3 Stars

محتاج یک نگاه

ارسال شده در تاریخ : 04 اسفند 1401 | شماره ثبت : H9423920

محتاج یک نگاهم یا بن الحسن نگاهی
خورشید من به سر شد نشنیده ام ندای
در صبح و شام گاهان در زیر برف و باران
در کوه و در بیابان دنبال هر صدایی
در دل به خود بگفتم قصد رخش نمودم
ناگه به دل بگفتم با هر رخ سیاهی؟
ای آنکه در مرامت سیرت خوشا ز صورت
خواهم شوم بلالت اما اگر تو خواهی
در حج عمره بودم در حول کعبه بودم
از عشق واله بودم شیدا شدم کجایی
هر روز ناله کردم از هجر یار گفتم
من طعنه ها شنیدم تهمت ز من رهانی؟
یارا فراق تا کی عصیان و کفر تا کی
اغراق و مدح تا کی کی رخ به ما نمایی
جانم فدای زلفت آن موج گیسوانت
آن شیوه ی نگاهت مستم کند به آنی
بغضم شکست یارا حالم برفت یارا
عشقم گسست یارا از هجر و از جدایی
این شعر ها بگفتم این نالا ها بکردم
واین آه ها کشیدم افسوس از جوابی

شاعر از شما تقاضای نقد دارد

تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
ارسال ایمیل
کاربرانی که این شعر را خواندند
این شعر را 56 نفر 102 بار خواندند
امیر عاجلو (05 /12/ 1401)   | کتایون رها (05 /12/ 1401)   | محمدامین عبداللهی (05 /12/ 1401)   | دکتر سیدمحمدرضا لاهیجی (06 /12/ 1401)   | اسماعیل سهامی (08 /12/ 1401)   | محمد مولوی (13 /01/ 1403)   |

رای برای این شعر
امیر عاجلو (05 /12/ 1401)  
تعداد آرا :1


نظر 3

  • امیر عاجلو   05 اسفند 1401 15:59

    لطیف و دلنشین applause applause

  • کتایون رها   05 اسفند 1401 19:14

    سلامم را پذیرا باش
    به درج شعر خود در سایت اکتفا نکنید!!
    به صفحه دیگر شاعران بروید!!
    تشویق و نقد کنید!
    آنان پاسخ میدهند و به رسم ادب به صفحه شما می آیند و
    بدینگونه ارتباط صمیمانه و صادقانه ای را شاهد خواهیم بود
    آیا این خواهش و استدعا را تکرار باید کنم ؟؟ winking
    در مورد سروده تان این دفعه سخنی نمی گویم !!!!
    روزگارتان شاد و خرم باد rose rose rose

  • محمد مولوی   13 فروردین 1403 00:22

    rose rose

سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا