3 Stars

یا رب بنگر تو حال زارم

ارسال شده در تاریخ : 01 اسفند 1401 | شماره ثبت : H9423886


یا رب بنگر تو حال زارم
افسون شده است روزگارم
هر کس که دوید بهر یاری
آتش بزند من و خیالم
چون او برسیدبارزویش
من فکر خیال آرزویم
هر جا که سخن ز عاشقی شد
من در صف فرهاد و جنونم
ذکر لب من در این جهان است
یارب نشوم جدا ز یارم
هرروز روم برون ز خانه
گویم که خراب و مست یارم
تا شام کنم ناله و فریاد
شاید نکند مرا جوابم
گر یار دلش بدانند این راز
من خانه و حجره ای ندارم
گوید تو که هم خانه نداری
من عزت و فخر و بنده دارم
فکری به سرم زد که بگویم
من تیشه فرهاد بدارم
گفتا که صدای ناله ات را
هنگام نماز شب شنیدم
گفتی که اله عالمیان
وقت آن برسید یار بینم
چون دست خود از دعاگشودی
من خود به وصالت برسیدم
برخواستم و بگفتم الله
آن کس که رساند مرا به یارم
لطف تو بود خدای منان
از لطف تو من چه بی قرارم
امروزرسید نوبت من
تامن برسم بهر یارم

شاعر از شما تقاضای نقد دارد

تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
ارسال ایمیل
کاربرانی که این شعر را خواندند
این شعر را 65 نفر 106 بار خواندند
امیر عاجلو (02 /12/ 1401)   | محمدامین عبداللهی (02 /12/ 1401)   |

رای برای این شعر
امیر عاجلو (02 /12/ 1401)  
تعداد آرا :1


نظر 1

سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا