3 Stars

دلنوشته ای بر حزب [۳۳] قرآن،سومین نبی اولی العزم ،موسای کلیم الله

ارسال شده در تاریخ : 30 خرداد 1401 | شماره ثبت : H9421217

[دلنوشته ای بر حزب ۳۸ آیات ۸۸ تا ۱۴۱ سوره مبارکه اعراف]

آیه ۸۸- قَالَ الْمَلَأُ الَّذِینَ اسْتَکْبَرُوا مِنْ قَوْمِهِ لَنُخْرِجَنَّکَ یَا شُعَیْبُ وَالَّذِینَ آمَنُوا مَعَکَ مِنْ قَرْیَتِنَا أَوْ لَتَعُودُنَّ فِی مِلَّتِنَا ۚ قَالَ أَوَلَوْ کُنَّا کَارِهِینَ

تکبر می نمودند اشراف قوم شعیب
گفتند با غرور و تکبر آنان به شعیب
تو و کسانی که به تو ایمان آورند
ز ما برگردند و به تو رو آورند
هر آئینه ز قریه بیرون کنیم شما
جز اینکه برگردید دین و آیین ما
گفت شعیب به سران متکبران
هر چند اکراه کنیم ما ز آیئنان

لوط رفت و قومش شد هلاک
شعیب آمد و قومش در هلاک

آیه ۸۹- قَدِ افْتَرَیْنَا عَلَى اللَّهِ کَذِبًا إِنْ عُدْنَا فِی مِلَّتِکُمْ بَعْدَ إِذْ نَجَّانَا اللَّهُ مِنْهَا ۚ وَمَا یَکُونُ لَنَا أَنْ نَعُودَ فِیهَا إِلَّا أَنْ یَشَاءَ اللَّهُ رَبُّنَا ۚ وَسِعَ رَبُّنَا کُلَّ شَیْءٍ عِلْمًا ۚ عَلَى اللَّهِ تَوَکَّلْنَا ۚ رَبَّنَا افْتَحْ بَیْنَنَا وَبَیْنَ قَوْمِنَا بِالْحَقِّ وَأَنْتَ خَیْرُ الْفَاتِحِینَ

چگونه برگردیم دین شما ها ما
حالی که نجات یافتگان خدایئم ما
یقنیا افتراء و دروغ بسته ایم او را
هرگز برنگردیم آیئن باطل شماها را
مگر آنکه مشیت خدایمان باشد
آگاه مطلق به مصالح ما باشد
توکل به او و فتح و فیروزی طلبیم
در نزاع بینمان او به داوری طلبیم
فتح گردان و فاتح مطلق اوست
احکم الحاکمین و علیم مطلق اوست

نمایندگی سخن گوید شعیب
انبیاء پاک اند و یقینا بی عیب
شرک نورزند انبیاء طول حیات
یگانه در حیات و یگانه به ممات

آیه ۹۰- وَقَالَ الْمَلَأُ الَّذِینَ کَفَرُوا مِنْ قَوْمِهِ لَئِنِ اتَّبَعْتُمْ شُعَیْبًا إِنَّکُمْ إِذًا لَخَاسِرُونَ

گردنکش بودند گروهی از قوم شعیب
با تهدید می گفتند به پیروان شعیب
پیروی کنید و سرزمینتان رها کنید
زیانکار شوید و یقینا زیان کنید

مقصودی نداشند گردنکشان مگر
تهدید پیروان و رها کنند نبی
تنها بماند شعیب در مهاجرت
آسوده شوند که او کند هجرت
دشمنی آنان شعیب بود نه قوم او
تهدید درآمدند جدایی افکنند میان او

آیه ۹۱-فَأَخَذَتْهُمُ الرَّجْفَةُ فَأَصْبَحُوا فِی دَارِهِمْ جَاثِمِینَ

زلزله ی سخت و وحشتناکی
فرا گرفت گردنکشان یاغی
شب را که به صبح رساندند آنان
جملگی هلاک و شدند بی جانان

به حدی رسید هنگامیکه کارشان
گمراهی خویش و گمراهی کسان
اصرار بر کفر و منع از هدایتشان
عذاب الهی آمد به سراغشان
مدفون شدند نماند نام و نشانشان
عبرت گیرند شاید هم کیشانشان

آیه ۹۲-الَّذِینَ کَذَّبُوا شُعَیْبًا کَأَنْ لَمْ یَغْنَوْا فِیهَا ۚ الَّذِینَ کَذَّبُوا شُعَیْبًا کَانُوا هُمُ الْخَاسِرِینَ

کسانی که تکذیب شعیب کردند
مگر آن دیار هرگز زندگی کردند
گویا نبودند هرگز در این گیتی
زیانکار بوده و هلاکشان حتمی

شب به شادی بودند و صبح عزا
نه عروس ماند و نه صاحب عزا
کفر میکردند و فخر داشتند دنیا
هلاکت اینجا عذاب سخت آنجا
بی دین آمدند بی دین تر رفتند
هدایت نیافتند و با ذلت رفتند
تاریخ انبیاء پر از عبرت هاست
عبرت آموزان را یقین عزتهاست

آیه ۹۳- فَتَوَلَّىٰ عَنْهُمْ وَقَالَ یَا قَوْمِ لَقَدْ أَبْلَغْتُکُمْ رِسَالَاتِ رَبِّی وَنَصَحْتُ لَکُمْ ۖ فَکَیْفَ آسَىٰ عَلَىٰ قَوْمٍ کَافِرِینَ

روی گرداند از قوم گنهکار شعیب
گفت آنان را شعیب، قوم پر عیب
ابلاغ کردم رسالات پروردگار
نصحیت و گفتم آیات کردگار
فروگذاری نکردم و خیرخواه
بودم شما را نگردید غیر راه
تاسفم نخورم حالتان که کافرید
هلاکت لایق اید،گمراه و کافرید

