اند
مستقر به جایگاه بلندند اذنش
ناظر مومنان مشرکان سویش
دوزخیان را که به سیما بینند
ندا دهند آنان و چنین گویند
جاه و مال و آنچه فخر میکردید
همواره تکبر و ذوق میکردید
کجایند و سودی نکرد به حالتان
سر افکنیده اید کنون بدا حالتان

چنین گفت سلمان فارسی به ما
ده بار بیش شنیدم ز رسول خدا
تو و امامان پس تو یا علی
اصحاب اعراف اید یا علی
معرفت شما ها ورود بهشت
انکارتان کنند به دوزخ زشت
گریه و سینه زنی شناخت علی
نشاید که چنین شناخت علی
رفتار و گفتار و کردار علی
سر لوحه کنیم و اولاد علی
حق ناحق کنیم بی معرفتیست
خطا را توجیه و شناخت علی
غیبت و تهمت و افترا یکدیگر
معیاری است مگر معیار علی
دست دارازی کنیم به بیت المال
حق است که باشیم شعیه علی
ترس و تهدید زن و گرفتن خط
ندهیم مهریه و گوییم یا علی
یک خانه فروشیم و ده نفر مالک
عدل است و معتقد به عدل علی
گر شتر رد شد ز سوراخ سوزن
ما هم شفاعت شویم بدست علی
زینبی که آویزی به عاریه برد
دید و گفت کجا آوردی جان، علی
گفت به عاریه از بیت المال است
نبود عاریه قطع دست حکم علی
نه شفیع و نه رفیق نَبُود مرام علی
جز رضا شود کسی را خدای علی
تسلیم شویم وگردیم عبدالهی
دادرسی داریم به نام یداللهی

آیه ۴۹-أَهؤُلاءِ الَّذِینَ أَقْسَمْتُمْ لا یَنالُهُمُ اللّهُ بِرَحْمَهٍ ادْخُلُوا الْجَنَّهَ لا خَوْفٌ عَلَیْکُمْ وَ لا أَنْتُمْ تَحْزَنُونَ

خطاب به مستکبران جهان اینست
اینانی که کنون در بهشت بینید
قسم خوردید که هرگز نمی بینید
رحمتی ندهیم به آنان ما
داده ایم و کنید نظاره شما
وارد بهشت شوید بی خوف و اندوهی
به ترازو آمده اعمالتان کوهی

تحقیر و قضاوت زود نکنید
دست خود اعمال دود نکنید
طبیب و عالم و استاد و تاجر
القاب دنیا به شماست فاخر
اعمال شناسیم و تسلیم خدا
القاب بی ارزش و ارزشش دنیا
گاهی عالمی را دار میکشیم
شاه ظالمی به بار می کشیم
طبیب حاذقی را کار میکشیم
وزیر و وکیل اعمال میکشیم
کشاورزی شود حبیب خدا
کارگری شود به جنت ما
پیر زنی که نداشت خرد
شفاعت کند و انسان خرد
صالح ایم و صالحان طلبیم
مالک ایم نه مالکان طلبیم
عالمیم نه عالمان طلبیم
قادریم نه قادران طلبیم
راه ما حق و یکی بیشتر نیست
جز به آن راه نزد ما حق نیست
مستقیم باشید به نزد من اید
غیر مستقیم یقین بی من اید

آیه ۵۰- وَ نادی أَصْحابُ النّارِ أَصْحابَ الْجَنَّهِ أَنْ أَفِیضُوا عَلَیْنا مِنَ الْماءِ أَوْ مِمّا رَزَقَکُمُ اللّهُ قالُوا إِنَّ اللّهَ حَرَّمَهُما عَلَی الْکافِرِینَ

ندا دهند دوزخیان به اهل بهشت
آب و آنچه خدا روزیتان کرده
اندکی ما دهید عطایتان کرده
گویند بهشتیان به دوزخیان
بی اذنیم حرام کرده خدایمان

عجبا خدا و به حکمت او
به علیم و بصیر و به عزت او
شاه بودند جهان گدا رد گردند
گدایی افتادند جهان بد کردند
ندا ها بلند و لب ها تشنه
خواری افتادند شکم ها گشنه
یاری طلبند و یاری نیست
به ذلت افتادند و علت چیست
دلیل و برهانی ندارند آنان
ستم نکرده کسی بر آنان
جو کاری و جو درو کنی
جور کاشته جو درو کنی

آیه ۵۱-اَلَّذِینَ اتَّخَذُوا دِینَهُمْ لَهْواً وَ لَعِباً وَ غَرَّتْهُمُ الْحَیاهُ الدُّنْیا فَالْیَوْمَ نَنْساهُمْ کَما نَسُوا لِقاءَ یَوْمِهِمْ هذا وَ ما کانُوا بِآیاتِنا یَجْحَدُونَ

کسانی که یقین در دنیا
بازیچه گرفتند دین را
به بازی بودند و غرورشان
گشته پس انداز دنیایشان
فراموش کرده بودند روز جزا
و تکذیب میکردند آیات خدا
فراموشی سپاریم یقین آنان
بی رحمتند و عذاب جاویدان

اهداف واهی و آمال بیهوده
رنج است و اوهامند آسوده
ترک کنیم روز آنان را
رها کنیم حال خود آنان را
فراموش کنید فراموش شوید
یاد کنید و به یاد من شوید
به خواری بیافتید دریوزگی
چوخوکان بمالید بخود پوزگی
حکومت قیامت به حکم خداست
و حاکم یقینا فقط کبریاست
تظاهر، ریا و نفاق و دروغ
در آنجا نشاید کسی را فروغ
عدالت به کیفر که اعمال توست
تفضل و رحمت که کردار ماست
گدا و وزیر و وکیل و طبیب
بصالح درآید شود من حبیب
به کیفر در آید فراموش کنم
شرابش بخون و لجن حکم کنم
فراموش دراید فراموش کنم
به حرفم دراید یقین گوش کنم

آیه ۵۲- وَ لَقَدْ جِئْناهُمْ بِکِتابٍ فَصَّلْناهُ عَلی عِلْمٍ هُدیً وَ رَحْمَهً لِقَوْمٍ یُؤْمِنُونَ

