آنکو که در این جهان مطاعی دارد
بیچاره خیال کرده بقائی دارد
از بازی روزگار غافل گشته
چون بجه به عالمش هوای دارد
..................................................
حرف من و دل پیام نومیدی نیست
امید به حقیقتی ،که هیچ فانی نیست
در منطق عقل و عاقل اندیشه بکن
امید به غیر مدار جزء او باقی نیست
.........................................................
آن نقش که کوزه گر بر آن کوزه بست
نقش رخ زیبایست که در خاک نشست
در خلقت این بشر حکم کرده چنین
خلقی که زخاک کرده بر خاک نشست
.........................................................
بر آنچه نصیبت کرده مغرور نشو
سرگرم به بازی زر و زور نشو
بر خانه ی خفتگان خاموش نگر
از حق نگذر ز اصل خود دور نشو
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 1
امیر عاجلو 14 بهمن 1401 20:35
درود بر شما