تلاش کرد و نتیجه نرسید شعیب
بت پرست بودند و قومی پر عیب
تاسف نخورید گمراه ماند کسی
تشکر کنید که همراه ماند کسی
فرود نیاوریم و تسلیم حق نشویم
سرنوشت شوم و یقینا هلاک شویم

آیه ۹۴-وَمَا أَرْسَلْنَا فِی قَرْیَةٍ مِنْ نَبِیٍّ إِلَّا أَخَذْنَا أَهْلَهَا بِالْبَأْسَاءِ وَالضَّرَّاءِ لَعَلَّهُمْ یَضَّرَّعُونَ

شهر و آبادی پیامبری نفرستادیم
بعداز بلا و گرفتاری آنان فرستادیم
زاری و تضرع کنند ، درگاه خدا
توبه آیند و گردنکشی شوند رها

تازمانیکه انسان غرق نعمت است
فراموشکار و کفران نعمت است
گرفتار درد و بلا که می شوند
غفلت برون و ز خواب رها شوند
خالق جویند و اقرار به مخلوقی
جزع کنند و التماس معبودی
جلب کنند توجه خالق خویش
هدایت فرستیم انبیای خویش

آیه ۹۵-ثُمَّ بَدَّلْنَا مَکَانَ السَّیِّئَةِ الْحَسَنَةَ حَتَّىٰ عَفَوْا وَقَالُوا قَدْ مَسَّ آبَاءَنَا الضَّرَّاءُ وَالسَّرَّاءُ فَأَخَذْنَاهُمْ بَغْتَةً وَهُمْ لَا یَشْعُرُونَ

برداشتیم مشکلات و آسایش دادیم
گشایش و نعمت های فراوان دادیم

رونق گرفتند نقصها به فزونی یافت
انفس زیاد و اموالشان فزونی یافت
جای اینکه توجه به خدا کنند
شکر کنند و ز خدا پروا کنند
نعمت و نقمت را از خدا دانند
سوی ما آمده و سوی ما خوانند
گرفتاریهای خویش طبیعی خواندند
چیز تازه ای نیست و نیاکان ماندند
فراز و نشیب دارد دنیا می‌گفتند
زود گذر و ناپایدارشان می گفتند
ناگاه آنان را مجازات کردیم
خبر نداشتند غافلگیرشان کردیم
سخت و دردناک بود مجازاتشان
کیفری حق بر کردار و اعمالشان

فراز و نشیبها دارد این دنیا
زودگذر است و ناپایدار دنیا
کسی وفا نکرده یقین دنیا
دنیا آمدیم که خوشی کنیم دنیا
دنیا دو روز و غم نکنیم دنیا
بیخیال فردا و خوش باشیم دنیا
کی دیده فردا و زندگی کنیم دنیا
امروز را بچسب فردا نیست دنیا
کی مرده کی زنده دلخوشی دنیا
کی رفته کی دیده فقط این دنیا
کجا گرفتیم نبودیم در این دنیا
کجاها گیریم و نباشیم به دنیا
جهنم کجا بود و جهنم این دنیا
بهشت بیخیال و آن هم این دنیا
همه حرف ملاست بچسبیم به دنیا
یقینا فعل و افکار شیطانی است
نه امر خدا و نه فعل ربانی است
بخوانید بگردید و ناظر به دنیا
بفهمید بدانید نمانید به دنیا
تمام حقایق فقط حکم و آیات
به قرآن کتابت به تفسیر روایات
بجز آنکه الله به واضح بیان کرد
بکاری در آیید رجیم حکم آن کرد

آیه ۹۶-وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَىٰ آمَنُوا وَاتَّقَوْا لَفَتَحْنَا عَلَیْهِمْ بَرَکَاتٍ مِنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ وَلَٰکِنْ کَذَّبُوا فَأَخَذْنَاهُمْ بِمَا کَانُوا یَکْسِبُونَ

ایمان و باتقوا بودند اهل آبادیها
میگشودیم باب برکات بر انسانها
آسمان به باران و زمین را رویش
مکلف میکردیم آنها به احسانها
تکذیب کردند آیات و پیغمبران
مؤاخذه نمودیم ما یقین آنان
سبب گناهانشان هلاکشان کردیم
طغیان کردند و گرفتارشان کردیم

خورشید و ماه و ستارگان و هوا
تنفس و نور و راهنمایی داده خدا
باران و برف و تگرگ و باد و نسیم
برکات آسمانی اند و رحمت رحیم
میوه ها، نباتات، امنیت و آسایش
برکات زمینی و مکلفیم بستایش
ایمان و تقوا باعث نزول برکات
اندک ناکافی و اکثریت به برکات
اندکی ایمان وجمع بفسق و فجور
طرد ایمان،حکومت فسق و فجور
کافی نباشد و عذاب خدا قطعی
خشکسالی فساد و ناامنی حتمی
دو جور امتحان کند خدا همه را
بیماری و فقر و مشکلات ظاهری
رفاه به ظاهر و مشکلات باطنی
کارخانه و ویلا و ثروتش وافر
پسری داده لاابالی و کافر
یا نداده طفلی اموالش آخر
رسد به مومن یا رسد کافر
رسد کسان و بی کسان نامعلوم
مرد و رفت و ماند اسم نامعلوم

آیه ۹۷-أَفَأَمِنَ أَهْلُ الْقُرَىٰ أَنْ یَأْتِیَهُمْ بَأْسُنَا بَیَاتًا وَهُمْ نَائِمُونَ

اماننامه دارند مجازاتشان نکنیم
آرامیده اند و هلاکشان نکنیم
اهالی شهرها و اهالی بلاد
قریه اند یا خفته در کاخ ماد
شب یا روز غافلگیرشان کنیم
عذابی سخت نصیبشان کنیم