کتابی فرستادیم بر آنان ما
به دانش تفصیل دادیم آنان ما
هدایت کند ایمان آورندگان
لطف و رحمت ز خدای جهان

هیچ کس را خداوند جهان
موعظه نکرده چون قرآن
ریسمان محکم و امن خدا
بهار قلب هاست بهار خدا
چشمه سار علم و جلای قلوب
رحمت الهی و گناهان به ذوب
رفتند یاد دارندگان قرآن کریم
ماندند فراموش شدگانی چو رجیم
اینست گفتار علی از قرآن
بیاندیش و تعقل کن در آن
هدایتگر اهل باورست قران
نه لجوجِ بهانه گیر بی ایمان

آیه۵۳-هَلْ یَنْظُرُونَ إِلاّ تَأْوِیلَهُ یَوْمَ یَأْتِی تَأْوِیلُهُ یَقُولُ الَّذِینَ نَسُوهُ مِنْ قَبْلُ قَدْ جاءَتْ رُسُلُ رَبِّنا بِالْحَقِّ فَهَلْ لَنا مِنْ شُفَعاءَ فَیَشْفَعُوا لَنا أَوْ نُرَدُّ فَنَعْمَلَ غَیْرَ الَّذِی کُنّا نَعْمَلُ قَدْ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ وَ ضَلَّ عَنْهُمْ ما کانُوا یَفْتَرُونَ

آیا منکران کتاب ما قرآن
جز تحقق وعده های قرآن
انتظار دگری داشتند آنان
روز تاویل کتاب فرا رسد
قیامت و حسابرسی به پا رسد
لهو و لعب بودند و بازی دنیا
فراموش کرده بودند روز جزا
گویند رسولان همه حق بودند
رد کردیم و گفتیم ناحق بودند
شفیعانی هست شفاعتمان کنند
ممکن است دنیا بازگشتمان کنند
کاری جز آنکه کردیم انجام دهیم
حسرت بی فایده و مهلت ندهیم
قطعا زیان دیده و باخته اند
به دروغ خدایانی ساخته اند
بتان شفعیان می پنداشتند
بد پنداشته و بد می پنداشتند

جدی گیرید هشدارهای قرآن را
تعقل کنند بینند ناله آنان را
اعتراف و آرزو در روز جزا
بی فایده است و توجیه خطا
جایی نرسد ناله هایشان آنجا
نیازمندیم به ناله های دنیا
دو خسارت بزرگ کل انسانها
انکار قرآن و جزاست انسانها
برگشتی کار نیست بعداز مرگ
نچسبد درختی گر افتد برگ
کاش و آرزو چیزی ندهند کسی
کتاب است و حساب و دادرسی
بیهوده نیامدیم که بیهوده رویم
به حکمت آمدیم و حکمت رویم
عزت داریم و عزت مندیم
خلیفه الله و قدرت مندیم
تسلیم شویم یقین تکریمیم
مغرور شویم یقین تسلیمیم

آیه ۵۴-إِنَّ رَبَّکُمُ اللّهُ الَّذِی خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ فِی سِتَّهِ أَیّامٍ ثُمَّ اسْتَوی عَلَی الْعَرْشِ یُغْشِی اللَّیْلَ النَّهارَ یَطْلُبُهُ حَثِیثاً وَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ وَ النُّجُومَ مُسَخَّراتٍ بِأَمْرِهِ أَلا لَهُ الْخَلْقُ وَ الْأَمْرُ تَبارَکَ اللّهُ رَبُّ الْعالَمِینَ

پروردگار عالمیان خداوندیست
در شش روز آفرید کل جهانیان
آسمان ها و زمین را که آفرید
خلقت عرش پرداخت و کرد پدید
روز را با پرده ی شب پوشانید
پی در پی و با شتاب پویانید
خورشید و ماه و ستارگان
تسلیم اند فرمان خدای جهان
آگاه باشید که آفرینش ز خداست
فرمانش نافذ و مقامش اعلاست
خجسته و مبارک خدای عالمیان
مدبر و حکیم و علیم بسی مهربان

کون فیکون می کند خدا
چرا به شش روز کرد بنا
تَاَنی و تدریج سنت اوست
حکیم و به حکمت ید اوست
عجول و شتاب بی دلیل
کسی نه جز شیطان ذلیل
به آنی جهان را می آفرید
به حکمت به آنی نیافرید
حجت قرار داد بر خلقش
به مرور ادا کنند حقش
کار شیطان تعجیل و شتاب
کار رحمان صبر و انتخاب
محمد را اندک اندک نه تمام
چهل سالگی کند پیامبر عام
پس گفته دوست دارد صابران
چون صبور است مالک جهان

آیه ۵۵- اُدْعُوا رَبَّکُمْ تَضَرُّعاً وَ خُفْیَهً إِنَّهُ لا یُحِبُّ الْمُعْتَدِینَ

تضرع و پنهانی راز و نیاز کنید
آهسته خوانید و ستم نکنید
دوست ندارد تجاوزگران به خلق
آرامش دل نه سلب آسایش خلق

با ادب باشید و صدا نکنید
شکل شیون هرگز دعا نکنید
دستان رها کنید سوی آسمان
خالی نیاید یقین بسوی زمین
باحیاست و محروم نکند
دست و خالی رها نکند
پنهانی و بی ریا دعا کنید
اخلاص در آیید و صفا کنید
زبان نماینده وجودتان باشد
قلب بشکند به سودتان باشد
بلند و بی تضرع دعا کنید
ریاست و تجاوز بخدا کنید
پنهانی و با اخلاص ندا میکرد
زکریا این گونه دعا میکرد

آیه ۵۶-وَ لا تُفْسِدُوا فِی الْأَرْضِ بَعْدَ إِصْلاحِها وَ ادْعُوهُ خَوْفاً وَ طَمَعاً إِنَّ رَحْمَتَ اللّهِ قَرِیبٌ مِنَ الْمُحْسِنِینَ

پس از اصلاح زمین
نه فساد کنید و نه کین
بخوانید خدا با بیم و امید
نزدیکید رحمت خالق حمید
نیکوکاران را خدا قطعا
رساند همای سعادتمند

لقمان حکیم فرزند را گفت
بشکافند دل مومنی را گر
دو نور بیشتر نخواهی نگر
نور ترس الهی یکی ز آن
امید و رحمت که نور دگر
هردو یکسان و ز یک نورند
گر نباشد دلان یقین کورند
انبیاء و کتب خداوندی
کرد بشر را مصلح و بندی
پس به اصلاح شدیم لطفش
گر فساد کنیم ، کنیم ظلمش

آیه ۵۷- وَهُوَ الَّذِی یُرْسِلُ الرِّیَاحَ بُشْرًا بَیْنَ یَدَیْ رَحْمَتِهِ حَتَّى إِذَا أَقَلَّتْ سَحَابًا ثِقَالًا سُقْنَاهُ لِبَلَدٍ مَیِّتٍ فَأَنْزَلْنَا بِهِ الْمَاءَ فَأَخْرَجْنَا بِهِ مِنْ کُلِّ الثَّمَرَاتِ کَذَلِکَ نُخْرِجُ الْمَوْتَى لَعَلَّکُمْ تَذَکَّرُونَ

ایه ۵۸- وَالْبَلَدُ الطَّیِّبُ یَخْرُجُ نَبَاتُهُ بِإِذْنِ رَبِّهِ وَالَّذِی خَبُثَ لَا یَخْرُجُ إِلَّا نَکِدًا کَذَلِکَ نُصَرِّفُ الْآیَاتِ لِقَوْمٍ یَشْکُرُونَ

بادها مژده ی باران اند ز پیش

بشارت رحمت اند ز رب خویش
دوش کِشند ابرهای گرانباری
سرزمین های مرده کنند راهی
بِرآنیم و آن جا ببارانیم
بیجان جان نهیم که جانانیم
ز خاک مرده انواع میوه ها
برآوردیم و بدینسان مرده ها
ز قبر ها بُرون آریم روز جزا
باشد که پند گیرند زین آیات
آشکارا بیان کنیم یقین آیات
زمین پاک و مهیای به کاشت
گیاهش پاک اذن ما برداشت
زمین ناپاک و نامناسب کاشت
جز اندک بیفایده ست برداشت
گروهی که شکر گزارند یقین
تعقل میکنند آیات گونه گون

مربی و قابلیت لازم اند یکجا
باران از خدا و مزرعه از ما
مبداء و معاد قرین میسازد
مرده را زنده ، زنده میراند
نور تاباند به اقیانوس ها
تبخیر و درآیند به آسمانها
تراکم بگردند بشکل ابرها
سواری بگیرند پشت بادها
روانه در آیند به سرزمین ها
رسند بمقصد و فرود آب ها
زمین مناسب گلی پس دهد
مناسب نباشد خسی میدهد
نه باران نه ابرها فرقی نبود
زمین و زمینه بحاصل ستود

ایه ۵۹- آیه لَقَدْ أَرْسَلْنا نُوحاً إِلى قَوْمِهِ فَقالَ یا قَوْمِ اعْبُدُوا اللهَ‌ ما لَکُمْ مِنْ إِلهٍ غَیْرُهُ إِنِّی أَخافُ عَلَیْکُمْ عَذابَ یَوْمٍ عَظیم

سوی قومش فرستادیم نوح را
او چنین گفتا و خواستا خویش را
پرستش کنید خدای یگانه را
معبودی نیست جز او شماها را
پرستش کنید غیر مالک حق
ترسم برشما عذاب بزرگ حق
عظیم است روز قیامت قطعا
کیفرش سخت، مجازات حتما

نوح آمد و هزارن سال دنیا زیست
ملک الموت دیدو گفت آنی نیست
یک هزار سال فقط پیامبر بود
وقعت رجعت جز سایه نرسید
اذن داد داس زمین بگذارد
نور رها و به سایه ای آید
نهایت بدنیا که صدساله ایم
به اوهام و احوال دیوانه ایم
به پلکی نشیند به سینه مَلک
چو آردی که ریزند درون الک
نباشد وفایی به ماها ز فلک
فلک نیز بزودی شود آرد الک

آیه ۶۱- قَالَ الْمَلَأُ مِنْ قَوْمِهِ إِنَّا لَنَرَاکَ فِی ضَلَالٍ مُبِینٍ

اشراف و بزرگان قوم نوح
گفتند و تاکید کردند به نوح
گمراهی آشکار بینیم تو را
گمره را چه راهنمایی روا

هیبت و زینت و جمال دنیا
به کبر و جهالت،کمال شد انها
توقع نداشتند کسی دیگری
بتان را ستاند به طغیانگری
بزرگان و اشراف و ملا نما
بدنبال نفس اند یقینا هوا
نشاید ستایش رسول خدا
و عبدان نفسند نه عبد خدا
غروران پذیرند مگر پند کس
جهالت گزینند و شیطان نفس
تعصب به بتها به غیرت شده
ضلالت پذیری به رغبت شده
اسطوره بتها و جیب ها طلا
یکتا پرستی و نوح شد بلا
سفیه و گمراه و مجنون و ذلیل
میگفتند به نوح آن رسول جلیل

ایه ۶۲-أُبَلِّغُکُمْ رِسَلَتِ رَبِّى وَأَنصَحُ لَکُمْ وَأَعْلَمُ مِنَ اللَّهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ‏

پیامبر خدا هستم و پیام رسان
اندرز دهنده راهنمای مردمان
چیز هایی دانم از خدای جهان
نا آگاهید شما و جاهل آن

رسالت یافته ام به هدایتتان
دعوت کنم سوی خدایتان
نه مجنون نه سفیه نه گمراهم
تسلیم اویم اوست همراهم
شریعت جهانی دارم اولولوالعزم
نظم آمده ام حکم ناظم نظم
خیر خواه و اندرز گویتان هستم
رسول یگانه و یگانه پرستم
کتاب و شریعت و عبادات دارم
عقود و ایقاعات و تعزیرات دارم
روح و ریحان رسید کنید عمل
حفر نیران رسید نکنید عمل

