«شاکر»
هر که شکرت نمی کند کور است
از حقایق دلش بسی دور است
دل او می شود غمین و تار
بر دلش نیش مار و زنبور است
شهد شیرین به کام او تلخ است
باده ی جام او همی شور است
دل او شام تیره و تاریست
روشنایی همیشه مستور است
می شود باغ او خزان هر دَم
خانه اش پُر ز عقرب و مور است
در دلش وصله ای ز بد بینی ست
وصله ی جان او چه ناجور است
در دلش نور شمس و ماهی نیست
خانه ی او تهی ز هر نور است
نفس جانش شود بر او ارباب
پیش نفسش حقیر و مزدور است
هر که بینا شود ببیند حق
جام او پُر شراب انگور است
«مخلص صادقا» بکن شکرش
عاقبت جای ما تَهِ گور است
سه شنبه99/8/20
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 2
امیر عاجلو 01 اسفند 1402 10:20
درود بر شما
محمود فتحی 03 اسفند 1402 08:21
سلام برشما مواید شاد کام باشید