گاهی شبیخون زنیم بر کافر
گاهی روز غافلگیر کنیم کافر
روزگار جماعات شما
اینچنین است و یقینا پا
نعمات مادی دریافت میکنید
غرور افتاده و چهها نمیکنید
غافل میشوید ناگهان از ما
مالکیم و ملک دادیم به شما
عصیان میکنید میشوید یاغی
غافل اید موقت اید نه الباقی
چشم باز میکنید و پیر شدید
غرور و کبر خویش اسیر شدید
دست ،خالی و دنیا رسد پایان
واگذاشتی و برگشتی در طوفان
آنچه ترس داشتی همان طریق
جان ستاندیم و شدی بی طریق
شعله های آتشی که افراشتی
خاموش کن گر قدرتی داشتی
خفت افتادی و بی دست وپا
ذلت افکندی خودت دنیا خدا
ناخدا بودی و فکر کردی خدا
هیچ نیستی هیچ هیچ ای کدخدا

آیه ۹۸-أَوَأَمِنَ أَهْلُ الْقُرَىٰ أَنْ یَأْتِیَهُمْ بَأْسُنَا ضُحًى وَهُمْ یَلْعَبُونَ

روز هنگام که سرگرم بازی اید
شرب خمر و از گناهان راضی اید
حق و ناحق میکنید و قاضی اید
از عذاب های خدا در ایمن اید
فکر خامید و بفکر اهریمن اید
اهل آبادی به آنی در خراب
آنچه بینید در بیابانها سراب
فکر خویش باشید و فکر آخرت
دنیا فانی است و ندارد عاقبت
در موقتگاه اید و آزمون شوید
پس مواظب تا آزمون رد نشید

آیه ۹۹-أَفَأَمِنُوا مَکْرَ اللَّهِ ۚ فَلَا یَأْمَنُ مَکْرَ اللَّهِ إِلَّا الْقَوْمُ الْخَاسِرُونَ

مَکر و تدبیر خداوند غافل اید
از عذاب حق تعالی ایمن اید
جز زیانکاران کسی اینگونه نیست
عاقلان دانند حکمت ها به چیست

مکر ما بر کافران شد استوار
پس مجازاتی به کیفر استوار
مکر ما بر مومنان هرگز مَباد
بلکه معصیت گران را استوار
مکر ما ایمن نباشند کافران
هر زمانی هر عذابی بی امان
گاهی با یک حبه قند مرگش رسد
کوچکی را کوچکی مرگش دهد
گاهی یک دانه عدس زیر گلو
می فشارد تا هلاکش بر گلو
گاهی با یک دشمنی بدتر ز خود
می‌سپاریم کیفرش بر مثل خود
گاهی فرزندی که سالها جان بِکند
میکنیم درد و عذابی کوه بکند
گاهی همسر گاهی دختر گاهی خود
گاهی لپه گاهی جو گاهی نخود
می پرد ناگه گلو را بسته کرد
سالها کبر و غروش را خسته کرد

آیه ۱۰۰-أَوَلَمْ یَهْدِ لِلَّذِینَ یَرِثُونَ الْأَرْضَ مِنْ بَعْدِ أَهْلِهَا أَنْ لَوْ نَشَاءُ أَصَبْنَاهُمْ بِذُنُوبِهِمْ ۚ وَنَطْبَعُ عَلَىٰ قُلُوبِهِمْ فَهُمْ لَا یَسْمَعُونَ

قصص جماعات و اهل قُری
گفتیم جانشینان آنها، شما
هدایت آیئد و نگردید آنها
وارث آنها شدید در زمین ما
مبرهن نگردیده بر شما مگر
امتحان کنیم و نگردید به سر
مواخذه کنیم بر گناهنشان
مانعی نگردد به عذابشان
مهر نهیم دلهایشان و نشوند
مواعظ انبیاء را و کر شوند
نگیرند پند و گمراه گردند
چو پیشینیان هلاک میگردند

آیه ۱۰۱- تِلْکَ الْقُرَىٰ نَقُصُّ عَلَیْکَ مِنْ أَنْبَائِهَا ۚ وَلَقَدْ جَاءَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَیِّنَاتِ فَمَا کَانُوا لِیُؤْمِنُوا بِمَا کَذَّبُوا مِنْ قَبْلُ ۚ کَذَٰلِکَ یَطْبَعُ اللَّهُ عَلَىٰ قُلُوبِ الْکَافِرِینَ

قصص قریه هایی بر تو کنیم آشکار
محققا پیامبرانشان با حجتی آشکار
سویشان فرستادیم بر تو میخوانیم
چیزهایی که قبلا تکذیب کرده بودند
بر کفر مانده و ایمان آور نبودند
دلهای کافران چنین مهر زند خدا
گمراه باشند و نپذیرند انبیاء

نوح و هود و صالح و لوط و شعیب
قریه ها فرستادیم با آگاهی غیب
کنون که فرستادیم تورا ختم رسل
آگاه کنیم بدانی داستانهای رسل
اوضاع و احوال گذشتگان را بگو
مسلمانان و جهانیان ختم رسل
پند گیرند ترستند از خدای جهان
مومنان ایمن و کافران بی امان
قریه ها پیش از ارسال انبیاء
مشرک و گمراه و کافر به خدا
با برهان و معجزات آمدند رسل
باز شرک ماندند و تکذیب رسل
تاثیری نداشت یقینا به حالشان
ضلالت ماندند و گمراهیشان
گویا بیم دهنده نفرستادیم نزدشان
سنگ دل بودند و ماندند جهلشان
اینگونه بود که مهر زدیم دلهاشان
به کیفر اعمال رساندیم هلاکشان

آیه ۱۰۲-وَمَا وَجَدْنَا لِأَکْثَرِهِمْ مِنْ عَهْدٍ ۖ وَإِنْ وَجَدْنَا أَکْثَرَهُمْ لَفَاسِقِینَ

هیچ یک آنهایی که هلاکت ساختیم
هرگز عهد خویش وفا نمی کردند
بیشترشان را عهد شکن یافتیم
چون چنین دیدیم هلاکت ساختیم

عهد الله و عهد غیر خدا
واجب شد ادایش به وفا
شکر منعم و طاعت محسن
ترک زشت و واجبان محسن
عهد و پیمان انبیای خدا
عهد ماست به بندگان خدا

آیه ۱۰۳-ثُمَّ بَعَثْنَا مِنْ بَعْدِهِمْ مُوسَىٰ بِآیَاتِنَا إِلَىٰ فِرْعَوْنَ وَمَلَئِهِ فَظَلَمُوا بِهَا ۖ فَانْظُرْ کَیْفَ کَانَ عَاقِبَةُ الْمُفْسِدِینَ

پس از پیامبرانی که فرستادیم
تکذیب شدند و قوم ها هلاک
موسی فرستادیم سوی فرعونیان
با آیات خویش و فضائل و برهان
هدایت فرستادیم، او ستم کردند
بنگر نهایت عصیانی که میکردند

سومین پیامبر اولی العزم
صاحب شریعتی بانظم
موسای کلیم الله است
نبی عظمای یهودان است

آیه ۱۰۴-وَقَالَ مُوسَىٰ یَا فِرْعَوْنُ إِنِّی رَسُولٌ مِنْ رَبِّ الْعَالَمِینَ

گفت موسی به پادشاه مدعی زمان
فرستادهِ حقم سوی خدای عالمیان

مامور رسالتم از رب عالمیان
رب الارباب پروردگار عالمیان
کاربرد اینچنین خدای جهان
چو بت پرستان و فرعونیان
نمیدانند بتها را خالق جهان
بلکه بتان را رب متولی شانی
ز شئون هستی میگمارند معنی
پس بکار برد رب العالمین جهان
تا بدانند که پوچ اند یقین بتان

آیه ۱۰۵- حَقِیقٌ عَلَىٰ أَنْ لَا أَقُولَ عَلَى اللَّهِ إِلَّا الْحَقَّ ۚ قَدْ جِئْتُکُمْ بِبَیِّنَةٍ مِنْ رَبِّکُمْ فَأَرْسِلْ مَعِیَ بَنِی إِسْرَائِیلَ

سزاوار بر آنم که درباره خدا
جز حق نگویم حق است خدا
معجزه ای آورده ام برای شما
به حق ز جانب پروردگار شما
بنی اسرائیل را با من روانه کن
تعذیب و شکنجهِ آنان روا مکن

رسولم هر رسولی موظف است
صادق و امین و با لیاقت است
جبیر و حقیق و لایق خدایی ام
مامور هدایت راهش فدایی ام

آیه ۱۰۶-قَالَ إِنْ کُنْتَ جِئْتَ بِآیَةٍ فَأْتِ بِهَا إِنْ کُنْتَ مِنَ الصَّادِقِینَ

گفت فرعون به موسی کلیم
اقامه کن بینه و معجزه عظیم
گر راستگویی و رسول علیم
اعتقادی ندارم صدق کلیم

آیه ۱۰۷-فَأَلْقَىٰ عَصَاهُ فَإِذَا هِیَ ثُعْبَانٌ مُبِینٌ

عصا بیافکند موسی باذن خدا
اژدهایی عظیم شد به امر خدا

عصای موسی داستانی دارد
مقدس است و آستانی دارد
عصایی بود که آدم نبی
بهشت آورده بود و غنی
بمیراث یَدا به یَد انبیاء
ضمیمه عصاهای انبیاء
جمعا چهل عصا شده بود
به شعیب ارث رسیده بود
زمانیکه موسی اجاره نمود
به گوسفندان شبانی نمود
گفت که عصایی بردارد
کار آید و چرائی بردارد
موسی بین چهل تا عصا
این عصا شد یدش به قضا
پس گرفت و گذاشت میان عصا
باز همین آمد به ید به قضا
سه مرحله امد ید موسی عصا
ید انبیاء به ید احمد رسید
احمد داد و به مولا رسید
شد ودایعی جزو امام
کنون شده ید آخرینِ امام
در زمان ظهور قائم ما
این عصا در ید قائم ما

آیه ۱۰۸-وَنَزَعَ یَدَهُ فَإِذَا هِیَ بَیْضَاءُ لِلنَّاظِرِینَ

دستش بیرون آورد نزد حاضران
چو نوری درخشان دیدند ناظران

گریبان کشید بیرون دست خویش
نور زد چشم ها و دلها ریش ریش
حدی درخشان شد انگشتانش
تعجب انگیخت کل ناظرانش
خارق العاده بود و دور از بشر
معجزه ای بود سوی رب بشر

آیه ۱۰۹- قَالَ الْمَلَأُ مِنْ قَوْمِ فِرْعَوْنَ إِنَّ هَٰذَا لَسَاحِرٌ عَلِیمٌ

جماعتی ز قوم فرعون گفتند
جادوگری داناست محققا موسی

بزرگان قوم فرعون هر امر بزرگ
شور میکردند تصمیم های بزرگ
تصویب عموم می رساندند آن را
تائید فرعون و اجرا کنند آن را
رای نهایی دادند در این مورد
سحر خواندند و معجزه بی مورد
ادعای نبوت اش رد کردند
صادق نه تکذیب صدقش کردند
قصدش نجات بنی اسرائیل است
ابطال دین و تضعیف فرعون است

آیه ۱۱۰- یُرِیدُ أَنْ یُخْرِجَکُمْ مِنْ أَرْضِکُمْ ۖ فَمَاذَا تَأْمُرُونَ

شما را ز سرزمینتان بیرون کند
قصد موسی که با تو چنین کند
چه دستوری کنون دهید که ما
مجری ایم و مطیع امر شما

آیه ۱۱۱- قَالُوا أَرْجِهْ وَأَخَاهُ وَأَرْسِلْ فِی الْمَدَائِنِ حَاشِرِینَ

مشاوران و سران به فرعون گفتند
موسی و برادرش هارون را
نگهدار و ماموران گسیل کنید
سوی شهرهای تحت فرمانت
جمع کنند ساحران و بیاورند
تا که ابطال کنند سحر آنان را
در کشتن آنها عجله نکنید
سنگدل و ظالم جلوه میکنید