آیه ۶۳-أَوَ عَجِبْتُمْ أَنْ جائَکُمْ ذِکْرٌ مِنْ رَبِّکُمْ عَلى رَجُلٍ مِنْکُمْ لِیُنْذِرَکُمْ وَ لِتَتَّقُوا وَ لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ

در عجب اید مردی از خودتان
آگاه دهنده شد پیام خدایتان
بیمتان دهد عاقبت فعل خلاف
پرهیزگار شوید و نکنید خلاف
مشمول رحمتش شوید شاید
تسلیم شوید و دوری از باید

صاحب نام شوید با ذکر خدا
کائنات رسید گر تسلیم خدا
مقامات و کمالاتِ علمی دنیا
کسبی و مطلوبِ حال آدمها
تلاش و کوشش بدست آرد
نه انتظار بی خون دلی آید
امامت و نبوت اینطور نیست
پست و کلید و دستاورد نیست
نه کسبی اند و نه مطلوب اینها
موهب و طالح دهد به انسانها
ریاضت کشیدم شوم پیغمبر
طالب است نه مطلوب هر قنبر
دوست ما را و همه نعمت فردوس شما
پند و اندرز کنم تشویق نعمت چرا

آیه ۶۴-فَکَذَّبُوهُ فَأَنْجَیْنَاهُ وَالَّذِینَ مَعَهُ فِی الْفُلْکِ وَأَغْرَقْنَا الَّذِینَ کَذَّبُوا بِآیَاتِنَا ۚ إِنَّهُمْ کَانُوا قَوْمًا عَمِینَ

تکذیب رسول و غرق شدند آنان
نجات کشتی و تابعان و جانداران
نادان بودند تکذیب کنندگان
هلاک کردیم و ذلیل آن کور دلان

نهصد و پنجاه سال شدند به خطاب
مُصِر شدند به کفر و مستحق عذاب
طوفان نازل و نجات نوح نبی
کشتی سواران و همراهان نبی
قولی هشتاد و به قولی هشت
بَری و بحری هر کدام یک جفت
بلند شدند زمین آبهای جوشان
ظاهر گردیدند، بادها و طوفان
موج مابین نوح و پسر

پدر حائل و غرق شد پسر
کشتی تلاطم اهل آن مایوس
مهلم نوح و توسل نا مایوس
به اسماء خمسه در آمد نوح
دلگرم و پشتش شد به کوه
محمد، علی، فاطمه،حسن و حسین
نجات خدا که رسیدند به حسین
سوال کردند رضا که عدالت است
غرق کند بیگاهی که طفلان است
فرمود در آنها نبوده است طفلی
عقیم کرد خدا سالان پیش قومی
هر که غائب باشد از امری
پس رضایت دهد همان امری
مثل آن باد که شاهد بوده
که به جا آورده عامل بوده
پس از نوح کنند کسان کفر ما
هلاکت رساند چو آنان خدا

آیه ۶۵- وَإِلَىٰ عَادٍ أَخَاهُمْ هُودًا ۗ قَالَ یَا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ مَا لَکُمْ مِنْ إِلَٰهٍ غَیْرُهُ ۚ أَفَلَا تَتَّقُونَ

هود را فرستادیم سوی قوم عاد
برادر بود قوم و دعوت کند معاد
گفت قوم را خدا را پرستش کنید
نیست رَبَّی جز او تقوای او کنید

مقتضای فطرتتان خدای واحد را
پرستید و لاشریک اعتراف ،او را
اخوت به چهار نوع بیشتر نیست
گاهی نسبی و گاهی رضایی است
گاهی ایمانی و گاهی قومی است
اخوت انبیاء که قومشان داشتند
اینان مومن و آنان شرک داشتند
اخوت قومی نه اخوتی دیگر
ترغیب دلهاست نه چیز دیگر

آیه ۶۶-قَالَ الْمَلَأُ الَّذِینَ کَفَرُوا مِنْ قَوْمِهِ إِنَّا لَنَرَاکَ فِی سَفَاهَةٍ وَإِنَّا لَنَظُنُّکَ مِنَ الْکَاذِبِینَ

دستخوش نادانی ببینیم تو را
دروغگویی بیش نپداریم تو را
بزرگان قومش که کافر بودند
اینگونه با هود به گفتار بودند

افرادی که چشم پرکن اند
متکاثر زرندوزِ کور دل اند
چو نوح مقابل هود ایستادند
مَلَا اند و کافرو جهل استادند

آیه ۶۷- قَالَ یَا قَوْمِ لَیْسَ بِی سَفَاهَةٌ وَلَٰکِنِّی رَسُولٌ مِنْ رَبِّ الْعَالَمِینَ

فرستاده ی پروردگار جهانهایم
سفیه نییم هدایتگر انسانهایم

وقار و ادب که خاص انبیاء خداست
نشد دلسرد و مایوس ، نبی خداست
وضع رفتار و گفتار و کردار هود
بهترین دلیل و برهان عقلانی بود
رسالت عقل کل ،سفاهت نمیگنجد
گمراه بودند و گمراه، راه نمیگنجد

آیه ۶۸- أُبَلِّغُکُمْ رِسَالَاتِ رَبِّی وَأَنَا لَکُمْ نَاصِحٌ أَمِینٌ

مامور ابلاغ پیامهای خدا هستم
خیر خواه امینی برای شما هستم

مُبرایم ز آنچه پندارید مرا
رساننده ی پیغام حق به شما
حلیه گر و خائن نباشم من
امین و خیرخواه شماییم من
کم و زیادی پیام های خدا
نه ،خالصانه ابلاغ کنم شما
گرایش شما به دین خدا
هدفی جز آن نیست یقین مرا
امینم نه دروغگو پندارید
میدانید و اعراض میدارید
امور اعتقادیه، اخلاق فاضله
مواعظ حق و اعمال صالحه
نصایح عبادات و معاملات عادله
معاشرت نیک و حدود الهیه
احکام و دستور خدای جهان
ابلاغ کنم شما و اهل جهان

آیه ۶۹-أَوَعَجِبْتُمْ أَنْ جَاءَکُمْ ذِکْرٌ مِنْ رَبِّکُمْ عَلَىٰ رَجُلٍ مِنْکُمْ لِیُنْذِرَکُمْ ۚ وَاذْکُرُوا إِذْ جَعَلَکُمْ خُلَفَاءَ مِنْ بَعْدِ قَوْمِ نُوحٍ وَزَادَکُمْ فِی الْخَلْقِ بَسْطَةً ۖ فَاذْکُرُوا آلَاءَ اللَّهِ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ

عجب دارید مردی از سوی خدا
فرستاده شود به سوی شما
تذکری دهد که به بیم شوید
ز هول و عذاب قیامت رهید
به هوش باشید شمارا خدا
پس از هلاکت قوم نبی خدا
جانشین قرار داد به جای انها
فزونی بخشید یقین شماها را
یاد آرید نعمت ها ی پروردگار
شاید شوید شماها رستگار

ذکر خدا تنها سبیل رستگاری
کفران نعمتش یقین گرفتاری
خلیفه و قائم مقام خداوندی
بعد از افناء قوم نوح نبی
که بیان هود به قومش بود
دو امر را مقصود بیانش بود
ترغیب بندگی و تسلیم خدا
ترهیب شرک و نفی غیر خدا
حال دانید که آلاء الهی چیست
اعظم نَعم الهی ولایت علی است

آیه ۷۰-قَالُوا أَجِئْتَنَا لِنَعْبُدَ اللَّهَ وَحْدَهُ وَنَذَرَ مَا کَانَ یَعْبُدُ آبَاؤُنَا ۖ فَأْتِنَا بِمَا تَعِدُنَا إِنْ کُنْتَ مِنَ الصَّادِقِینَ

گفتند قوم عاد با کبر و غرور
او را اینگونه تمسخر و شرور
سراغ ما آمدی که همین گویی
یگانه پرستیم ، نه بت جویی
رها کنیم خدایگان نیاکان را
هرگز رها نکنیم خدایان را
گر راستگویی و عذاب ترسانی
نازل کن عذابی که می ترسانی

قد بلند و تن های نیرومند
جسم قوی و هیکل برومند
داشتند و بی خرد بودند
دیده و بی عبرت بودند
تمسخر گرفتند و در اوهام
بت پرسیدند آن بی عقلان
تراشیده های به دست خویش
گرفتارنشاید مگر جهل خویش
سنگ و خشت و طلای بیجانی
چگونه حفظ کند یقین انسانی
خوی شیطانی و نفس انسانها
گاهی خنده آرد لب حیوانها

آیه ۷۱-قَالَ قَدْ وَقَعَ عَلَیْکُمْ مِنْ رَبِّکُمْ رِجْسٌ وَغَضَبٌ ۖ أَتُجَادِلُونَنِی فِی أَسْمَاءٍ سَمَّیْتُمُوهَا أَنْتُمْ وَآبَاؤُکُمْ مَا نَزَّلَ اللَّهُ بِهَا مِنْ سُلْطَانٍ ۚ فَانْتَظِرُوا إِنِّی مَعَکُمْ مِنَ الْمُنْتَظِرِینَ

چنین گفت هود به قوم ناسپاس
با این اعمال و عقاید بی اساس
قطعی شد غضب الهی و انقریب
گرفتار جهل و ضلالتید و فریب
برسرنامهایی که شما و پدرانتان
مجادله اید که نامیده اید بتانتان
نازل نکرده دلیلی خدای جهان
پرستش کنید و عبادتِ بتان
منتظر باشید و منتظرم چو شما
عذاب خواهد بود یقین برای شما

واقع شد بیفتاد و واجب شد
العذاب و وجوب عذاب واقف شد
خشمی است سوی پروردگار جهان
حتمی است و ندارید یقین امان
بتان الله گوئید که الله نمیشوند
بیشعوران طبیب گوئید مگر شوند

آیه ۷۲-فَأَنْجَیْنَاهُ وَالَّذِینَ مَعَهُ بِرَحْمَةٍ مِنَّا وَقَطَعْنَا دَابِرَ الَّذِینَ کَذَّبُوا بِآیَاتِنَا ۖ وَمَا کَانُوا مُؤْمِنِینَ


نجات دادیم هود و تابعان با ایمان
سبب رحمتی که داریم به مومنان
بریدیم دنبالهِ تکذیب کنندگان
غضبی که داریم یقین بر آنان

تمرد و اصرار بر تکذیب
مستحق عذاب شود تکلیف
استیصال گردند تکذیب کنندگان
و رفاه رسند ایمان آورندگان
کیفیت نزول عذاب به قود عاد
عبرت گیران را کند یاد معاد
قومی که ساکن احقاف بودند
ریگستانی میان عمان و یمن
اشتغال بت پرستی داشتند
مبعوث گردانید خدای با عزت
همواره دهد مخلوقات رحمت
هود آمد بعد از مدتی دعوت
قلیلی مومن و کثیری ظلمت
پنهان میداشتند ایمان خویش
اصرار و تمادی به کفر خویش
به غایت مستحق غضب شدند
هفت سال منع باران عذب شدند
زرع و ثمری نشد هیچ رویش
ناچار شدند به هجرت و کوچش
هفتاد تن از روسا به دفع عذاب
حرم مکه شدند به رفع عذاب
حاکم مکه معاویته بن بَکر
یک ماه پذیراییشان را امر
صبح و شام به ضیافت بودند
قوم فراموش و به شربت بودند
دشوار شد حاکم مکه حالشان
اظهار نکرد و نرفت سراغشان
جزع و فزع نمودند بیت الله
باران خواستند رَبِ بیت الله
سه ابر سیاه و سرخ و سفید
وادی مغیث آمدند به پدید
نظاره آمدند تمام قوم آنگاه
ابر سیاه ریح عاصف ریخت گاه
مهیبه صرصر ز ابرها ظاهر
سوزاند جمیع قوم بد ظاهر
مردان قوی هیکل را باد
از زمین کِنده چو کاه آزاد
برخورد میکردند آسمان بر هم
متلاشی می شدند و فانی هم
درون خانه پنهان و در بسته
اذن الله باد درها شدند کسته
هوا پرت شدند از روزنه ها
هلاک شدند اثری نماند انها
قدر اندازه انگشتری این باد
زمین برآمد هلاک قوم عاد
روزگار قوم عاد تباه گردید
عبرت آرد و شاید نگاه گردید

