«کاش می شد»
کاش اینجا گرگ و کفتاری نبود
این همه روباه مکّاری نبود
کاش هرگز خون نمی شد یک دلی
در جهان زالوی خونخواری نبود
کاش بی مادر نمی شد کودکی
کاش هرگز دیده ی زاری نبود
کاش باغ ما پُر از آلاله بود
در کنار گل خس و خاری نبود
کاش می شد دل شود عاری ز غم
رنج و ماتم یا که بیماری نبود
کاش در زندان نمی شد کس اسیر
گوشه ی زندان گرفتاری نبود
کاش آزادی اسیر غم نبود
در میان کوچه ها داری نبود
کاش یک نیشی نمی شد این زبان
این زبان چون مار جراری نبود
کاش می شد آسمان آبی شود
آسمان دل شب تاری نبود
کاش می شد «مخلص صادق» دَمی
در جهان یک مردم آزاری نبود
پنجشنبه99/7/24
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 3
امیر عاجلو 26 اسفند 1402 14:20
سلام ودرود
محمود فتحی 28 اسفند 1402 11:38
درود برشما
محمود فتحی 29 اسفند 1402 14:00
درود مجدد
کاش میشد قدهی پیداکنم چشم خودرا برحقیقت بازکنیم
شیشه ی ظلم ستم را بشکنیم خودرازغم رها کنیم