آیه ۱۱۲- یَأْتُوکَ بِکُلِّ سَاحِرٍ عَلِیمٍ

جمع کنند ساحران ماهر را
نزدتان آوردند و دستور را
باطل کنند جادوی موسی را
یکسره کنند کار آنها را
اغفال نشوند تا دگر کسان
رها کنند آن ساحران کسان

آیه ۱۱۳-وَجَاءَ السَّحَرَةُ فِرْعَوْنَ قَالُوا إِنَّ لَنَا لَأَجْرًا إِنْ کُنَّا نَحْنُ الْغَالِبِینَ

نزد فرعون شدند جادوگران
به فرعون گفتند آن ساحران
غالب شویم هر آئینه براینان
اجرتی خواهد بود برایمان

آیه ۱۱۴-قَالَ نَعَمْ وَإِنَّکُمْ لَمِنَ الْمُقَرَّبِینَ

آری، شما را مزدی بسیار
بدرستی که دهم در کار
نزدیکان و خاص من باشید
بی اجازه نزد من ائید
هرچه خواهید طلب کنید از من
بی نیازتان میکنم یقینا من

آیه ۱۱۵-قَالُوا یَا مُوسَىٰ إِمَّا أَنْ تُلْقِیَ وَإِمَّا أَنْ نَکُونَ نَحْنُ الْمُلْقِینَ

به موسی گفتند آن ساحران
تو میافکنی عصایت به میان
یا ما اندازیم ابزارمان به میان
اعتماد بنفس داشتند ساحران

آیه ۱۱۶-قَالَ أَلْقُوا ۖ فَلَمَّا أَلْقَوْا سَحَرُوا أَعْیُنَ النَّاسِ وَاسْتَرْهَبُوهُمْ وَجَاءُوا بِسِحْرٍ عَظِیمٍ

ترسانیدند جادوئی بزرگ بیاورند
چشم ها دیدنند و گوشها بشنیدند
وصف عظیم داده خدا سحر آنان را
بزرگ و خیره کننده بوده جانان را

قرار قبلی و درمیدان شهر
روز عید عِند الضحی در شهر
جمع کردند مردمان زیاد
تا نظاره کنند و ماند یاد
انقدر اذحام جمعیت بود
صد نفر زخمی آنها بود
زیر پا مانده عده ای مردم
از هجوم و ازدیاد، مردم
ساحران طناب ها انداختند
چشم مردمان مارها ساختند
سحر بود و حقیتی نداشت
مردمان را چنین مینگاشت
چوب بود و طناب و خشت
نه حقیقت بلکه بد سرشت

آیه ۱۱۷-وَأَوْحَیْنَا إِلَىٰ مُوسَىٰ أَنْ أَلْقِ عَصَاکَ ۖ فَإِذَا هِیَ تَلْقَفُ مَا یَأْفِکُونَ

به موسی نمودیم وحی سوی خود
کنون تو عصایت فکن دست خود
بگشت اژدهایی که از هر کران
ببلعید به آنی سحرِ ساحران

آیه ۱۱۸-فَوَقَعَ الْحَقُّ وَبَطَلَ مَا کَانُوا یَعْمَلُونَ

حق واقع و مستفر گردید
سحر باطل و فانی گردید

حق واقع و موسی حق
سحر باطل و آنان ناحق
معجزه اثبات و نبی ثابت
سحر باطل و آنان ساقط
پذیرفت فرعون که نبی است
نفس عماره نفی نبی است

آیه ۱۱۹- فَغُلِبُوا هُنَالِکَ وَانْقَلَبُوا صَاغِرِینَ

فرعون و یاران در جمع عظیم
مغلوب شدند و کردند تعظیم
شکست خورده و خفیف گشتند
غالب رفته و مغلوب باز گشتند

آیه۱۲۰ وَأُلْقِیَ السَّحَرَةُ سَاجِدِینَ

افکنده شدند سحره به رویهای خود
در حالت سجده سوی خدای خود
موسی و هارون سجده ی خدا کردند
فرعون رها و ساحران متابعت کردند
افضل عبادات خدا یقین سجده است
سجده افتادند و اقرار به خدا کردند

آیه ۱۲۱-قَالُوا آمَنَّا بِرَبِّ الْعَالَمِینَ

گفتند ساحران جمع مردمان
ایمان آوردیم پروردگار جهان

آیه ۱۲۲-رَبِّ مُوسَىٰ وَهَارُونَ

خدای موسی و خدای هارون
مالک جهان و رب العالمین

آیه ۱۲۳-قَالَ فِرْعَوْنُ آمَنْتُمْ بِهِ قَبْلَ أَنْ آذَنَ لَکُمْ ۖ إِنَّ هَٰذَا لَمَکْرٌ مَکَرْتُمُوهُ فِی الْمَدِینَةِ لِتُخْرِجُوا مِنْهَا أَهْلَهَا ۖ فَسَوْفَ تَعْلَمُونَ

گفت فرعون به ساحران با غضب
بی اذنم ایمان آورده ا ید به رب
به رب موسی و رب برادرش
تعظیم میکنید کنون برابرش
خدعه می زنید به یقین محقق است
خارج کنید مردمان ز شهر مسلم است
انقریب که بدانید حکمم جیست
مفسدان را رهایی ز کیفر نیست

آیه ۱۲۴-لَأُقَطِّعَنَّ أَیْدِیَکُمْ وَأَرْجُلَکُمْ مِنْ خِلَافٍ ثُمَّ لَأُصَلِّبَنَّکُمْ أَجْمَعِینَ

قطع کنم دست و پاهایتان برعکس
دار کشم و آویزان چو قاب عکس
دست راست و پای چپ تان
پای راست و دست چپ تان
قطع کنم به عبرت دگران
ببینند عاقبت خدعه گران
اول روز کافرانی ساحر
آخر روز شهیدانی ماهر
خواستند آنان کنند تحقیر
خواست خدا و شدند تکثیر

آیه ۱۲۵- قَالُوا إِنَّا إِلَىٰ رَبِّنَا مُنْقَلِبُونَ

گفتند با طمانینه به فرعونیان
باز گردیم سوی خدای جهانیان

آیه ۱۲۶- وَمَا تَنْقِمُ مِنَّا إِلَّا أَنْ آمَنَّا بِآیَاتِ رَبِّنَا لَمَّا جَاءَتْنَا ۚ رَبَّنَا أَفْرِغْ عَلَیْنَا صَبْرًا وَتَوَفَّنَا مُسْلِمِینَ

انتقام نگیری تو یقین از ما
مگر ایمان آورده ایم به خدا
صبری عطا کن به ما یا رب
تا مسلمان آییم بسویت رب

ساحران چو گشتند طناب خدا
شجاعت نمودند به غیر خدا
جدال ها نمودند با فرعونیان
نه ترس و نه تسلیم فرعونیان
شدند مسلم و مرید خدا
بتان را رها و خدایان جدا
جزع و فزع هم نکردند کسی
خدا را به صبر و خدا دادرسی
یقنیا اگر ما به ایمان شویم
ز کردار و گفتار پشیمان شویم

آیه ۱۲۷-وَقَالَ الْمَلَأُ مِنْ قَوْمِ فِرْعَوْنَ أَتَذَرُ مُوسَىٰ وَقَوْمَهُ لِیُفْسِدُوا فِی الْأَرْضِ وَیَذَرَکَ وَآلِهَتَکَ ۚ قَالَ سَنُقَتِّلُ أَبْنَاءَهُمْ وَنَسْتَحْیِی نِسَاءَهُمْ وَإِنَّا فَوْقَهُمْ قَاهِرُونَ

گفت موسی جاهلان و کافران
خدایی دیگر طلب کنم برایتان
جز معبود یکتا و خدای عالمیان
برتری داد شما به هم عصرانتان

گفتند به فرعون بزرگان قوم
رها میکنی که موسی و قوم
فساد کنند در سرزمین تو
رهایی گزینند آیین و الهان تو
جواب بزرگان چنین داد و گفت
انقریب پسرانشان خواهیم کشت
نگه خواهیم داشت زنانشان
چهره و مسلط ایم برایشان

بزرگان فرعون به نیرنگ شدند
به تحریک فرعون به ترفند شدند
برانگیزند به قتل موسی و قوم
خطرناک جلوه دهند موسی و قوم

آیه ۱۲۸- قَالَ مُوسَىٰ لِقَوْمِهِ اسْتَعِینُوا بِاللَّهِ وَاصْبِرُوا ۖ إِنَّ الْأَرْضَ لِلَّهِ یُورِثُهَا مَنْ یَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ ۖ وَالْعَاقِبَةُ لِلْمُتَّقِینَ

گفت موسی به قوم یهود
قوم بد عهد و عهدشکن خود
طلب یاری ز خدایتان کنید
صبور باشید و بردباری کنید
یقینا زمین و سماء ملک او
هر که خواهد واگذارد خدا
سرانجام نیکو به تقوا دهند
ستایش خدا را و تقوا نهند
مشکلات و مصائبی که پیش دارند
استمداد و استعانت خدا نیاز دارند
توصیه میکند موسی قوم خود
ایمان و صبر و تحمل قوم خود
هوشیاری و بیداری برای غالب
فرعون و لشگریان ظلم طالب
زمین از آن خدا و فرعون فناست
به تقوا در ایید ملک بنده هاست
صبوری پیشه کنید وتقوا کنید
ز فرعون ستاند، حکومت کنید


آیه ۱۲۹-قَالُوا أُوذِینَا مِنْ قَبْلِ أَنْ تَأْتِیَنَا وَمِنْ بَعْدِ مَا جِئْتَنَا ۚ قَالَ عَسَىٰ رَبُّکُمْ أَنْ یُهْلِکَ عَدُوَّکُمْ وَیَسْتَخْلِفَکُمْ فِی الْأَرْضِ فَیَنْظُرَ کَیْفَ تَعْمَلُونَ

بنی اسرائیل به موسا چنین گفتند
هرچه گفت موسی چیزی میگفتند
قبل و بعد آمدنت به رنج بوده ایم
فرقی نکرده حالمان رنج دیده ایم
گفت قوم خویش موسا جوابشان
امید نابودکه کند دشمن خدایتان
جانشین گرداند شما را زمین
بنگرد اعمال و کردار در زمین
شاکی شدند موسی قوم یهود
اندکی ایمان آورده بالیدند بخود
ضعیف و متزلزل اند قوم یهود
پر ادعا و بی عملند قوم یهود
گفتند به موسی بی ادبانه
با تکبرات و غرور ابلهانه
کجایند وعده های نجات شما
فراموش نکرده خدایت شما


آیه ۱۳۰-وَلَقَدْ أَخَذْنَا آلَ فِرْعَوْنَ بِالسِّنِینَ وَنَقْصٍ مِنَ الثَّمَرَاتِ لَعَلَّهُمْ یَذَّکَّرُونَ

به خشکسالی و کمبود محصولات
دچار ساختیم فرعونیان و ادوات
متنبه و متذکر شوند شاید آنان
تضرع و زاری کنند به شاه جهان
بی هشدار و مجازات بیدار کننده
عذاب نکند کسان را آفریننده
قانون الهی به کل انبیاست
مخالفانش را هشداری رواست
حکیم است و این حکمت خداست
سرکشان را معضلاتی اولش رواست


