3 Stars

بهارانم نمی آید!

ارسال شده در تاریخ : 03 آبان 1401 | شماره ثبت : H9422642

من از میخانه های دوردست ماه می آیم
و از تار تکلموار بهت سرخ مغربگاه لبریزم..
درین زندان یخ آشام دردآرا
درین خون مردگی،
آوارگی،
غوغای وهم آسا
به شبخند درخت راش میریزم
به نیلوفر می آمیزم
و در صوت تپشهای معاصر، میفِشانم اوج رویا را
.
.
.
کدامین واژه، در ثقل گناه گنگ گندمزار میخواند،
ز هستیهای شهرآشوب جان افزا?غم دریا!
کجا بر پا کنم این طرفه شعر بیستون تلخ فردا را
..
زمستان، برف انگیز و خمار و وحشی و تنها
می اندیشم به کنه کوژ آتشفامی خورشید
شرابی در کبودی های دوران، تا ابد شیدا
کجا پی افکنم شرح سپید خاطر رسوا
بهارانم نمی آید!
بهارانم نمی خواند!
"کجای این شب تیره
بیاویزم
قبای ژنده ی خودرا"!!


شاعر نمی خواهد که این شعر را نقد کنید.

تعداد آرا : 3 | مجموع امتیاز : 3 از 5
ارسال ایمیل
کاربرانی که این شعر را خواندند
این شعر را 98 نفر 282 بار خواندند
امیر عاجلو (04 /08/ 1401)   | طارق خراسانی (04 /08/ 1401)   | محمد مولوی (05 /08/ 1401)   | ادریس علیزاده (06 /08/ 1401)   |

رای برای این شعر
امیر عاجلو (04 /08/ 1401)  
تعداد آرا :1


نظر 3

تنها اعضا میتوانند نظر بدهند.

سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا