عشق و وفای یار صفایی نداشت قلب شکسته وفایی نداشت
آینه خویش پندار شکست شعر شکوهت خریدار نداشت
عالم عشقت دگرباز بود قلب تو از سنگ و لطفی نداشت
دعوت مشروط تو گویند هلاک این هلاکت حلاوت نداشت
فلسفه ی عشق تو تعریف نیست نیست تعریف متنی نداشت
هجر و فراق دل من بت شکست قلب تو از چیست فکری ز حالم نداشت
هر نفسم با غم تو دم نداشت تیغ شکسته ، تیزی نداشت
می خورم از شرب شراب غمت این شراب الکل انگور نداشت
نیست تاثیر در حرف من نثر هندی که ارزش نداشت
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 1
امیر عاجلو 09 خرداد 1401 10:19
درود بر شما