آیه ۱۳۱-فَإِذَا جَاءَتْهُمُ الْحَسَنَةُ قَالُوا لَنَا هَٰذِهِ ۖ وَإِنْ تُصِبْهُمْ سَیِّئَةٌ یَطَّیَّرُوا بِمُوسَىٰ وَمَنْ مَعَهُ ۗ أَلَا إِنَّمَا طَائِرُهُمْ عِنْدَ اللَّهِ وَلَٰکِنَّ أَکْثَرَهُمْ لَا یَعْلَمُونَ

آنگاه خیر و نیکی آنها میرسید
آن را ز نیکی خود می دیدند
آنگاه که بدی به آنها میرسید
بد یمنی موسا و قوم می دیدند
آگاه نبودند که بدیها و نیکی ها
نزد ما و نا آگاه اند یقین آن ها

قوم فرعون که مستکبران بودند
ساکن سرزمین حاصلخیز بودند
قبل موسی قحطی خبری نبود
خشکسالی و بی آبی حاکم نبود
چنین می پنداشتند آن کافران
نیک روزی وخوش اقبالند آنان
نعمت های فراوان الهی را
خود نسبت میدادند الهی را
قحطی و خشکسالی حاکم شد
ارزش نعمت ها بسی بارز شد
بدشگونی موسا و یارانش را
می گفتند نباریدن باران را
نا آگاه بودند ، آزمون است
سنت الهی یقین این است

آیه ۱۳۲-وَقَالُوا مَهْمَا تَأْتِنَا بِهِ مِنْ آیَةٍ لِتَسْحَرَنَا بِهَا فَمَا نَحْنُ لَکَ بِمُؤْمِنِینَ

فرعونیان گفتند به موسای کلیم
نشانی آوری و آیاتی عظیم
مسحور کنی ما را با آن آیات
ایمان نمی آوریم تو و آن آیات
بلاهای پی در پی و رنگارنگ
آهسته پیوسته ولی با آهنگ
بیدار نکرد قوم فرعون را
در جهل بودند و غرور آنها
تمسخر می گرفتند آیات خدا
جادو می خواندند معجزات ما


آیه ۱۳۳-فَأَرْسَلْنَا عَلَیْهِمُ الطُّوفَانَ وَالْجَرَادَ وَالْقُمَّلَ وَالضَّفَادِعَ وَالدَّمَ آیَاتٍ مُفَصَّلَاتٍ فَاسْتَکْبَرُوا وَکَانُوا قَوْمًا مُجْرِمِینَ

طوفان و ملخ و شپش و وزغ و خون
معجزات جداگانه‌ فرستادیم قوم دون
باز گردنکشی کردند و طغیانگری
گروهی گناهکار بودند و ماندند همی
بخشهای علمی و راههای عملی
طریقهای عملی و قسمهای علمی
همه را نشان داد خدای ازلی
مآثر نیافتد قوم طغیانگری
گاهی نعمت و گاهی قحطی
گاهی خشکسالی و گاهی قتلی
می آزماید یقین بندگان را خدا
افسوس که نفهمند کثرت آنها
نه علم اثر کند نه اثر کند عمل
آتش بسوزاند پس عکس العمل

ایه ۱۳۴- وَلَمَّا وَقَعَ عَلَیْهِمُ الرِّجْزُ قَالُوا یَا مُوسَى ادْعُ لَنَا رَبَّکَ بِمَا عَهِدَ عِنْدَکَ ۖ لَئِنْ کَشَفْتَ عَنَّا الرِّجْزَ لَنُؤْمِنَنَّ لَکَ وَلَنُرْسِلَنَّ مَعَکَ بَنِی إِسْرَائِیلَ

واقع میشد عذاب خدا بر آنان
ز عجز می گفتند به موسا آنان
پروردگارت با تو پیمان دارد
بخوانش که عذاب ما بردارد
برداری گر عذاب ما را موسا
ایمان آوریم به تو یا موسا
به تو بسپاریم بنی اسرائیل را
ایمان آوریم و کنیم یاری ما

پیمان دارد خدا با تو یاموسا
رد نکند دعای تو را ای موسا
نجات دهی ما را از آن آفات
که گرفتار شدیم در این آفات
عهد و پیمان کنیم وفا داریم
آن چه امر کنی همان کاریم
نمیگفتند گو به پروردگانمان
کبر داشتند بگو پروردگارتان

آیه ۱۳۵-فَلَمَّا کَشَفْنَا عَنْهُمُ الرِّجْزَ إِلَىٰ أَجَلٍ هُمْ بَالِغُوهُ إِذَا هُمْ یَنْکُثُونَ

عذاب را ز آنان برداشتیم
مدت معینی مقرر داشتیم
ان اجل معین که سر رسید
عهد و پیمان ها آخر رسید
عهد شکنی کردند نا اهلان
عهد موسی را فرعونیان
پنج عذاب را در پنج مرحله
فرستادیم آنان نه یک مرتبه
پنج عهد و پنج ناعهدی
بستند و شکستند به نااهلی

آیه ۱۳۶-فَانْتَقَمْنَا مِنْهُمْ فَأَغْرَقْنَاهُمْ فِی الْیَمِّ بِأَنَّهُمْ کَذَّبُوا بِآیَاتِنَا وَکَانُوا عَنْهَا غَافِلِینَ

انتقام گرفتیم یقینا از آنان ما
غرقشان کردیم همه را در دریا
تکذیب میکردند آیات ما
غافل بودند از مجازات ما

پنچ مرحله آزمون روان شدند
مهلتی دادیم و مغروران شدند
کبر و استکبار بود در خونشان
هر چه را دیدند نشد در جانشان
چون رجیم رانده بود سلطلنشان
در ضلالت ها نمود میهمانشان
پنج تن چون درکرامتها تکند
پنچ فرصت دادیم و پنچ مهلتند
گر به توبه دست آرند جسته اند
گر به استکبار گزیند خسته اند
آن قدر در کیفر سختی روند
تا ابد در آتشی سوزان دوند

آیه ۱۳۷- وَأَوْرَثْنَا الْقَوْمَ الَّذِینَ کَانُوا یُسْتَضْعَفُونَ مَشَارِقَ الْأَرْضِ وَمَغَارِبَهَا الَّتِی بَارَکْنَا فِیهَا ۖ وَتَمَّتْ کَلِمَتُ رَبِّکَ الْحُسْنَىٰ عَلَىٰ بَنِی إِسْرَائِیلَ بِمَا صَبَرُوا ۖ وَدَمَّرْنَا مَا کَانَ یَصْنَعُ فِرْعَوْنُ وَقَوْمُهُ وَمَا کَانُوا یَعْرِشُونَ

یهودیان مستضعفان بودند
تحت الظلم فرعونیان بودند
شرق و غرب سرزمین حاصلخیز
برکت نهاده و کرده بودیم زرخیز
واگذاردیم خوارشدگان دیروزی
شدند وارثان سرزمین زر خیزی
کلمه ی پروردگارت بر آنان
به سبب صبری که کردند آنان
محقق گردید و نهایت رسید
وعده داده وقت وعده رسید
آنچه فرعونیان میساختند
کاخ هایی که بالا میبردند
زیرو رو کردیم شدند ویرانه
عمارات گشت خانه ی موریانه
کوخ نشینان و ستمدیدگان
جانشین شدند بر فرعونیان
کیفر شکستن عهد را دیده اند
حق و ناحق را آنان شنیده اند
وقت آزمون آن ها فرا رسید
املاک مستکبران به آنان رسید
مال و املاک و باغ های عیانی
اسب و شمشیر و سکه های دورانی
همه شد تحت الاختیار قوم یهود
ناسپاس اند به نعمتها قوم یهود

آیه ۱۳۸- وَجَاوَزْنَا بِبَنِی إِسْرَائِیلَ الْبَحْرَ فَأَتَوْا عَلَىٰ قَوْمٍ یَعْکُفُونَ عَلَىٰ أَصْنَامٍ لَهُمْ ۚ قَالُوا یَا مُوسَى اجْعَلْ لَنَا إِلَٰهًا کَمَا لَهُمْ آلِهَةٌ ۚ قَالَ إِنَّکُمْ قَوْمٌ تَجْهَلُونَ

گذراندیم بنی اسرائیل از دریا
رهانیدیم ز فرعون و جورها
گذر کردند ز قومی بت پرست
فراموش کردند یگانه پرست
خدایی بساز همچو اینان به ما
به موسی بگفتند که بود رهنما
پرستیم چو آنان خدایی که هست
بیافتیم به سجده و لمسی به دست
بگفتا به آنان به خشم و غضب
به نادانی هستید و لایق عذب

به چشم دیدند آیات خدا
به آنی نمودند خدا را رها
دریا شکافت و نجات آنان داد
ز جور رهانید و آزادی آنان دادا
به آنی که دیدند گروهی ذلیل
به نعمت فراموش و تهمت خلیل
جهالت فرو رفته قوم یهود
نهایت شدند بت پرستی حسود
شماتت نمودند گروهی علی
یهودان بی عقل به جان نبی
شماها گروهید که در اختلاف
به محض وفات محمد خلاف
نکردیم علی گفت خدا اختلاف
چنین گفت و کردند زبان را غلاف
نبوت نه احکام و بلکه امور
گروهی ضلالت گرفتند و کور
و لیکن شماها که خشکی شدید
ز دریا گشتید و یاغی شدید
ز موسی خدایان سنگی طلب
ذلیلان خواری اید و دنیا طلب

آیه ۱۳۹-إِنَّ هَٰؤُلَاءِ مُتَبَّرٌ مَا هُمْ فِیهِ وَبَاطِلٌ مَا کَانُوا یَعْمَلُونَ

گفت موسی جواب قوم یهود
چسان که بت پرستی کنید یهود
طریق بت پرستی نابودی است
اعمالشان باطل و به فانی است
سزاوار نیست عاقلی چنین کند
مگر جاهلان کسی اینچین کند

آیه ۱۴۰- قَالَ أَغَیْرَ اللَّهِ أَبْغِیکُمْ إِلَٰهًا وَهُوَ فَضَّلَکُمْ عَلَى الْعَالَمِینَ

آیه ۱۴۱- وَإِذْ أَنْجَیْنَاکُمْ مِنْ آلِ فِرْعَوْنَ یَسُومُونَکُمْ سُوءَ الْعَذَابِ ۖ یُقَتِّلُونَ أَبْنَاءَکُمْ وَیَسْتَحْیُونَ نِسَاءَکُمْ ۚ وَفِی ذَٰلِکُمْ بَلَاءٌ مِنْ رَبِّکُمْ عَظِیمٌ

بخاطر آرید زمانی را شما
نجاتتان داد ز فرعونیان خدا
شکنجه میکردند تمامتان را
می کشتند آنها پسرانتان را
کنیزی میگرفتند دخترانتآن را
مصادره میکردند زنانتان را
ذلت می کشاندند مردانتان را
آزمون خدا بود یقین برایتان
شکر کنید ، نباشید نیاکانتان

و من الله توفیق :
تقدیم به عبادت کنندگان متفکر نه عابدان متکبر

۲۹خرداد ۱۴۰۱/ طبیب حافظ کریمی

شاعر از شما تقاضای نقد دارد

تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
ارسال ایمیل
کاربرانی که این شعر را خواندند
این شعر را 95 نفر 197 بار خواندند
امیر عاجلو (30 /03/ 1401)   | حافظ کریمی (30 /03/ 1401)   |

رای برای این شعر
امیر عاجلو (30 /03/ 1401)  
تعداد آرا :1


نظر 2

  • امیر عاجلو   30 خرداد 1401 08:37

    درود بر شاعر گرامی ,شعر شما را خواندم موفق باشید

  • حافظ کریمی   30 خرداد 1401 09:45

    درود و هزاران درود بر شما

    در پناه قرآن جاویدان باشید.
    rose rose rose rose rose

سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا