《همدم گل》 غزل
گفت روزی به بلبل مستان
از چه رو نغمه سر دَهی خوشخوان
گر معطر گل است و زیبا روی
عمر آن کوته است در این دوران
گر نسیمی وزد به وقت پگاه
در تن گل دگر نماند جان
اینچنین آتشی فروزان نیست
ز چنین عاشقی نمانده نشان
خار و خس بین که عمرشان چه دراز
عمر این خار گشته جاویدان
دل سپردن به خار بِه ز گل است
عمر عشقت شود دراز این دان
گفت بلبل حقیقتش این است
عمر گل کوته است لیک گران
گر بیابان فراخ می باشد
زندگی کن میان این بُستان
رُخ زیبا و عطر خوش نیکوست
غیر از این زندگی شود زندان
همدم گل شدن بِه از خار است
《مخلص صادق》همچو گل تو بمان
جمعه۱۴۰۰/۶/۲۶
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 2
امیر عاجلو 07 اردیبهشت 1402 15:15
سلام ودرود
پروانه آجورلو 07 اردیبهشت 1402 22:14
درود قلمتان نویسا