آیه ۷۳-وَإِلَىٰ ثَمُودَ أَخَاهُمْ صَالِحًا ۗ قَالَ یَا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ مَا لَکُمْ مِنْ إِلَٰهٍ غَیْرُهُ ۖ قَدْ جَاءَتْکُمْ بَیِّنَةٌ مِنْ رَبِّکُمْ ۖ هَٰذِهِ نَاقَةُ اللَّهِ لَکُمْ آیَةً ۖ فَذَرُوهَا تَأْکُلْ فِی أَرْضِ

فرستادیم صالح به قوم ثمود
برادر قومی بود صالح به ثمود
یگانه پرستید به قومش گفت
خدایی نیست جز او آنان گفت
معجزه ی آشکاری سوی خدا آمد
حجتی برای شماست و یقین امد
شترش فرستاده خدا سوی شما
رها کنید در زمین کند چَرا
مبادا رسانید آسیبی به او
آزاد است او و آیتی از او
جز آن کنید که آن شما گفتم
عذاب دردناکی شوید قومم

قوم ثمود هم شبیه قوم عاد
بین شام و یمن سکونت نهاد
سر زمین پر برکتی داشتند
کشاورزی و دامپروری داشتند
ییقلاقشان براه و قشلاقشان براه
فلاحت مساعد و زندگی به رفاه
زمستانشان به خانه های امن
تابستان دشت های پر چمن
کاخ های سنگی و سر به فلک
آردشان فزونی درون الک

آیه ۷۴-وَاذْکُرُوا إِذْ جَعَلَکُمْ خُلَفَاءَ مِنْ بَعْدِ عَادٍ وَبَوَّأَکُمْ فِی الْأَرْضِ تَتَّخِذُونَ مِنْ سُهُولِهَا قُصُورًا وَتَنْحِتُونَ الْجِبَالَ بُیُوتًا ۖ فَاذْکُرُوا آلَاءَ اللَّهِ وَلَا تَعْثَوْا فِی الْأَرْضِ مُفْسِدِینَ

جانشین عاد شدید فراموش نکنید
نعمتها داد و سرزمین ستایش کنید
برج سازید دشت ها و ییلاق کنید
تراشیده کوهها و به قشلاق کنید
شاکر باشید و تسلیم پروردگار
فساد نیانگیزید سرزمین گردکار

قصرهای عالیه و امارات مرتفعه
نعمات الهی و تسلیم رب مطلقه

آیه ۷۵- قَالَ الْمَلَأُ الَّذِینَ اسْتَکْبَرُوا مِنْ قَوْمِهِ لِلَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا لِمَنْ آمَنَ مِنْهُمْ أَتَعْلَمُونَ أَنَّ صَالِحًا مُرْسَلٌ مِنْ رَبِّهِ ۚ قَالُوا إِنَّا بِمَا أُرْسِلَ بِهِ مُؤْمِنُونَ

مَلاک و اشراف و ثروتمندان
ظاهری خوش و باطن بدان
که بزرگان قوم صالح بودند
مخالفان سخت صالح بودند
گردنکشان قوم به مستضعفان
که ایمان آورده بودند آنان
گفتند که براستی شما میدانید
صالح سوی خداست یا نمیدانید
نه تنها دانیم که فرستاده خداست
ماموریتش دانیم که هدایت ماست
ایمان آورده ایم به نبی خدا
با اوییم و هرگز نشویم جدا

سبکبار باشیم پی آزادی
گرانبار باشیم پی آبادی
اشراف به گناه نزدکترند
به توجیه و به نفع دلند
انکار کنند نباشد به نفعشان
به انکار زنده اند و به سودشان
ماده اند و وابسته به مادیات
پوچ اند و هیچ به معنویات
خوف و ایمان به خدای جهان
روح آزاد خواهد نه در زندان

آیه ۷۶-قَالَ الَّذِینَ اسْتَکْبَرُوا إِنَّا بِالَّذِی آمَنْتُمْ بِهِ کَافِرُونَ

مستکبران و گردنکشان گفتند
آن چه را که ایمان آورده اید
کافریم و منکریم یقین گفتند
رسالت و نهی مالک رسل گفتند

وای از زمانی که انسانها
گرفتار غرور شوند آنها
کبر رانده را راند و شد یاغی
قسم خورده، راند کند یاغی
سالهاست که طغیانگری کارش
تور افکنده انسان گرفتارش
سخت دشمنی رانده با انسان
پست تر کند تسلط از حیوان
گاهی شکل پول گاهی به فقر
گاهی شکل عالم گاهی به جهل
گاهی تظاهر و گاهی طبیب
گاهی تمسخر و گاهی حبیب
گاهی رضا وگاهی به افترا
گاهی غریب و گاهی به آشنا
یاد گرفته و سالها به کمین
قسم خورده انسان کند بی دین

آیه ۷۷-فَعَقَرُوا النَّاقَةَ وَعَتَوْا عَنْ أَمْرِ رَبِّهِمْ وَقَالُوا یَا صَالِحُ ائْتِنَا بِمَا تَعِدُنَا إِنْ کُنْتَ مِنَ الْمُرْسَلِینَ

کشتند شتر و سرپیچی فرمان
تمسخر گرفتند به رسول زمان
گر پیامبری و فرستاده ی خدا
عذاب آر وعده ای که داده خدا

وحی آمد به صالح انقریب
شتر کشند و گرفتار عذیب
جمع کرد مومنان صالح گفت
قاتل ناقه امسال آید؛ گفت
گفتند کشیم هرکه پسر زائد
ده زن حامله پسر زائید
نُه کشتند و یکی غائب
بود قاتل ناقه و غیب
بالغ شد و ناقه بکشت
تقسیم قوم کرد گوشت
خوردند و تمسخر کردند
گفت نبی توبه برگردند
سه روز مهلت بود آنان را
کو گوش شنوای خدا خوان را

آیه ۷۸-فَأَخَذَتْهُمُ الرَّجْفَةُ فَأَصْبَحُوا فِی دَارِهِمْ جَاثِمِینَ

زلزله ای سخت دچار گشتند
خواب بودند و بی جان کشتند

مهلت فرار رسید و توبه نشد
عذاب امد و فرصت توبه نشد
کاخ ها ریخت و شد تله ای خاک
مزارع خشک و آبها درون چاک
آنچه یافته بودند به صد سالی
آنی رفت و گرفتار شدند چالی
آدمی که به دمی بند است
جهل نسیت ادعای خداوند است
عبرتی نیست بنی آدم را
شب تجارت و روز غم را
انعقاد داشت که طلا بردارد
خبر آمد تابوتی نیاز دارد
تعهد کرد که خانه ای سازد
باخبر شد خانه ساز بازد
عمر آه و آه دمی بند است
آدمی را کفن نیازمند است
لقمه ای نان که بیشتر نخوری
قصه ی نان دادن چرا خوری
آنچه لوح نوشته همان حق است
عقلی باشد که دنبال ناحق است
کاخ و کوخ نشین عدالت شد
قطعه ای که نام گور حک شد

آیه ۷۹- فَتَوَلَّىٰ عَنْهُمْ وَقَالَ یَا قَوْمِ لَقَدْ أَبْلَغْتُکُمْ رِسَالَةَ رَبِّی وَنَصَحْتُ لَکُمْ وَلَٰکِنْ لَا تُحِبُّونَ النَّاصِحِینَ

رو برگرداند صالح از قومش
اعراض کرد و دوری از قومش
بتحقیق ابلاغ کردم رسالت خویش
آنچه بودم به امر خدای خویش
جهل و غرورتان شده حاکم دل
دوستان ندارید ناصحان را ز دل

سه روز مهلت و روزها تمام
توبه نکردند و هلاکت تمام
روز اول زرد شد صورت ها
عبرتی نشد به بد طینت ها
روز دوم سرخ شدند گونه ها
دنبال طبیب بودند دیوانه ها
روز سوم سیاه و چهره زغال
باز نشد دل راضی کنند وصال
شب چهارم زلزله ای فرا رسید
روز چهارم دگر کسی آنان ندید
رفتند به تاریخ و شدند عبرت
همواره لعن و نفرین و بی عزت
گردنکشان تاریخ همه شکسته اند
تسلیم شوندگان تخت نشسته اند
آزمون است و دنیا یقین فانی
قبولی سعادت و ردی طوفانی

آیه ۸۰- وَلُوطًا إِذْ قَالَ لِقَوْمِهِ أَتَأْتُونَ الْفَاحِشَةَ مَا سَبَقَکُمْ بِهَا مِنْ أَحَدٍ مِنَ الْعَالَمِینَ

لوط را فرستادیم و قومش گفت
عملی مرتکب شوید تاکنون نشده
درجهان تاکنون کسی به آن نشده
به چه آنید که تاکنون آن نشده

لوط ز پیروان ابراهیم بود
هود و صالح شریعت نوح بود
منشاء اختراع عمل شنیع
شیطان زیبا جلوه داد شنیع
محل سکونت قوم لوط
مرکز راه تجاری بودند لوط
بخل ورز بودند به تجارت ها
شبیخون میزدند و غارت ها
شکل پیر مردی شیطان شد
در میان آن ها انسان شد
تعلیم داد بیرون دوازه شوید
مزاحم تجار پرآوازه شوید
هر مسافری که گذر میکرد
قافله ای بود و گذر میکرد
گیرید و اسیرشان کنید
فعل شنیع و آزادشان کنید
مال اموالشان کنید غارت
تحقیر شنیع و کنید عادت
مجبور شوند که راه عبور
تغییر دهند و شوید به غرور
رفت وبه شکل جوانی شد
خوش اندام و به زیبایی شد
عنوان مسافر شد و بستند
به شنیع حرمتش بشکستند
لذت آمد کامشان جستند
عادتی شد و کنون پستند
بقدری رواج دادند عمل
مرتکب میشدند مجالس عمل
حضور و خفا و آشکارا
رسمیت یافت میان آنها

آیه ۸۱-إِنَّکُمْ لَتَأْتُونَ الرِّجَالَ شَهْوَةً مِنْ دُونِ النِّسَاءِ ۚ بَلْ أَنْتُمْ قَوْمٌ مُسْرِفُونَ

زنان ترک و با مردان به شهوت اید
قوم نابکار و فاسد وبی رحمت اید

گروهی زیاده رو و اسراف پیشه اید
شنیع کارید و جهان بی ریشه اید
زنان رها و به مردان گرویده اید
تجاوز و انحراف فطری رسیده اید

آیه ۸۲-وَمَا کَانَ جَوَابَ قَوْمِهِ إِلَّا أَنْ قَالُوا أَخْرِجُوهُمْ مِنْ قَرْیَتِکُمْ ۖ إِنَّهُمْ أُنَاسٌ یَتَطَهَّرُونَ

جوابی نبود قومش جز این
بیرون رانید اینها را از سر زمین
انسانهایی هستند اینها که خود
پاکیزه قلمداد کنند آیین خود

جواب درستی نداشند قومش
تهدید اخراج و کردند طردش
بی قدرت و خود منزه دانند
خوار شمردند و گفتند خوارند
اقلیت چه به اکثریت کاری
مصلحی و نداری کاری
سبک مغزی و بی خردی جواب دادند
بی احترامی کردند و بیرون راندند
همصدا شوید و با ما مانید
غیر آن کنید یقینا رانید
خرقه آلوده به شراب خویش
برتر شمارند به سجاده خویش
مهاجر و اهل این منطقه نیست
او چه داند که لذت ها چیست
سگ پروری امروزه شده فرهنگ
امر به معروف و نهی از منکر ننگ
بی حجابی و استعمال تلخی ها
برتر انگاری شده بر برخی ها
اذان گفتن ها و اقامه های نماز
تظاهر به ریا و تمسخری به نیاز
عبرت نگیرند و نخواهند هرگز
تا روزی که دارازا خوابند میز

