گلپنجه ی یخ، تا سحابی های داغ تو
نجوای فنجان های غمپر، در تبی زیبا
با شبروان خسته ،خاک کهنه بوییدن
در برکه های تنگ ٘دل،تصویر روح افزا
من از وجوب بوسه ی روحانی یک آه
من از رگان ژرف دوران های رنج آلود
من از رواق وحشی اوهام بی بختی
در قرنهایی که خدا در آن نمی آسود
از شارح اشک و محال گنگ آزادی
از بادهای محرم بیگانه ی خونخوار
از لاژوردین آسمان خسته ی بیداد
از دستبند یاس در آنسوی یک دیوار
میترسم وُ، در سینه ام زخمی نهان دارم
سرباز مشکی، در کمین جان کوروٓش است
تاراج تاریخی که در پیشانی پاک اش
افسانه زار پارسایی سیاووش است
آه،ای وطن٫ای مادر آزاده ی غمگین!
ای در غل و زنجیر جنگلهای یشمین ات
ای زردبازی های چنگیزان بی مقدار
نام خلیج ات، شهربند مهر رنگین ات
ای بستر پیرانه سر، عشاق عریانی
ای زورق خاکسترین ملاح های کور
ای مکث شرم انگیز تاراج انیرانی
ای آریایی- تاج زرینِ خوش مهجور
ای شعله ی یزدان میان سینه ات پیدا
دوشیزه ی بی باک ساحل های نا آرام
ای قصه ی شهزاده های خسته ی دیروز
ای فرّه ی فردای پیروزیِّ آبی فام ...
زمستان ۹۶
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 6
امیر عاجلو 24 اسفند 1401 10:14
.مانا باشید و شاعر
سیده نسترن طالب زاده 25 اسفند 1401 12:30
سپاس
کتایون رها 25 اسفند 1401 11:34
با سلام و هزاران درودم پاک
مهربانوی شاعر آرتیمس زمان چگونه باید این فریاد رسای تو را توصیف کرد ؟؟
میترسم وُ، در سینه ام زخمی نهان دارم
سرباز مشکی، در کمین جان کوروٓش است
تاراج تاریخی که در پیشانی پاک اش
افسانه زار پارسایی سیاووش است
سرباز مشکی !!! جان کوروش و تاراج تاریخی حافظه هایمان !!
آن پارسایی سیاووش . . نه ، افسانه زار . . نمی شود
مهربانوی آریایی تو میمانی و شعرت
زیرا آسمان که هیچ !! هستی در تسخیر صلابت و شکوه توست
سر ارادت ما و آستان حضرت دوست
سیده نسترن طالب زاده 25 اسفند 1401 12:32
درودتان بزرگوار
بسیار خوش آمدید٫سپاسگزارم لطف نظرتان را ٫با اغماض خوانش فرمودیدگرانبانو مسرورم مورد قبول طبع نازنینتان واقع شد
پاینده باشید
سعید آریا 26 اسفند 1401 13:55
درود بر شما... وزین بود و سنگین.... امید بر سربلندی و پیشرفت دم بدم شما....
مروت خیری 27 اسفند 1401 21:45
درودها مهر بانو زنده باشید