حالم شبیه آهنگیست، که بی کس رها شده
وبند می زند،بی صدانغمه های شکسته اش را
پشت هم نت های مرده اش را نشخوارمی کند
وزیر ترین سکوتش را اعدام
کلاغ می بارداز ماژور نگاهش
واز دست های نشسته اش باران؛
تا بالا بیاوردکوتاه ترین؛
موسیقی اش را برهفت چین پیشانی اش
شیهه میکشندگام های ضعیفم
برای کفش هایی که هنوز راه نرفته اند با خاطراتمان
وبندهایی که هرشب بادهان باز می خوابند
سالهاست دنبال تو میگردم دراین اتاق کور
نشانی نیست ،
جزء شعرهایی که درآغوش
چروکیده ی لباسهایم تنهایی می نوشد
وپشت لبهای سفالی ام آه
.
.
.
مگذار شعرهایم ناتمام بماند....
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 5
امیر عاجلو 24 تیر 1402 12:26
درود بر شما
فاطمه شایگان 24 تیر 1402 22:17
سلام ودرودها ادیب گرانقدر سپاس از حضور ارزشمندتان
حفیظ (بستا) پور حفیظ 24 تیر 1402 20:30
درود بانو بسیار زیبا ومثال زدنی.درود براصالت قلم بینظیرتان
فاطمه شایگان 24 تیر 1402 22:18
سلام ودرودهای فراوان
سپاس از نگاهتان
مانا باشید
مهدی رستگاری 01 امرداد 1402 12:49
درود بر شما . آوایش ممتاز به شعر جان دیگری داده