به تیغ اوردی هرچند ما را!
زیر بال ملائک دارد هما مارا
عیب است خوردنمان و عیب است پوششم!
این است از زمانه جامه و غذا مارا
به ظاهر ضعیف و به غایت توانگرم
خون در سایه ظلمی به کس, هرگز نخورده ام
داراییم ز خویش و حق کسی را نبرده ام
بارها ز خویش کندم و به تو گندم خورانده ام
تا حسرت چیزی نماند در این روزگار,بردل تو
این شد عاقبتم که تنها خود بمانده ام
ممنون که معنی عشق را به من فهماندی
حالا برو و برنگرد, که تورا من نخوانده ام
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 2
امیر عاجلو 28 امرداد 1401 16:11
درود بزرگوار ا
حافظ کریمی 29 امرداد 1401 02:57