آیه ۸۳- فَأَنْجَیْنَاهُ وَأَهْلَهُ إِلَّا امْرَأَتَهُ کَانَتْ مِنَ الْغَابِرِینَ

پس لوط و خانواده اش را نجات دادیم
جز زنش که با بازماندگان هلاک دادیم

ما در آن دهکده ی پر خانه
مسلمان نیافتیم جز یک خانه
ایمان نیاوردند هیچ کدام حتی
زن لوط و هلاکتش کنیم حتمی

آیه ۸۴- وَأَمْطَرْنَا عَلَیْهِمْ مَطَرًا ۖ فَانْظُرْ کَیْفَ کَانَ عَاقِبَةُ الْمُجْرِمِینَ

بر آنان بارانی عجیب باریدیم
بنگر سرانجام گناهکاران چگونه بود

باقر العلوم در باب قوم لوط
چنین بیان فرموده حضرت لوط
سی سال در میان آن گنهکاران
زیست و سعی به هدایت آنان
مهاجر بود و از آن مردم نبود
ارشاد آمده بود و ازآنان نبود
آن تیره بختان گمراه و کین
نشنیدند سخنانان نبی و دین
پیروی نکردند و گمراه شدند
با عذابی سختی همراه شرند
تنگ چشم و بخیل و دون بودند
دائم الجنابت و نگون بودند

آیه ۸۵- وَإِلَىٰ مَدْیَنَ أَخَاهُمْ شُعَیْبًا ۗ قَالَ یَا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ مَا لَکُمْ مِنْ إِلَٰهٍ غَیْرُهُ ۖ قَدْ جَاءَتْکُمْ بَیِّنَةٌ مِنْ رَبِّکُمْ ۖ فَأَوْفُوا الْکَیْلَ وَالْمِیزَانَ وَلَا تَبْخَسُوا النَّاسَ

بسوی مدین برادرشان شعیب را فرستادیم
به آنان گفت شعیب که سویشان فرستادیم
یگانه پرستید جز او خدایی نیست
برهانی فرستاده واضح و مبرهن است
پیمانه و وزن را تمام دهید
و حق مردمان را کم ندهید
پس از اصلاح دیار فساد نکنید
گر به ایمان اید عدل رها نکنید
سعادت در ایید گر تقوا پیشه کنید
بهتر است به حالتان که چنین کنید

ایه۸۶- وَلَا تَقْعُدُوا بِکُلِّ صِرَاطٍ تُوعِدُونَ وَتَصُدُّونَ عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ مَنْ آمَنَ بِهِ وَتَبْغُونَهَا عِوَجًا ۚ وَاذْکُرُوا إِذْ کُنْتُمْ قَلِیلًا فَکَثَّرَکُمْ ۖ وَانْظُرُوا کَیْفَ کَانَ عَاقِبَةُ

متعرض دین خدا نشوید
باعث تفرق مردمان نشوید
مردمان به سبب ایمانشان
تهدید به ارعاب و آزارشان
نکنید و راهزنانی شیاد
نباشید برنگردید بی یاد
منع عبادات خدا نکنید
حلیه و تزویر و ریا نکنید
تمام کرد نعمتها در حقتان
یاد آرید پاس دارید حقتان
زیاد گرداند نسلهای شما
نعمت بزرگی یقین نسلها
افرادتان که بیشتر گردد
اراده و عقل قویتر گردد
اجتماعتان که بزرگتر شد
قوت و قوایتان بیشتر شد
تسخیر در ایید و جبران کنید
رفع کمبود واحسان کنید
ازدیاد نسل تکامل بشر است
نعمات بزرگ و عامل بشر است
عبرت گیرید از گذشتگان قطعا
عذاب است بر گناهکاران حتما

آیه ۸۷- وَإِنْ کَانَ طَائِفَةٌ مِنْکُمْ آمَنُوا بِالَّذِی أُرْسِلْتُ بِهِ وَطَائِفَةٌ لَمْ یُؤْمِنُوا فَاصْبِرُوا حَتَّىٰ یَحْکُمَ اللَّهُ بَیْنَنَا ۚ وَهُوَ خَیْرُ الْحَاکِمِینَ

در صورت اختلاف میان شما
روی داد عده ای از میان شما
کفر تمایل یافتند عده ای آنها
دست از حق و حقیت نکشید شما
به حق گروید و حقیقت تنها
صبور باشید در مقابل آنها
تا حکم کند میانمان خدا
احکم الحاکمین یقینا خدا
بهترین داور و بهترین قضا

پراکنده دیدی کسان دور من
هراسی ندارم خدا یار من
برگزیدگان کفر و بیدادی
یقینا زیانند چنین رخدادی
سرانجام نیکو به نیکی دهند
به صبر و صداقت به پاکی دهند
ثمر آنچه بینی به دست خودت
به کیفر رسیدی یقین از خودت
بازیگری و ظاهر سازی آنها
عوامفریبی و عوامزدگی آنها
خودمحوری و خودکامگی آنها
همه افت عصیانگری است قطعا
دوری ز خدا و طغیانگری است حتما
دین شناسی و دین باوری ماها
اطاعت و دینداری ماها
انتخاب و انتخابگری ماها
اعتقاد و اعتقاد باوری ماها
همه از الطاف خداوند است
علیم و حکیم و قدرتمند است
حکم خدا به مومنان و مشرکان
صلاحشان است حکم مهربان
حکم ارشادی نسبت به کافران
حکم مولوی نسبت به مومنان
همه رهنمون حکیم حق است
ستم و ستمگریش ناحق است


ومن الله توفیق :
تقدیم به آنانی که نام نیک و اعمال نیک وانهادند و رفتند....

پایان جز هشتم ،حزب سی و دوم

۲۸خرداد ۱۴۰۱/طبیب حافظ کریمی

شاعر از شما تقاضای نقد دارد

تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
ارسال ایمیل
کاربرانی که این شعر را خواندند
این شعر را 86 نفر 162 بار خواندند
امیر عاجلو (29 /03/ 1401)   | حافظ کریمی (29 /03/ 1401)   |

رای برای این شعر
امیر عاجلو (29 /03/ 1401)  
تعداد آرا :1


نظر 2

سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا