برگ از درخت خسته میشه، پاییز بهانه است
انسان ها فرصت طلب اند ، رسم زمانه است
خدا چنین فرموده ، انسان ها ضعیف اند
مرگ را فراموش کرده ، انگار جادوانه است
عاشق شدن اصول داره هر عشقی عشق نیست
دایره ی عشق دایر است، هر گودی گود نیست
وارد هر جایی نشید ، جز رفع حاجت
انسان خلیفه ی خداست ، ابلیس پست نیست
انسان اگر انسان شود، شاه جهان است
طغیان کند ،حیوان شود کارش تمام است
تفاوت شاهی و طغیان ، نکته بیش نیس
گر بنده باشی شاهی ،در طغیان حمار است
افسوس وصد افسوس ،انسانها به خواب اند
در خانه گوشتی نیست ولی فکر کباب اند
خود را شهین جا کرده اند در اصل رباب اند
شب در اینستا تاجرند دنبال کار اند
بعضی ها آن قدر پول دارند باز هم فقیرند
هر هفته در یک کشورند باز هم اسیرند
منتظرند ، بیستم بشه یارانه گیرند
غافل شدند قرار که بیستم بمیرند
حافظ چه میگویی همه پر ادعایند
مدرک گرفتند دکتری دنبال کارند
علامه ی دهر و لغت نامه به دستند
مذهب شناسند ظاهرا هوا پرستند
۲۲تیر ۱۴۰۱/ طبیب حافظ کریمی( لسان الحال)
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 2
امیر عاجلو 24 تیر 1401 16:44
سلام ودرود
حافظ کریمی 31 تیر 1401 10:26
درود و هزاران درود بر شما